تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

an area where people have never lived before, that not much is known about, especially in the western US before the 20th century سرزمین ناشناخته . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

adverb : at all - ( used for emphasis ) به هیچ وجه! اصلا و ابدا ! ARCHAIC determiner pronoun whatever - حالا هرچی! به درک ! حالا. . !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

جدال/کشمکش/مجادله/ جدال/. . . ستیز /جنگ /نبرد / . . بر سر ِ. . . The infection resembles one developed by Earth during their bacteriological - wa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

To undertake a risky or daring journey To travel To journey To go To move سفر کردن رفتن ( مخصوصا وقتیکه سفر خطرناک و پر خطر باشه و دل و جرئت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Coming in the future - About to happen پیش رو در آینده که قراره اتفاق بیفته که در آینده اتقاق می افته در پیش رو ( داشتن ) To Hold in store for so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to handle or play with ( something ) in a careless or foolish way

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه اندازه گیری مسافت ( از دور )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to measure and remove ( something ) from a larger amount

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

a clever or important intention or scheme

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Inf. I'll take the bait Means: Okay, I will answer your questions

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( of a compass bearing ) measured relative to true north ( جهت قطب نما - درجه ) به نسبت شمال حقیقی سنجیده شده/حساب شده. 195 degrees true

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Having a flight path that is less than one complete orbit of the earth or other celestial body

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خود بزرگ بینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مجذوب چیزی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To have a particular opinion about or understanding of something or someone To think of ( about ) نظر عقیده یا برداشت ( خاصی ) از چیزی یا کسی داش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از پس کسی بر آمدن Or you may say: ( زورش به همه مون میرسه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوی راه کسی رو گرفته سد راه کرده در محل عبور کسی قرار گرفته سر راه چیزی قرار گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل مشاهده دیده نشدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

صلح - و بدون جنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To pass over ( a fact or aspet ) so as to conceal or minimize it. You have slurred the meaning of the words

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

طرد شدن، مطرود گشتن، رانده شدن، تبعید شدن Were you cast out ? To be cast out of heaven. . . !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

: As a noun A fantasizer A dreamer A sentimentalist موجود - آدمِ خیال باف خیال پرداز خیال اندیش Opposition of romantic= realistic کسی که واقع ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Noun : A person who can endure pain or hardship without showing their feelings or complaining کسی که بدون شکایت و نشون دادن و بروز احساسی میتواند در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

a factor having the opposite effect to that of another and so preventing it from exercising a disproportionate influence. ( عاملِ ) خنثی کننده جب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

a substance that brings about a chemical or physical effect or causes a chemical reaction.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To have responsibility for or provide services to ( of a rule or law ) To apply to a person or situation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

strict سفت و سخت - سختگیرانه و جدی ( شوخی ندارن ) !!! Harsh regulations.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To round up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Adj جسور و مغرور - متکبر بی مبالات، بی احتیاط، بی فکر، بی تفاوت با دیده تحقیر به چیزی نگاه کردن ( بی ارزش پنداشتن ) contemptuous of death بی تفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. formal and dignified 2. not cheerful or smiling serious - grave 3 - sincere

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در معرض . . . قرار دادن It has left itself open to an attack.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Hook - up اتصالات Plug

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تقاص پس دادن تاوان پس دادن تقاص گناهی کرده را پس دادن تاوان کار اشتباه خودرا پس دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تصویر انعکاسی Twin Double Copy Clone Reflection پژواک انعکاس باز تاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

As a verb: To cancel To interrupt the action of ( an automatic device typically in order to take manual control

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

To increase the amplitude of ( an electrical signal or other oscillation ) . . گسترش دامنه ی نوسان - طول موج ( سیگنالهای الکترونیکی ) To develop ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

to behave in an uncontrolled, wild way

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اشتباه محاسباتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To activate ( a mechanism ) , especially by contact with a switch, catch, or other electrical device. To turn on To switch on To set off To activa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To go beyond فراتر رفتن To be better than; surpass سبقت پیشی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سراغ کسی رفتن دنبال کسی رفتن Why not get the man responsible in the first place? چرا نمیریم سراغ اونی که . . . You stay. I'll get him تو بمون. من ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( of a motor or other mechanical device ) To begin operating, especially when triggered automatically by an electrical signal.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سد راه شدن ( سر راه کسی سبز شدن! )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

a test of a new product or model, especially a vehicle or ship. آزمایشِ / تستِ یه محصول جدید یا مدل جدید یک دستگاه - یه وسیله نقلیه - کشتی یا برنا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To abruptly end or discontinue something. To stop To end To put an end to یه دفعه ای متوقف کردن به پایان رساندن ادامه ندادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun : a switch or other device by which a device or vehicle is regulated Switch Knob Button Dial Handle Instrumental panels Dashboard کلیه ی وسای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to avoid or stay away from someone or something دور ماندن از چیزی نزدیک چیزی نشدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Converted to automation به حالت اتوماتیک تبدیل شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دید Visual range محدوده ی دید دامنه ی دید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در لیست / فهرست جای ثبت شده