تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Naturally Automatically Certainly خود به خود به طور اتوماتیک به طور حتم قطعاً. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

توافق که از قبل تعیین شده توافقی که از قبل کرده باشند!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

INFORMAL Verb To bring about the escape or release of a prisoner آزاد کردن ( زندانی ها /گروگان گرفته شده ها ) از زندان خارج کردن از زندان فراری دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Informal : To hand over or provide what is wanted چیزی که کسی میخواد را بهش بدی !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

held back restricted limited Blocked محدود محدود شده عقب افتاده - پیشرفت نکرده بسته Arrested development Arrested behaviour Arrested attitude/mi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Cut in = سهیم کردن Cut out = سهم کسی را گرفتن ( به زور ) از چنگ اش در آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Peanuts any money at all a very small amount or nothing at all of something چیز کم ارزش به درد نخور هیچ پولی. . . ! هیچی! هیچ! مقدار کم از چیزی. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قسمت جنوبی کناره ی جنوبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو تو ورق بازی . . . ورق /کارت ۲ What you need now is either a king or a deuce. الان باید یا شاه بیاری یا دو ! Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

روبه تباهی رفتن تنزل پیدا کردن پَسرفت کردن انحطاط پیدا کردن به سوی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To argue To differ To disagree بحث و جدل کردن اختلاف نظر داشتن مخالفت کردن مخالف بودن موافق نبودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To seize on something = to seize upon something To take eager advantage of something To take or use ( something, such as a chance or opportunity ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Keep a sharp eye on someone/something چهار چشمی مواظب کسی /چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To suffer by losing money To lose a lot of money Other bosses will get burned anyway as soon as I get around to it Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

To deal with a task in due course امکان انجام کاری را پیدا کردن مجال کاری را پیدا کردن مجال پیدا کردن To do something that you have been intending ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Postage due is the term used for mail sent with insufficient postage.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Pickup =/ Deliverey

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

To do something for very little or no pay. مجانی / مفت کاری را انجام دادن مجانی کار کردن مفت کار کردن برای هیچی کار کردن We ain't playing for pean ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

To like or admire I don 't go for scary movies! از فیلم های ترسناک خوشم نمی آد ! I don't go for that innocent routine ! این مظلوم بازی ها رو اصلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

اختلال به وجود آوردن اختلال ایجاد کردن موجب اختلال شدن مختل کردن دخالت کردن مداخله کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست اندرکاران!!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناگهانی یه دفعه ای ! با شدت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تنها نه به معنی تنها بودن انسانها بلکه به معنی یکی و فقط یکی بودن چیزی یا فردی. ( و دیگر هیچی جز ء اش نباشه ) مثل یگانه یودن!!! One and only a sol ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

relating to or affecting the nerves مربوط به سیستم اعصاب مربوط به سیستم عصبی موجودات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

an operational mode of an electrical appliance in which the power is switched on but the appliance is not actually functioning حالت نیمه خاموش ( سیس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مدرک ( تحصیلی ) سابقه ی ( کاری - حرفه ای )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

As a noun: غذاهای روز رستوران ها Today's specials are . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

غیر قابل از دست دادن !!!!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A martyr complex, or victim complex, is a form of passive - aggressive behavior and is an unhealthy way of trying to gain attention, approval, and ul ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

To be able to do something without risk of adverse consequences. To bear To stand توان کاری را داشتن تحمل چیزی را داشتن I can't afford to loose yo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مخالف بودن با کسی مخالفت کردن با کسی اظهار مخالفت کردن اختلاف نظر داشتن با کسی I must differ with you captain Star Trek TOS

پیشنهاد
٠

به دلیل نداشتن/نبود/ ندانستن کلمه مناسب/ مناسبتر/بهتر . . . They called it a comet, for lack of a better term/word

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Unclear در مورد ( غیر موجودات زنده ) درهم برهم مبهم Confused info Confused readings of a probe نامنظم Sounds of confused tapping and laughing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

last remain باقی موندن موجود ماندن How long will the power hold out?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

To pull with a jerk با یه حرکت تند و تیز و سریع و شدید با یه تکان ناگهانی کشیدن Yank something out با یه حرکت شدید به طرف ( بیرون از جایی ) کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از پس انجام کاری بر آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to drive a car off a road in order to stop, or to turn into a smaller road To pull off | pull off something: ( of a vehicle or its driver ) to leav ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

used to say that you will have finished doing something if you just do one more thing: مورد استقاده: وقتی با این کاری که داری میکنی دیگه کارت تموم شه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Adj صفت برای توضیح چیزی که بی ربط ( به کاری که میخواهید انجام بدید یا شرایطی که در اش هستید ) به گونه ای که به درد نخواهد خورد و اضافی محسوب خواهد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

touch or push ( something ) gently خیلی آروم هل دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

succeed in making oneself or others forget something embarrassing that has happened or the big mistake one/someone has made. To make people forget ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Sudden Rapid ناگهانی سریع Doctor, life - function indicators have started a sharp drop again. Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

As a noun: an abrupt uncontrolled movement, especially an unsteady tilt or roll.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A means of protecting something from attack شیوه/روش برای محافظت از حمله چیزی یا کسی شیوه /روش دفاع شیوه ی دفاعی روش دفاعی راه برای دفاع /حافظت/مراق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تحلیل کاهش تخیله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

As a noun : rough air currents uneven air movement امواج متلاطم در هوا - آب جریان متلاطم هوا - آب تلاطم در هوا / آب تلاطم جریان هوا تلاطم امواج ( پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به مشکل برخوردن با مشکل رو به رو شدن دچار مشکل/دردسر شدن تو مخمصه گیر کردن /افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Crash Flaw Defect خرابی عیب فنی نقص فنی ( درسیستم - دستگاه - کامپیوتر - ماشین آلات - ماشین - وسایل ) از کار افتادگی Is it a malfunction Mr. Spo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

To make an effort To aim قصد به انجام کاری داشتن قصد داشتن برای انجام کاری قصِد انجام کاری را داشتن ما قصد دارییم که . . . ما میخواهیم تلاش کنیم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

relating to a bodily organ or organs مربوط به اعضا بدن موجودات ( فیزیکی - جسمانی )