on the level


(خودمانی) روراست، رک وراست، راد

جمله های نمونه

1. I'm not convinced he's on the level.
[ترجمه Mahdie] من مطمئن نیستم اون قابل اطمینان باشد
|
[ترجمه گوگل]من متقاعد نیستم که او در سطحی باشد
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم در سطح قرار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is all on the level, right?
[ترجمه محمدرضا وحیدی] همهٔ این ها قانونی هست ، درسته؟
|
[ترجمه گوگل]این همه در سطح است، درست است؟
[ترجمه ترگمان]این همه چیز در سطح است، درست است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you sure this deal is on the level?
[ترجمه حسین کریمی] مطمئنید که این معامله قانونی است؟
|
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که این معامله در سطح است؟
[ترجمه ترگمان]آیا مطمئنید که این معامله در سطح قرار دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unions and management seem ready to compromise on the level of the pay increase.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اتحادیه ها و مدیریت آماده سازش در سطح افزایش دستمزد هستند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها و مدیریت برای سازش در سطح افزایش حقوق آماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'd like to help, but I can't on the level!
[ترجمه گوگل]من می خواهم کمک کنم، اما نمی توانم در سطح!
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم کمک کنم، اما نمی توانم روی سطح آن تمرکز کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The course material depends on the level of ability of the student.
[ترجمه گوگل]مواد درسی بستگی به سطح توانایی دانش آموز دارد
[ترجمه ترگمان]ماده درس به سطح توانایی دانش آموزان بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was either on the level or a damn good actress.
[ترجمه گوگل]او یا در سطح بود یا بازیگر خوبی بود
[ترجمه ترگمان]او یا در سطح زمین بود یا یک هنرپیشه خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you think his offer is on the level?
[ترجمه Matin] بنظرت پیشنهادش قانونیه؟
|
[ترجمه گوگل]به نظر شما پیشنهاد او در سطح است؟
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید پیشنهاد او در سطح است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In general, pedestrians prefer to walk on the level and by direct routes.
[ترجمه گوگل]به طور کلی عابران پیاده ترجیح می دهند در سطح و مسیرهای مستقیم پیاده روی کنند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، عابران ترجیح می دهند در سطح و با مسیرهای مستقیم راه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was on the level tonight.
[ترجمه Maryam] امشب رو راست ( صادق ) بود
|
[ترجمه گوگل]امشب در سطح بود
[ترجمه ترگمان]امشب در سطح قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the former the outcome will depend on the level of sales actually achieved.
[ترجمه گوگل]در حالت اول، نتیجه به سطح فروش واقعی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در گذشته، نتیجه بستگی به سطح فروش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was obviously satisfied that I was on the level and reserved two birds on the spot, £35 each.
[ترجمه گوگل]او آشکارا از اینکه من در سطح بودم راضی بود و دو پرنده را در محل رزرو کرد، هر کدام 35 پوند
[ترجمه ترگمان]او کاملا راضی بود که من در سطح هستم و دو پرنده را در محل نگهداری می کنم، ۳۵ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the level of ideology the Conservative Government has attempted to tackle not only a crisis of legitimation but also of motivation.
[ترجمه گوگل]در سطح ایدئولوژی، دولت محافظه کار تلاش کرده است تا نه تنها با بحران مشروعیت، بلکه با بحران انگیزه مقابله کند
[ترجمه ترگمان]در سطح ایدئولوژی، دولت محافظه کار در تلاش است نه تنها با بحران مشروع و مشروع نیز مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wayne's account of his ordeal was published in On the Level, the quarterly journal of the multi-storey freaks.
[ترجمه گوگل]گزارش وین از مصیبت هایش در مجله On the Level، فصلنامه دیوانگان چند طبقه منتشر شد
[ترجمه ترگمان]شرحی که وین از محاکمه او به دست اورده بود، در سطح، مجله سه ماهه of چند طبقه منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As the morning wore on the level of vitriol rose.
[ترجمه گوگل]همانطور که صبح در سطح ویتریول افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]همان طور که صبح روز به پایان می رسید، آتش شدت می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• honestly, frankly, sincerely

پیشنهاد کاربران

کنکور ۹۴ بود این اصطلاح برای توصیف افراد صادق و روراست استفاده میشه
مترادفface it. . : )
informal
truthful/ sincere or honest
غیر رسمی/ صادق، مخلص، قابل اعتماد
It seems too good to be true. Are you sure this guy's on the level
"Eddie said my story was on the level"
بی شیله پیله
رو راست، صادق
رسمی بودن، در سطح رسمی
صادق
راست گو

قابل اطمینان بودن
آدم صادقی بودن

بپرس