تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

راه دستیابی یا رسیدن به کسی یا چیزی روش/ شیوه رسیدن به چیزی یا دستیابی به چیزی یا کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

a single scan through a set of data or a program

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

An act or the fact of someone or something going missing When someone or something becomes impossible to find گم شدن کسی ربوده شدن کسی ( وقتی نمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صلح طلب Peaceful people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Absence of government and absolute freedom of the individual, regarded as a political ideal.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

An intercept course, also known as an interception course or intercept vector, was a navigational path by which one vessel journeyed toward another, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

the presentation or discussion of a subject. Presentation Discussion Analysis Consideration

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To presume خیال کردن تصور کردن Can't suspect - - - - - - - - - - - Have no idea about Can't guess هیچی ایده ای در مورد چیزی نداشتن ( نمیتونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در آرامش با آرامش Live in peace ! با اهداف صلح جویانه. We come in peace. Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش انداختن رو چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تقاضای زیادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

As a verb : 1. Wake up بیدار شدن 2. Wake someone up بیدار کردن کسی 3. To regain consciousness هوشیاری به دست آوردن 4. To become aware of - to r ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

As a noun: دلشوره دلهره خوف و هراس حسِ بد و شوم حسِ نگرانی و ترس Apprehension Dread Worry Anxiety Fear

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1. a settled way of thinking or feeling about something Way of thinking Way of looking at things Point of view طرز فکر طرز دید - دیدگاه - نظر React ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم سازگار مناسب هم متناسب هم سازگار - مناسب - متناسب با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

completely unacceptable not appropriate disgraceful unsuitable inappropriate

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

هیچ حرفی ندارم. هیچ حرفی برای زدن ندارم! ( ترحیج میدم - صلاح میدونم ) هیچی نگم. No comment ? هیچ حرفی نداری؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اندازه ی هم به نسبت هم به یه نسبت/اندازه The entire metabolic rate correspondingly high Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Loosen upon oneself ( فاجعه - یدبختی ) بر سر خود آوردن بر سر خود آوار کردن And the records of our travels were lost in the cataclysm we loosen u ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To remain in a place after others have left.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زیست شناسی فضایی !!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

obscurity non - existence limbo nothingness Void vacuum خلا نبودن وجود ( جسمی و مادی ) نداشتن Please come to us. Rescue us from oblivion. Star Tr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Informal very drunk مستِ مست مستِ خمار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

to not like something or someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

feeling very anxious or frustrated because one has a lot of energy but is unable to do something he or she wants to do Likes kids at home on a rainy ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To associate or form a friendship with someone, especially when one is not supposed to To socialize To keep company To mix To hang around با کسی قا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Romance Magic . 2 an air of secrecy surrounding a particular activity or subject that makes it impressive or baffling to those without specialized ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

To express ( an idea or feeling ) fluently and coherently. To pronounce ( something ) clearly and distinctly.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Strange Unusual Odd Different Abnormal Puzzling Eccentric Queer Unexpected

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغذی - مورد نیاز بدن موجودات Nutritional elements.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To require To need To demand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Demanding codes قوانینِ سخت / سختگیرانه !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصول اخلاقی مقررات اخلاقی قوانین اخلاقی قانون های اخلاقی شرافتمندانه/ محترمانه ی ( یک جامعه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To release To issue to produce something از خود بروز دادن - منتشر کردن - خارج کردن ( مثلا انرژی ) تولید کردن The medical equipment is not designed ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

doubtful نامطمئن I am dubious. . . . مطمئن نیستم. . . ! شک دارم. . . !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

An elevator on a spacecraft.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کارآمد بودن چیزی به کار آمدن ( اینکه یک چیزی اینجوری عملی - شدنی - امکان پذیر است است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

the group of soldiers that an officer is in control of . . . The lives of your command

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

As an adj used to describe something that is done exactly as it should be done, or happens exactly as it should happen conforming or corresponding ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

more intense than normal شدیدتر از حد نرمال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Arousing ( someone's ) interest or curiosity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To make a systematic list of To list To classify لیست بندی کردن لیست تهیه کردن از . . . Noun لیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

unable to be captured دست نیافتی ( با زور توسط دشمن! ) تصرف نشدنی غیر قابل تصرف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مغلوب نشدنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هر وقت اراده کنیم ! هر وقت که بخواهیم !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

contrary to the rules or to that which is normal or established Against the rules خلاف قانون/قوانین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

صادق راست گو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The whole thing, everything همه چی! کلِ . . . هر چی هست و نیست !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Informal To kill To murder

پیشنهاد
٥

To leave much to be desired used to say that something is not very good at all or is not close to being good برای بیان اینکه چیزی خیلی خوب نیست - ا ...