suppressant

/səˈpresənt//səˈpresənt/

(به ویژه دارو) فرونشان، کاهنده، کاهنده an appetite suppressant کاهندهی اشتها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drug designed to prevent undesirable symptoms or conditions.

- a cough suppressant
[ترجمه گوگل] یک سرکوب کننده سرفه
[ترجمه ترگمان] سرفه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an appetite suppressant
[ترجمه گوگل] یک سرکوب کننده اشتها
[ترجمه ترگمان] اشتهایش را ارضا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an appetite suppressant
کاهنده ی اشتها

2. A big rainbow-colored sign lists several prescription appetite suppressants, vitamins, and minerals.
[ترجمه گوگل]یک علامت رنگین کمانی رنگین‌کمان چندین داروی سرکوب‌کننده اشتها، ویتامین‌ها و مواد معدنی را فهرست می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک نشانه رنگارنگ رنگین کمانی از appetite، ویتامین ها، و مواد معدنی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is treated with an odour suppressant at the mill and is best spread straight from the bag and immediately ploughed down.
[ترجمه گوگل]در آسیاب با یک سرکوب کننده بو درمان می شود و بهتر است مستقیماً از کیسه پخش شود و بلافاصله شخم زده شود
[ترجمه ترگمان]با بوی بد بو در آسیاب رفتار می شود و بهتر است مستقیم از کیسه پخش شود و بلافاصله شخم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No ionisation suppressant is specified for sodium or potassium determinations.
[ترجمه گوگل]هیچ سرکوب کننده یونیزاسیون برای تعیین سدیم یا پتاسیم مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ suppressant برای تعیین سدیم یا پتاسیم مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are no drugs or appetite suppressants in the pack.
[ترجمه S.s] هیچ داروی کم کننده ی اشتها در بسته وجود ندارد
|
[ترجمه گوگل]هیچ دارو یا داروهای سرکوب کننده اشتها در بسته وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ دارویی یا اشتها در گله وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The performance of the dust suppressant and solidified layer a evaluated respectively.
[ترجمه گوگل]عملکرد سرکوب کننده گرد و غبار و لایه جامد شده به ترتیب ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]عملکرد قشر گرد و غبار و لایه سفت شده، به ترتیب مورد ارزیابی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You will feel the appetite suppressant effects working immediately within the same day.
[ترجمه گوگل]اثرات سرکوب کننده اشتها را بلافاصله در همان روز احساس خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما احساس خواهید کرد که اشتها بیش از حد در همان روز کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are also a fantastic appetite suppressant.
[ترجمه P.kh] آنها همچنین یک داروی کاهنده خارق العاده اشتها هستند
|
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک سرکوب کننده فوق العاده اشتها هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم چنین اشتهای عجیبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leptin acts like a natural appetite suppressant. Kids born without the hormone can top 100 pounds before they hit kindergarten.
[ترجمه گوگل]لپتین مانند یک سرکوب کننده طبیعی اشتها عمل می کند کودکانی که بدون این هورمون متولد می شوند، می توانند قبل از ورود به مهدکودک 100 پوند وزن خود را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]لپتین به مانند یک کاهش دهنده اشتها عمل می کند کودکانی که بدون هورمون متولد می شوند، قبل از این که به مهد کودک برسند، ۱۰۰ پوند بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An organic wetting agent or foam suppressant is quite helpful in the formation of filterable hemihydrate.
[ترجمه گوگل]یک عامل مرطوب کننده آلی یا سرکوب کننده کف در تشکیل همی هیدرات قابل فیلتر بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]یک عامل مرطوب کننده آلی یا فوم foam در شکل گیری filterable hemihydrate بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The splenectomy also removes a suppressant of bone marrow platelet production or release.
[ترجمه گوگل]اسپلنکتومی همچنین یک سرکوب کننده تولید یا آزادسازی پلاکت مغز استخوان را حذف می کند
[ترجمه ترگمان]The همچنین a از تولید پلاکت مغز استخوان را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In general slimming products will be an appetite suppressant.
[ترجمه گوگل]به طور کلی محصولات لاغری یک سرکوب کننده اشتها خواهند بود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی محصولات لاغری بیش از حد اشتها خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A preparation method of dust suppressant used in coal transportation is introduced briefly.
[ترجمه گوگل]یک روش آماده سازی سرکوب کننده غبار مورد استفاده در حمل و نقل زغال سنگ به طور خلاصه معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش آماده سازی گرد و غبار مورد استفاده در حمل و نقل زغال سنگ بطور خلاصه معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sibutramine is an appetite suppressant with side effects including elevated blood pressure and heart rate.
[ترجمه گوگل]سیبوترامین یک سرکوب کننده اشتها با عوارض جانبی از جمله افزایش فشار خون و ضربان قلب است
[ترجمه ترگمان]Sibutramine اشتها آوری همراه با اثرات جانبی از جمله فشار خون بالا و ضربان قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• substance which inhibits, substance which represses

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : suppress
اسم ( noun ) : suppression / suppressant / suppressor
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
داروی کاهنده
دارویی که بر ضد چیزی عمل می کند.
داروی کم کننده
A drug that stops the effects of sth
داروی کاهنده ، داروی مهارکننده
داروی مهارکننده

بپرس