پیشنهادهای Matin (٣٨٠)
راز، رمز، معما
با بی دقتی از محل ممنوعه و خطرناک خیابان رد شدن
مخفی کردن
گناه کار، مقصر
جعل سند، سند سازی
رفیق، شخص، یارو
تلاش، کوشش، سعی
مایوس، نا امید
کارآگاه a police officer whose job is to try to discover information about crime so that the criminal can be caught
مجرم، جنایت کار
جرم، جنایت
مربوط بودن به have a relation to
رئیس، فرمانده
مسئله یا ماجرا ( پلیسی )
شغل، حرفه
تاکسی
پنهان کردن ( زیر خاک )
سارق، دزد منزل
حمله کردن، یورش بردن
بازداشت کردن، توقیف کردن
انکار کردن، منکر شدن
جلو تر، پیش تر in a more advanced position
دست یافتن
کامیابی، موفقیت
علاوه بر این، به علاوه
بیشترین استفاده را از چیزی کردن
همچنین ( به عنوان کسی یا چیزی )
لاغر تر از حد معمول
هماهنگ کار کردن با هم ، دریک زمان ، در یک سرعت و. . .
داروی کاهنده
برنزه، آفتاب سوخته
جایگزین، جانشین
دارای شغل آزاد earning money from one's own business rather than being paid by an employer
برنامه، جدول زمانی
منجر شدن به، منتهی شدن به
کاهش، تقلیل
برنامه ریزی کردن
عملکرد
سر حال آوردن
اوج، حداکثر، حداعلاء
بسیار رنگ پریده و بیمار مانند
دارای اضافه وزن، چاق
چاق، فربه
توده، انبوه
کمبود داشتن
خردمند، اندیشمند
بیخوابی، مرض بیخوابی
فهرست راهنما
پیشرفت
معنی، مفهوم