اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person or thing that is scrawny, stunted, or meager.
• (2) تعریف: a bony piece of meat, such as the lean end of a neck of mutton.
scrag
/skræɡ//skræɡ/
معنی: ادم لاغر، جانور نحیف، چیز لاغر، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن، خفه کردن، بدار اویختن
معانی دیگر: (با فشردن گردن) خفه کردن، گردن (پرنده) را پیچاندن، کشتن، (انسان یا حیوان) استخوانی، لاغرو، پوست و استخوان، نحیف، (گیاه) رشد نکرده، کوچک و مردنی، (گوسفند و گوساله و غیره) گوشت گردن، (انسان یا جانور) گردن
بررسی کلمه
مترادف ها
ادم لاغر (اسم)
scrag
جانور نحیف (اسم)
scrag
چیز لاغر (اسم)
scrag
گلوی کسی یا چیزی را گرفتن (فعل)
scrag
خفه کردن (فعل)
dumb, throttle, silence, choke, asphyxiate, stifle, strangle, smother, thug, squash, burke, scrag, shush, string up
بدار اویختن (فعل)
hang, scaffold, crucify, gibbet, noose, scrag, string up
انگلیسی به انگلیسی
(slang) strangle, choke; kill by hanging