nutritional

جمله های نمونه

1. the subjects of nutritional experiments
آزمایش شوندگان مربوط به تغذیه

2. It does sometimes help to know the nutritional content of foods.
[ترجمه ...] گاهی اوقات کمک میکند که محتوای غذایی وعده ها را بدانیم
|
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات دانستن محتوای غذایی غذاها کمک می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به دانستن محتوای غذایی غذاها کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A diet lacking in nutritional value will not keep a person healthy.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی فاقد ارزش غذایی فرد را سالم نگه نمی دارد
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی فاقد ارزش غذایی فرد را سالم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cooking vegetables reduces their nutritional value.
[ترجمه ستاره] پختن سبزیجات ارزش غذایی انها را کاهش میدهد
|
[ترجمه گوگل]پختن سبزیجات ارزش غذایی آنها را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]سبزیجات آشپزی ارزش غذایی آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chemical sweeteners have no nutritional value.
[ترجمه گوگل]شیرین کننده های شیمیایی ارزش غذایی ندارند
[ترجمه ترگمان]sweeteners شیمیایی ارزش غذایی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cooking vegetables for too long lessens their nutritional value .
[ترجمه گوگل]پختن سبزیجات برای مدت طولانی ارزش غذایی آنها را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]سبزیجات آشپزی برای مدت زیادی ارزش غذایی آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The quality and nutritional value of what little food was available was very low, but there were few alternatives.
[ترجمه گوگل]کیفیت و ارزش غذایی مواد غذایی کمی که در دسترس بود بسیار پایین بود، اما جایگزین های کمی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]کیفیت و ارزش غذایی آن چه مقدار کمی غذا در دسترس بود، بسیار پایین بود، اما جایگزین های کمی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Q: Does any of this have any nutritional value?
[ترجمه گوگل]س: آیا هر کدام از اینها ارزش غذایی دارد؟
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا هیچ کدام از این موارد ارزش غذایی دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Table 8-7 shows some anthropometric measurements applied in nutritional assessment.
[ترجمه گوگل]جدول 8-7 برخی از اندازه گیری های آنتروپومتریک بکار رفته در ارزیابی تغذیه را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول ۸ - ۸ برخی از اندازه گیری های anthropometric اعمال شده در ارزیابی غذایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flavoured varieties are acceptable, but check the nutritional panel for fat content and avoid ones with added cream.
[ترجمه گوگل]انواع طعم دار قابل قبول هستند، اما پانل تغذیه را از نظر محتوای چربی بررسی کنید و از انواعی که خامه اضافه شده دارند اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]انواع flavoured قابل قبول هستند، اما پنل غذایی را برای محتوای چربی چک می کنند و از ones با کرم اضافه جلوگیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It would therefore appear that nutritional modifications in themselves have an important effect on serum lipids and lipoproteins.
[ترجمه گوگل]بنابراین به نظر می رسد که تغییرات تغذیه ای به خودی خود تأثیر مهمی بر لیپیدها و لیپوپروتئین های سرم دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که تغییرات غذایی در خودشان اثر مهمی روی لیپیدها و lipoproteins سرم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Physical examination may reveal evidence of certain nutritional deficiencies that will not be detected by dietary or laboratory methods.
[ترجمه گوگل]معاینه فیزیکی ممکن است شواهدی از برخی کمبودهای تغذیه ای را نشان دهد که با روش های غذایی یا آزمایشگاهی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه ترگمان]معاینه فیزیکی ممکن است شواهدی از برخی نواقص غذایی خاص را آشکار کند که توسط روش های رژیمی یا آزمایشگاهی قابل تشخیص نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Native grasses usually have insufficient nutritional value as they provide considerably less protein.
[ترجمه گوگل]علف های بومی معمولاً ارزش غذایی کافی ندارند زیرا پروتئین به میزان قابل توجهی کمتری ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]علف های هرز معمولا ارزش غذایی ناکافی دارند چون به طور قابل توجهی پروتیین کمتری را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Current treatment includes exercise training and nutritional supplements to maintain muscle mass.
[ترجمه گوگل]درمان فعلی شامل تمرین ورزشی و مکمل های غذایی برای حفظ توده عضلانی است
[ترجمه ترگمان]درمان فعلی شامل آموزش ورزش و مکمل های غذایی برای حفظ تود عضلانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When preparing meals, you need to think about variety and taste as well as nutritional value.
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه غذا باید به تنوع و طعم و همچنین ارزش غذایی فکر کنید
[ترجمه ترگمان]هنگام آماده کردن غذا، باید به تنوع و مزه و همچنین ارزش غذایی فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] تغذیه ای

انگلیسی به انگلیسی

• providing nutrition; of or pertaining to nutrition
nutritional means involving or relating to the food that you eat and to the nutrients in the food that help you to remain healthy; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال:
Nutritional value of food plants
ارزش "غذایی" گیاهان خوراکی.
بنظرم غذایی معنی درستی واسه این کلمه نیست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : nutrition / nutrient / nutritionist / nutritiousness / nutriment
✅️ صفت ( adjective ) : nutritional / nutritious / nutritive
✅️ قید ( adverb ) : nutritionally / nutritiously
وابسته به تغذیه
مغذی - مورد نیاز بدن موجودات
Nutritional elements.
involving or relating to the food that you eat and to the substance in the food that help you be healthy
میشه غذایی معنیش مثلا
nutritional information میشه جدول حقایق تغذیه ای
مغذی
ماده ی غذایی مغذی
مغذی
غذایی
غذای مغذی
غذایی، تغذیه
غذایی - تغذیه ای
به طور مثال:
nutritional value: ارزش غذایی
Some foods that they are good for your health
غذای مقوی
غذایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس