پیشنهادهای مالک میرزائی (٦٩٨)
زیره کفش
گاز فردار
ضربه گیر در وسیله ای که پشت در و چسبیده به دیوار نصب می کنند تا ضربه در را بگیرد و از آسیب زدن به دیوار جلوگیری کند
پشت بند در ، چفت در
حواس جمع بودن مثال: . ?Are you confused No , I'm clear گیج شدی؟ نه . حواسم جمعه.
جدی مثال: ?Are you for real جدی هستی؟ جدی می گی؟
حالت تهوع. مثال: I feel sick حالت تهوع داشتن
معنی اصلی : مغناطیسی ، اهنربایی معنی عامیانه : جذاب و تو دل برو
اجرا کننده ، مجری
گاز بزرگ زدن به میوه ، بیسکوییت ، غذا و. . . . در مقابل nibble
گاز کوچولو زدن به میوه ، بیسکوییت و . . .
ست لباس هاییکه تنمون هست مثال: I check out my outfit من لباس ها ( یی که تنم هست ) رو برانداز می کنم.
مرتب کردن مثل مرتب کردن لباس. مثال: I tuck in my shirt دارم پیراهنم ر. مرتب می کنم.
باد کردن چیزی مثال: Pumping air into a baloon باد کردن یک بادکنک
I know rigt? دقیقا همینه. نه؟
[صرفا] جهت اطلاع
Asap
Broken : شکست عشقی خورده ، غمگین Broke : ورشکسته و بی پول
صورت حساب مثال: ?can we get the check please می شه صورت حساب رو به ما بدید؟
آمیختن ، ترکیب کردن. مثال: Coffee with a splash of milk قهوه با ترکیبی از شیر
بافتن مو مثال: I'm braiding my daughter's hair دارم موی دخترم رو می بافم.
به چیزی حساسیت داشتن
سازگار بودن ، با مزاج ادم سازگار بودن مثال: The cow milk dosen't agree with me شیر گاو به من سازگار نیست
شکر ، قند ، شیرینی جات ، غذاهای دارای شیرینی و مواد قندی
مایل بودن به چیزی ، میل داشتن به چیزی مثال: I'm all set , but sorry میل دارم. اما نه متاسفم
پیشنهاد ، تعارف کردن چیزی مثال I appreciate the offer but I don't care it از تعارفتون ممنونم اما از این خوشم نمیاد
کم کردن مصرف چیزی. I'm cutting down on food دارم غذامو کم می کنم
قبول نکردن ، نپذیرفتن
اب گازدار معادل fizzy water
این دیگه چیه؟ این دیگه چه کوفتیه؟
در ساندویچی ها به ترکیب چیپس و همبرگر و نوشیدنی سافت که با هم برای مشتری سرو شود meal می گویند
امریکایی ها خودمونی به همبرگر می گن burger
به رنگ موی سرخ یا نارنجی گفته می شود. به جای ginger از اصطلاح red hair هم استفاده می شود
۱ - به رنگ پوست سبزه می گویند. A brunete girl یک دختر سبزه ۲ - رنگ موی قهوه ای یا خرمایی
آبکش شدن ، آبکشی کردن مثال: The water drains from the bottom آب از ته [ظرف] خالی می شه. ( آبکشی می شه )
معنی تحت اللفظی : روح ازاد ، روح سرگردان معنی اصطلاحی: معادل سینگل بودن ، مرد یا زنی که در هیچ رابطه ای نباشد ، چه دوست دختری و دوست پسری چه ازدواج ...
کلاه سیلندری، زمانی مد بود مردها به سر می گذاشتند
کلاه بالاکلاوا. مخصوص نیروهای ویژه پلیس
دستشویی کشتتی
به دستشویی هواپیما می گویند
به سرویس بهداشتی می گن. تو جاهای عمومی مثل پارک ها و. . .
دستشویی مردانه در کافه یا رستوران معادل men's room
دستشویی زنانه تو رستوران و کافه. معادل ladies room
به دستشویی زنونه تو کافه و رستوران می گویند. معادل powder room
مجرای تنفسی.
نوازش کردن
پاچه خواری کردن
روی سگ کسی رو بالا آوردن
پیش غازی معلق بازی غازی= بندباز با قاضی به معنای داور و قضاوت کننده اشتباه نگیرید.
متضادش می شه: By mistake سهوا
ذاتا مثال: That man is hyna by nature آن مرد داتا پست فطرت است
اتفاقی مثال: I met him by chance اتفاقی ملاقاتش کردم.
از حفظ مثال : The blind man sings by heart always مرد نابینا همیشه از حفظ اواز می خواند.
منتهی شدن چیزی به نتیجه ای. . مثال : . You'll end up blind آخرش کور می شی . I'll end up crazy آخرش دیوونه می شم
خدا رحمتش کنه
نه بابا، راست می گی؟ زحمت کشیدی ( به طعنه ) وقتی به کار می ره که طرف یه چیز بدیهی می گه. مثال: Today is sunday. امروز یکشنبه س. No shit نه با ...
برای تعریف هم استفاده می شود. مثال I did it by myself خودم تنهایی انجامش دادم You're the shit تو هم واسه خودت پخی هستی ها.
بی کیفیت ، خراب ، چیزی که به گ. ه سگ هم نمی ارزه
یک روز رو مرخصی گرفتن
دست از کار کشیدن مثال: . I'm not ok Let call it a day من حالم خوب نیست. بیا کار رو متوقف کنیم
Tender نرم و قابل بریده و له شدن Tough سفت و محکم و غیر قابل له کردن و بریدن
یه وسیله تو آشپزخو نه شبیه کفگیر که برای برگردوندن و این ور و اون ور کردن کوکو و کتلت و. . . استفاده می شود.
انبری که سر سفره برای برداشتن سالاد و از این جور چیزا استفاده می شه
هاون و دسته هاون Mortar هاون Pastel. دسته آهن
لکه خیسی که روی صندلی و. . . باشه و باعث خیس شدن شلوار و. . . شود.
مخفف oh never mind اوه. مهم نیست.
مخفف عبارت زیر؛ Ask me anything از من هر چی دلت می خواد بخواه.
مخفف عبارت زیر: You live only once فقط یه بار زندگی می کنی. به زبون خودمونی تر؛ از زندگیت لذت ببر
جا باز کردن برای نشستن مثال: ?Are you want me to scoot over ازم می خوای که جا باز کنم بنشینی؟
سبیل گربه سانان
غبغب خروس
پستان گاو
Hungry angrry گرسنه و عصبانی
سفر رفت و برگشتی در مقابل single trip یعنی تک سفره
مرور کردن. مترادف با review
حذف کردن کسی یا چیزی
مترادف با visit ملاقات کردن
ادامه دادن. مترادف continue
معادل فعل cancel
نان سبوس دار. گندم سبوس دار
مترادف cancel
جا داشتن در مورد غذا خوردن به معنی میل داشتن مثال: ?Did you leave any room for dessert واسه دسر هم جا گذاشتی؟ ( دسر میل داری )
اصل ( در برابر فیک ) . مثال: گوشه راست دسکتاپ ویندوز ۷ قفل شکسته نوشته: This copy of widows is not genuine این نسخه اصلی ویندوز نیست.
جا باز کرده ، گشاد شده برای چیزهایی مثل کفش و پوشاک و. . . بکار می رود.
در زبان عامیانه یعنی "پول" مثال: I have some green in my pocket تو جیبم یه مقدار پول دارم.
کلمه "پلیس" در زبان عامیانه
چیزی رو به کسی دادن مثال: . ?Can you pass me the book میتونی اون کتاب رو بدی بهم؟
بند و نوار مثال : The strap of watch بند ساعت
بند ، نوار مثال: Bra strip بند سوتین
ساپورت شلواری زنونه ، جوراب شلواری
بده بستون
هر از گاهی مثال: We come over them now and then هر از گاهی بهشون سر می زنیم.
تر و تمیز و مرتب
صحیح و سالم. مثال They delivered my brother safe and sound اونا برادر منو صحیح و سالم تحویل دادند.
اسکناس ۱ دلاری سایر اسکناس ها؛ ۱۰۰ دلاری. a Benjamin ۵۰ دلاری a Frog ۲۰ دلاری. a Jackson ۱۰ دلاری. a Sawbuck ۵دلاری. a Fiver ۲ دلاری. a Deuce
اسکناس ۲ دلاری
در زبان عامیانه به اسکناس ۵ دلاری می گویند.
در زبان عامیانه به اسکناس ۱۰ دلاری می گویند.
در زبان عامیانه به اسکناس ۲۰ دلاری می گویند.
در زبان عامیاته به اسکناس ۵۰ دلاری می گویند
در زبان عامیانه به ۱۰۰ دلاری می گویند.
قهوه اسپرسو با شیر سرد
چاقوی نان بری
چاقوی دندانه دار
اونقدر. . . . مثال: . . . I ate so much that اونقدر خوردم که. . . . . . I have so much money that اونقدر پول دارم که. . .
به یه دسته زرافه گفته می شود. مثال: a tower of giraffes یه دسته زرافه
به یک دسته پلنگ گفته می شود. مثال: A leap of leopards یه دسته پلنگ
به یه دسته طوطی گفته می شه مثال: A company of parrots یه دسته طوطی
به یک دسته پنگوئن می گن کلونی. مثال: A colony of penguins یک کلونی پنگوئن
معنی اول :به دسته گرگ ها گفته می شود. معنی دوم: تنگ هم چیده شدن. یک سری چیزها که کنار هم ردیف و مرتب و بدون فاصله چیده شده باشند. مثل مولکول های ی ...
سک نت کردن ، زندگی کردن ، اقامت کردن
پرسیدن و جویا شدن
کنسرو گوجه فرنگی
Ear واحد شمارش بلال است . مثال Give me two ears of corn لطفا دو تا بلال به من بده.
به عکاسانی که دنبال گرفتن عکس از سوژه های خاص مثل سلبریتی های معروف هستند و این عکس ها را با قیمت های بسیار بالا به مجلات و نشریات می فروشند می گویند ...
رایحه
نیشگون گرفتن
پس دادن جنس خریداری شده. مثال: . ?This suit is very tight . can I have a refund این کت خیلی تنگه. می وونم پسش بدم؟
بدن نما ، شفاف ، لباسی که اون قدر بافتش نازک باشه که بدن از زیرش معلوم باشه. مثال: . This shirt is too see - through این پیراهن خیلی بدن نماست.
اگه اخر جپله بیاد معنی میده "فوق فوقش" مثال: . He is 40 years old , if that اون فوق فوقش ۴۰ ساله باشه.
گرفتن و پیچوندن چیزی مثال . The teacher tweaked the boy's ear معلم گوش پسره رو پیچوتد
با انگشت فشار دادن ، با انگشت ضربه زدن
با ضربه انگشت چیزی رو پرت کردن و دور کردن. مثل شوت کردن تیله با انگشت یا شوت کردن حشره با انگشت یا. . .
تیغ دار ، خاردار مثال: That plant is thorny on اون گیاه خارداره
لپ کسی رو کشیدن ، صورت کسی رو فشردن
پوسته پوسته شدن مثال: The wall paint is peeling رنگ دیوار پوسته پوسته شده
صدای غژغژ دادن
سوسو زدن ، کم و زیاد شدن نور و. . .
کوفته قلقلی
میوه گیاه بامیه
میوه ای که وقت چیدنش رسیدهدباشه. با ripe اشتباه نگیرید. Ripe : رسیده
خفن
کسی رو پیچوندن
پوز دادن
خلط بینی ، خِلمِش
لبریز ، چیزی که بیش از ظرفیت پر شده باشه. مثل ساندویچی که تا خرخره توش مواد ریخته باشن نشه بخوریش
به زن زندگی جمع کن و خونه دار و کدبانو می گن keeper. مثال: . My wife is a keeper زن من زن زندگیه.
مخفف all right باشه ، خیلی خب. حله
گرایش جنسی نرمال به جنس مخالف در محاوره به معنای خوب ، ردیف. . مثال: ?You straight خوبی؟ ردیفی؟
رفیق ، داداش. مثال: ?What's up , dawg چه خبر رفیق؟
ضربه کوفتگی I have a bump ضربه خوردم.
خار مثال: I have a splinter خار رفته تو بدنم.
ساعت ۶ عصر
ساعت ۶ صبح ، فلق ، سپیده دم. متضادش: dusk شش عصر
جوگیر شدن. مثال: I got carried away جوگیر شدم.
راه افتادم. تو راهم.
همین الان رسیدم
دست و پا چلفتی بودن ، این دست به اون دست بگه گ. ه نخور
اهداف بلند در سر داشتن ، بلند پروازی کردن
تو دردسر افتادن معادل اصطلاح : in a pickle
وانت شاسی بلندمثل kmc
به موتورهای ک. و. ن. گشادی دنده اتومات می گن. مثل موتورهای طرح کلیک و. . .
تلفظ سریع a little bit of
مخفف is this
تلفط سریع you are in it
کفش بی پاشنه ( بیشتر زنانه )
خرد و خاکشیر شدن
لب پر شدن. مثال: . the cup is chipped فنجون لب پر شده.
زبونتو گاز بگیر. ساکت باش ، این چه حرفیه؟
عالی ، درجه یک ، نامبر وان ، بی حرف و حدیث
ادم عشق مطالعه
موافقم
سر صحبت رو باز کردن
توی یک چشم بهم زدن آماده کردن چیزی
آب دماغ سبز و زشتی که آویزون می شه. در گویش استان گلستان : خِلمِش
چرکی که کنار چشم جمع می شود. معمولا گوشه چشم جنب بینی
ماده چرک و لزج مثال: Eye gunk چرک گوشه چشم
صحبت کردن با
کم شدن. مترادف با decrease متضاد go up و increase
حاشیه رفتن ، از واقعیت دوری جستن
دکه ، غرفه فروش ، مغازه کوچک
محاسبه کردن
داد و بیداد کردن
سوگندی که رئیس جمهور در مراسم تحلیف می خورد
جریحه دار کردن. مثال A wise man never hurts girls feelings یک مردعاقل هرگز احساسات دختران را جریحه دار نمی کند.
به وجد آمدن مثال: The little girl keen mind pleased the audiance هوش شدیدا بالای دختر کوچولو حضار رو به وجد آورد.
بریدن ، قطعه کردن و تکه تکه کردن مثال: The keen knife cut throyh the meat چاقوی تیز ، گوشت رو تکه کرد.
دست تنگ بودن ، بی پول بودن مثال: I'm out of money right now در حال حاضر دستم تنگه
سنگدل مثال: I'm sorry. I was so hard on you متاسفم. من نسبت به تو خیلی سنگدل بودم.
رو براه بودن ، اکی بودن مثال Everything is getting right همه چیز روبراهه.
تلفظ سریع عبارت miss you
تلفظ سریع عبارت did you like that? ازش خوشت اومد؟
فرم تلفظ سریع did you eat? غذا خوردی؟
قصد دارم، قراره تلفظ سریع I am going to
با ادم پولدار ازدواج کردن ، در گویش شرق گلستان به مردانی که با زنان یا دختران پولدار ازدواج می کنن می گن: ک. . ر طلا
آدم فضول و نخود هر آش
ادم دورو
آدم سرد و بی احساس ، آدم یُبس و نچسب ، به قول امروزی ها " آدم تو ک. . ن نرو"
قیام ، شورش
ضربه
رو راست باش ، صادق باش
مرخصی مثال: I'm on leave من مرخصی ام. I'm on sick leave من در مرخصی استعلاجی ام. I'm on maternity leave من در مرخصی زایمانم.
باز شدن دهان به قصد گفتن ناکفته ها مثال: Don't get me started نذار دهنم رو باز کنم.
تلفظ سریع ?did you have
چکار کرد؟ تلفظ سریع عبارت زیر: ?What did he
تلفظ سریع و عامیانه عبارت زیر: ?Why did you lie چرا دروغ گفتی؟
تلفظ خودمونی ?is she
حالت خودمونی ?is he
تلفظ سریع و کوچه بازاری ?will he
حالت سریع let"s go بیا بریم
پشم ریزون شدن ، برگ ریزون شدن ، پرچ ریزون شدن. ( نشان دادن تعجب و شگفتی بیش از حد ) مثال: It will knock your socks off برگات می ریزه
به مثال: Moment by moment لحظه به لحظه Side by side پهلو به پهلو بعضی وقت ها هم معنی "به" را در عبارت داریم: مثال: Little by little کم کم Bit ...
بالا رفتن سن و سال ، افزایش سن. مثال: I'm turning 45 دارم ۴۵ ساله می شم.
تنه درخت قسمت های مختلف درخت : Branch شاخه Stick سر شاخه شکسته درخت Bark پوست درخت Trunk بدنه درخت Root ریشه Stump کنده ، ته مانده درخت توی زمین بع ...
پک بیرون بر ، پک غذای بیرون بر مثال: Give me a to go box please بی زحمت به من غذا رو به صورت بیرون بر بدید. یا به طور ساده تر: لطفا بیرون بر بدید.
یه لقمه بزن
مهمون من. به حساب من. مترادف با : it's on me
دنگی حساب کردن مثال: Let's go dutch بیا دنگی حساب کنیم.
یکی از معانی cook انجام دادن کاری به نحو احسنته. مثلا وقتی یکی کارش رو خوب بلده به سایرین می گیم: Let him cook بذارید کار خودشو بکنه. یعنی اون ب ...
ماسک پزشکی یک بار مصرف
دستکش یک بار مصرف
رفتن مثال: . I'm heading off دارم می رم.
باران و رگبار شدید
بسیار غم انگیز ، جانسوز ، جانگداز
لنز چشمی مثال: . I wear contact lenses من لنز می دارم چشمام.
آدم تعطیل المغز
کوررنگ مثال: . I'm color blind من کور رنگم.
عزت زیاد
دو تا معنی متداولش: _ فیلمبرداری کردن _ ای داد بی داد
تمومش کن. بسه دیگه
برام فرقی نداره. مثال: ?Coffee or tea I'm easy چای یا قهوه؟ برام فرقی نداره.
بجنب ، عجله کن
غمت نباشه. مثال: Chin up bro. I'm here غمت نباشه داداش. من اینجا هستم
چه خبر مبرا؟ حالت خیلی خودمونی و صمیمانه what's up
حال و احوالت چطوره؟ حالت خیلی خودمونی برای جمله how are you
خیلی ها این کلمه را ترجمه می کنند "دوگانگی". این ترجمه غلطه. ترجمه درست "دوگانی" است. یعنی همزمان دو چیز بودن
رو داشتن ، خجالت کشیدن مثال: I don't have face to ask روم نمی شه بپرسم
در اصطلاح عامیانه به معنی یه دفعه و سریع به خواب رفتن معادل عامیانه fall asleep
استراحت کردن ، در حال استراحت بودن معادل خودمونی relax مثال: I'm chiling من در حال استراحتم.
کوک کردن ، کوک بودن ، تنظیم کردن مثال: I'm fit as a filddle مثل یک ویولون کوکم. ( صحیح و سالم و تندرستم )
مواد ساخت ترشیجات
کسی رو با ماشین جایی رسوندن. مثال: Mehran gave me a ride yesterday مهران دیروز منو رسوند
آدم ولگرد
دلقک ( به معنای فحش )
آدم لاشی
مغز نخودی ، مغز فندوقی ، کسمغز
آدم نخاله
پول پرست
روانی
آدم عقب مونده ( از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نه از لحاظ ذهنی )
لوده
آدم خز ، در دهاتی ، بی کلاس
آدم رو مخ
خل و چل
آدم سر به هوا
ادم بی عرضه یه جورایی مترادف است با nerd
بدذات ، آدمی که جنسش خرابه
اسکل مترادف است با sucka
اهسته راه رفتن
گورتو گم کن ، بزن به چاک
فرچه گردگیری
حضور کسی رو نادیده گرفتن به قصد بی محلی و بی احترامی مثال: I'm sorry. I didn't mean to cut you اوه ببخشید. قصدم این نبود که حضور شما رو نادیده بگی ...
وای نه. . . وای. . . معادل oops
کجای. . . ؟ برای پرسیدن آدرس دقیق یک محل استفاده می شود. مثال: Whereabouts in Isfahan do you live دقیقا کجای اصفهان زندگی می کنی؟
سفید کردن جرم گیری کردن ( در مورد دندان )
خیلی و بیش از حد و اندازه مثال: I ate way to much بیش از اندازه غذا خوردم.
خیلی سیر ، تا خرخره خوردن مثال: I'm stuffed از بس خوردم دارم می ترکم.
سیر ( در مقابل گرسنه ) I'm full من سیر سیرم.
آب کشیدن. مثال I rinse off my hands دستامو اب می کشم
کیفی که به صورت قطری از روی دوش ها عبور می کند و جلوی بدن قرار می گیرد
کیف لوازم آرایشی
کیف زنانه دسته زنجیری
نوعی کیف یا کوله که دهانه آن با نخ یا کش، تنگ و گشاد و باز و بسته می شود.
چای صاف کن
به معنای دستگیره درِ گرد و توپی شکل است. با door handle به معنای دستگیره در اهرمی معمولی اشتباه نشود
پیاده کردن مثال: Drop me off there اونجا پیاده ام کن.
کوبیدن و له کردن ، پوره کردن مثل له کردن سیب زمینی آب پز با گوشت کوب
هر چیزی رو به صورت نوار و باریکه های هم اندازه بریدن ، رشته رشته کردن مثل کاغذ ، سیب زمینی ، رشته آشی
بریدن به قطعات کوجک ، خلال کردن مثلا سیب زمینی رو ریز کنی واسه سرخ کردن
ریز ریز کردن و خرد کردن. مثل خرد کردن خیار و گوجه برای سالاد شیرلزی خرد کردن پیاز و سیر برای پیازداغ و سیر داغ
از پیش باخته محکوم به شکست قطعی به هر برنامه ، نقشه ، طرح و. . . محکوم به شکست که حتی ارزش صحبت کردن و به بحث گداشتن را ندارد می گویند
عبور از میان چیزی مثل walking through the gate عبور از گیت
اسپری ای که بیماران آسمی از آن برای بهبود تنفس خود استفاده می کنند
هیچی به یاد نیاوردن
فراموش کردم. خاطرم نیست
به خاطر نیاوردن ، فراموش کردن مثال: It slipped my mind فراموش کردم
مخفف body odor یعنی بوی عرق بدن
بی اعتنا ، بی تفاوت ، بی مسئولیت کسی که نسبت به مسائل اطرافش عین گاو می مونه و هیچی حالیش نمیشه
ظروف مایع ظرفشویی ، مایع دستشویی و امثالهم
خالی کردن آب تانک دستشویی
وسیله ای که گرفتگی دستشویی را با آن باز می کنند.
محل شستن در دستشویی
محل شستن دست ها در دستشویی
دستشویی فرنگی سرپایی برای ادرار
دور جایی دور زدن و چرخیدن. مثال : Wallking arround the square دور میدان دور زدن.
عبور کردن از روی چیزی. مثال : I am walking across the bridge من دارم از روی پل عبور می کنم.
پشت در موندن. مثال: She was locked out او پشت در موند.
شوکه شدن ، از تعجب خشک شدن ، مات و مبهوت موندن. مثال: I was left speechless از تعجب خشکم زد.
نوعی نمایش انگشتان دست برای لایک کردن موسیقی راک. به این صورت که انگشت اشاره و انگشت کوچک رو به حالت شاخ در می اوررند و دو انگشت وسط رو جمع می کنند. ...
نشان دادن انگشتان به حالت V
نوعی دست دادن که به معنای مصافحه نیست. بیشتر برای بیان موافقت ، همدلی ، قول و قرار مردونه و . . . . به کار می رود. دست ها رو بالا می اوردند ، با هم ...
چیزی رو با پیچوندن و غلتوندن پایین اوردن. مثال: I roll down my sleeves من آستین هام رو پایین میارم.
یکی از معنی هاش ترکیدن از فشار ادراره. مثلا میگه: I'm burtsting. دارم می ترکم [مثانه م داره می ترکه]
بیرون زدن چیزی از جای واقعی خودش. مثلا شورت بزنه بیرون از شلوار می گیم: The shorts are sticking out
برچسب ، اتیکت مثل اتیکت راهنمای چسبیده به لباس
بالا امدن مثال He popped up his collar. او یقه ش رو بالا اورد
اشتباه وصل کردن دو چیز. بالا و پایین بودن مثال: The buttons are misaligned دکمه ها بالا و پایین بسته شدن.
در مورد لباس معنی لنگه به لنگه می دهد. مثال: The shoes are mismatches. کفش ها لنگه به لنگه ان.
زیپ
در هاون کوبیدن و له کردن
فشردن و چلوندن چیزهایی مثل پارچه خیس و. . .
دست از سرم بردار. نمی خوام بشنوم
حتما همین طوره. صد درد صد
مشکل چیه؟ اتفاقی افتاده؟
بریز بپاش ، کثیفی ، افتصاح ، بهم ریختگی. مثلا وارد خونه می شی می بینی همه چی به هم ریخته. میگی: !What a mess چقدر به هم ریخته؟
معنی اصلی: عصب معنی مجازی و عامیانه: پر رو مثال: What a nerve چه پررو!
توی دردسر بدی افتادن، بدجور شکست خوردن
دپرس بودن ، روحیه نداشتن
پررو نشو
دانه دادن گیاهان ، دانه پراکنی گیاهان برای لقاح گیاهان استفاده می شود. مثال Most of plants lay eggs. بیشتر گیاهان دانه های خود را پراکنده می کنن ...
به معنی حامله و باردار است اما برای انسان به کار می رود. این کلمه رو برای حیوانات استفاده می کنیم. مثال My dog is gravid. سگم حامله است
آدمی که از روی بخار معده نظر می ده
در برابر
همدست . آدمِ پایه کسی که به رفیقش کمک میکنه مخ کسی رو بزنه.
غلط و اشتباه. حالت عامیانه تر برای wrong , false
صبر کردن به چیزی محکم چسبیدن آویزون شدن
باز کردن بسته بندی یک چیز، چیزی رو که دور چیز دیگه پیچیده شده بلز کردن
برگردوندن چیزی سر جاش
یعنی یک چیزی رو از بین تعدادی جدا کردن و برداشتن. مثل برداشتن یک کتاب از بین کتاب های کتابخانه جدا کردن یک گل از بین یک دسته گل
مغز فندقی ، شل مغز ، خنگ ، تعطیل المغز و . . . .
بچه ته تغاری مثال: He is the baby of the family. اون ته تغاریه.
ظرف در دار یک بار مصرف
کج بیل ، بیلی که زاویه بین تیغه و دسته ۹۰ درجه است و حالت تیشه مانند دارد و برای کندن علف های هرز استفاده می شود. در گویش محلی استان گلستان به آن با ...
خاک انداز ، بیل سر تخت ، هر وسیله شبیه بیل که برای جمع کردن خاک و امثالهم استفاده می شود اما مثل بیل برای کندن استفاده نشود
غلت خوردن ، مثل وقتی که از پله ها غلت می خوری میفتی پایین
سکندری خوردن ، دست یا پا جایی گیر کنه تعادلت رو از دست بدی بخوای بیفتی
سیاه مست ، مست و پاتیل مثال: I'm so wasted. من پاتیل پاتیلم.
کدو خورشی
خسته شدن ، تحمل نکردن مثال: I'm cooked. خسته ام. دیگه تحمل ندارم
باران شدید بارانی که در حد طوفان نباشد اما از حد معمول سنگین تر باشد
به روی خود نیاوردن یک مشکل یا موضوع بغرنج
خط و خش ( مثل خط و خش روی ماشین )
پنجر Your car has a flat tire لاستیک ماشینت پنچر شده.
گودی و تورفتگی روی ماشین بر اثر تصادف
Hang up : تموم کردن تماس تلفتی Hang on: صبر کردن
گلیم خود را از آب کشیدن از عهده خود برآمدن قسر در رفتن
چه اشتباهی! نباید این کار رو می کردی!
آخ ، آی ( ناشی از درد و. . . )
چندشه ، چه چندش آور
رقابت شدید و منفی که در اون هیچ کس به دیگری رحم نمی کنه
مربع های درخشان زرد شب نمای وسط جاده ها
خطوط منظم و موازی که در کنار و وسط جاده ها ایجاد می شد تا با عبور ماشین از روی انها راننده خواب آلود متوجه انحراف ماشین شود
با چیزی ، چیز دیگر رو کاملا پوشوندن. مثلا در زمستون بدن رو با پتو کاملا cover up کنیم
بالا و پایین رفتن. His heads bobs. سرش بالا و پایین می شه ( خوابش میاد ) .
چیزی رو دور چیز دیگر پیچیدن مثال: I wrap up in a blanket من پتو رو دور خودم می پیچم.
عوض کردن ( کانال های تلویزیون ) مثال: He phips through the channels frequently. او مرتب کانال ها رو عوض می کنه.
آشغال ها رو بیرون گذاشتن
خیلی هیجان آور
خیلی شیرین
حقه بازی و حیله گری
چرت و پرت
پلاسیده مثال: This lettuce is mushy. این کاهو پلاسیده شده
در مودد مواد غذایی : فاسد شدن. مثال؛ The milk is spoiled. شیر فاسد شده.
چیزی را به خاطر آوردن
یاری نکردن مثال : My memory fails me. حافظه ام یاری نمی کنه
یاد نیاوردن مثال Do you remember me? Sorry , I'm draing a blank. منو یادت میادت؟ متاسفم . یادم نمیاد.
گرگم به هوا مثال: They are playing tag. اونا دارن گرگم به هوا بازی می کنن
تیله بازی
بازی قایم باشک مثال: We are playing hide and seek. ما داریم قایم باشک ، بازی می کنیم.
نشستن به گونه ای که به جایی تکیه نکرده باشی. نشستن بدون تکیه کردن
ممنونم خانم سپاسگزارم خانم
برخورد کردن بدن به بدن یکی دیگه ، تنه زدن . . .
جور دیگه ای توضیح دادن مثال: Let me put it this way. بذار این جوری برات توضیح بدم
به بیان کوتاه ، خلاصه بگم
به بیان ساده تر
همین جا بمون ، از جات تکون نخور
انجام کاری که باعث خوشحالی کسی بشه. مثال: All the students want to be in the teachers good book. همه دانش آموزان می خواهند که باعث خوشحالی معلمان ...
تموم تلاش رو به کار بستن برای انجام بهینه کاری سنگ تموم گذاشتن از جون و دل مایه گذاشتن. مثال: He went the extra mile to prepare the documents b ...
شروع یک فعالیت و راه افتادن در اون ، روی غلتک افتادن مثال: It's only my first week at the new company. I'm steal geting my feet wet. تازه اولین ه ...
چراغ خواب ، چراغ شب خواب
پَنس - موچین
ظرف شستن مثال: You don't have to do dishes. مجبور نیستی ظرف ها رو بشوری.
نگران نباش. مضطرب نباش
اروم بودن ، خونسرد بودن. مثال Hold your horses. آروم باش
بوی دروغ به مشام رسیدن
آشنا به نظر رسیدن. مثال: Does it ring a bell? ایا اون چیزی رو به بادت میاره؟ واست آشنا نیست؟
رو مخ کسی بودن ازار دادن دیگران. مثال: My friend drives me up the wall. رفیقم بدجوری رو مخمه
مچ کسی رو هنگام دزدی گرفتن
نیمرویی که زیاد پخته شده باشه. نیمروی نیمسوخته و سفت
تخم مرغ نیمرویی که زرده ش ابکی و سفیده ش کامل پخته باشد.
تخم مرغ آب پزی که بیش از مقدار کافی پخته شده باشد
تخم مرغ آب پزی که درست به اندازه پخته شده باشد.
تخم مرغ خاگینه ، خاگینه
خشک ، بیات مثال The bread is stale. نون بیات شده.
لیوان بستنی لیوانی ، ظروف کوچک کاغذی و پلاستیکی یکبار مصرف مثل کاسه شله زرد و. . .
تموم شدن شارژ گوشی. مثال. Excuse me. My phone died. Do you have a charger? ببخشید. شارژ گوشیم تموم شده. شارژر دارید؟
به هم زدن و زیر و رو کردن غذاو نوشیدنی یا مایعات دیگر با قاشق و ملاقه و. . . . با کلمه whisk اشتباه نشود. Whisk به معنای هم زدن و مخلوط کردن با هم ...
به زنبور غیر عسلی گفته می شود. زنبورهای نسبتا درشت زهرآلود زرد رنگ
به معنای شونه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ
به معنی شانه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ
مالیدن و پخش کردن چیزهای مایع و نیمه مایع روی سطوح مثل کره و خامه و. . . روی نون. مثال: Spread the butter on the bread. کره رو بمال روی نون.
معادل عامیانه "نمی دانم"
از شما عذرخواهی می کنم. عذر منو پذیرا باشید. ( عذرخواهی رسمی )
داخل شدن ، سوار شدن مثال: get on the bus. سوار اتوبوس شید.
برداشتن چیزی از زمین
نشستن. متضاد get up
دوست بودن. رابطه خوبی داشتن با کسی I'm down with Mahan. من با ماهان دوستم.
خواهش می کنم ، این حرفا چیه؟ این عبارت معمولا در پاسخ به یک معذرت خواهی بکار می رود.
چنگال بزرگی که در باغبانی استفاده می شود. برای سوراخ کردن زمین و . . .
قیچی باغبانی
دعوت به برگشت ) به خانه . . . (
تعارف کردن به داخل ) منزل . . . . (
جلوگیری کردن ، مانع شدن مثال: I can't help laughing. نمی تونم جلوی خنده ام رو بگیرم.
با ماشین کسی تصادف کردن
به خانه کسی رفتن ، به کسی سر زدن
اینکه هر چیز یخ زده رو بگذاریم یخش آب شه. به فرآیند آب شدن ماده منجمد یخ زده می گیم
لقمه گرفتن. غذا رو داخل نون گذاشتن و نون رو پیچیدن و به حالت لقمه و ساندویچ در آوردن
ماشینی شبیه اره موتوری که برای اصلاحشاخ و برگ اضافی و تزئین شمشاد ها و درختان زینتی باغ ها ، باغچه ها و پارک ها به کار می رود.
نون تُست مخصوص صبحانه. نون برشته
نظرت در موردش چیه؟ مثال: How did you find food? نظرت درباره غذا چیه؟ It was yammy. خوشمزه بود.
در فیزیک به معنای : جرم دار a massive particle: یک ذره جرم دار
در گرد سینک ظرفشویی که قابل جدا شدن و تمیز کردن است و برای جلوگیری از ورود تفاله ها و آشغال به داحل چاهک سینک استفاده می شود.
چند تا معنی داره؛ پرستار و مراقب بچه مادربزرگ ، ننه بز ماده بالغ
بز ماده
دستشویی معادلی بی ادبانه و کوچه بازاری برای restroom
یهو مثل جنازه افتادن و به خواب رفتن. معادل رسمی ترش میشه: fall asleep
معنی تحت اللفظی: روی یخی نازک بودن. معنای اصطلاحی: توی دردسر افتادن. مثال: You're on thin ice. ممکنه تو دردسر بیفتی.
موی دماغ . مایه آزار و اذیت. حالت بی ادبانه ترش می شه: Pain in the ass
بین خودمون بمونه
من سالم و سلامتم. اوصاع سلامتیم عالیه
خرد شدن شدید. مثلا شیشه یا سفال طوری ضربه بخوره که کاملا خرد بشه.
خط وخش و جای مالیدن روی ماشین. مثال: This car is scratched. این ماشین [به جایی] مالیده شده.
ماه گرفتگی روی پوست ، لکه های تیره بزرگ روی پوست بدن
وقت سر خاروندن نداشتن. I've got a lot on plate. وقت سر خاروندن نداشتن
مخفف جمله I'll ask her. ازش خواهم پرسید
اثر کوفتگی و کبودشدگی روی بدن
تاول ، زخم های سطحی پوست مثل زخم ناشی از زدگی کفش تنگ
زنجره. با جیرجیرک اشتباه نگیرید. در گویش شرق استان گلستان : جرجرانو یا جغجغانو. حشره ای در اندازه نسبتا درشت که عمری در حد چند روز دارد. در هوای ...
خوبه ، همه چی رو براهه. همه چیز بر وفق مراده. حالت خودمونی عبارت It's ok.
تو نخشم. ازش خوشم میاد روش کراش دارم
چه خبرا؟ در محاورات عامیانه و دوستانه معمولا به جای hello و برای سلام کردن استفاده می شه
خداحافظی عامیانه. معادل عبارت رسمی goodbye
پی پی کردن
I'm let down= I"m disapointef
سالم و سر دماغ معادل رسمیش می شه: fine
شگفت زده شدم ، غافلگیر شدم. عامیانه عبارت I'm surprised.
حالت عامیانه برای I'm sure. من مطمئنم
ادم دهن لق ، کسی که بدون فکر حرف می زنه ، وراج
در زبان عامیانه: دل به شک بودن ، عدم توانایی انتخاب ، مردد بودن
از اول شروع کردن.
نوعی دمپایی پشت بنددار سورراخ سوراخ. چیری بین صندل و دمپایی
جای نگرانی نیست، غمت نباشه
از این بدتر نمی شه.
شگفت آوره ، شگفت انگیزه
غذایی که بیش از حد پخته شده غذای سوخته
غذایی که یکم خوب پخته شده باشه ، یکم بیش از اندازه
غذایی که درست به اندازه پخته شده .
به ادمی خیلی لاغر یا چیزای خیلی نازک می گن
ادمی که خیلی احمقه ، آدمی که عقلش پاره سنگ برداره
نمی فهمم. درک نمی کنم
حالم خوبه. از این بهتر نمی شه. معادل خودمونی تر I'm fine.
حالت خودمونی تر عبارت thank you
خواهش می کنم ، قابلی نداره. حالت خودمونی تره you're welcome
Kick لگد زدن Ass kick. اردنگی زدن Ass kicker دهن سرویس کن
Mean to brag از خود تعریف کردن چسی اومدن پز دادن I don't mean to brag but. . . نمی خوام چسی بیام ولی. . .
۱ - به معنای جهنم و دوزخ است. ۲ - به جمله معنای منفی می دهد. مثال ها: Sit down بنشین Sit the hell down بتمرگ Who did that? کی این کار رو کرد؟ W ...
باشه . اکی. موافقم. قبول
عمرا دروغ باشه
مخفف charisma
عامیانه : به نحو احسنت انجام دادن. ترکوندن
فوق العاده س.
در عامیانه به معنای: عالی ، ، خارق العاده مترادف با کلماتی مثل : awesome
در زبان عامیانه : باور کردن I don't buy it. باور نمی کنم. تو کَتَم نمی ره.
در زبلن عامیانه یعنی فهمیدن و درک کردن. I got it. فهمیدم. I get it. می فهمم
سوما ، ثالثا
ثانیا
گروهی از گوریل ها که با هم حرکت می کنند. a band of gorillas یه دسته گوریل
به دسته ای از پرندگان یا حشرات که با هم حرکت می کنند گفته می شود. a swarm of flies یک دسته مگس
به گروهی متشکل از چند گ به گفته می شود. a litter of cats چند تا گربه
به یک دسته ماهی گفته می شود. a school of fish یک دسته ماهی
بهم خبر بده. منو در جریان بذار. بهم زنگ بزن خودمونی ترش میشه: hit me up
ازت خوشم میاد. روت کراش دارم.
من پول همرام نییت. بی پولم. ورشکسته ام
اشتباه از من بود. تقصیر من بود.
غمگینم
تو هیچ گ. . . نمی تونی بخوری
سربازان ارسالی برای خدمت
مشروط کردن ، قید کردن
پیش پا افتاده ، سطح پایین ، ضعیف از لحاظ کیفیت
راه انداختن. مثل land a job راه انداختن یک شغل
بچه - قوم و خویش نسبی - دوست و رفیق نزدیک برای این که به کسی بگی تو عزیز دل منی هم از این اصطلاح استفاده می شه.
معنی تحت اللفظی :دم روی کول گذاشتن و رفتن ، دم رابین پاها گرفتن و رفتن. معنی کنایی: از ترس یا شرم بی سرو صدا جیم شدن
بفرما همونی که می خواستی.
در فوتبال : گلزن
چه افتضاحی
شوت کردن - لگد زدن
بله - البته - بسیار خوب - خیلی خوب - با کمال میل - آره. در صورتی که به شکل سوالی بیاید به معنی "درسته" و "واقعا" هم معنی می ده.
آه
واقعا؟
مرد - انسان - آدم - مردم - دوست پسر - خاطرخواه - مزدور - نوکر - رفیق
لجباز - دمپایی راحتی - قاطر - مواد بر ( کسی که پول می گیره و موادمخدر جابجا می کنه )
جدا شدن زن و شوهر از هم ( حالت ضعیف تر طلاق ) - separation با divorce فرق دارد
به معنی پی پی اسبه. اما مجازا به معنی چرند و پرند ، خالی بندی ، . . . شعر به کار می ره
کلید ساز
به آدمی که ظاهر خوب ، موجه و با شخصیت داره اما باطن پلید و بد ذاته هم می گن
جاذبه، نفوذ He has got a lot of pull. او نفوذ زیادی دارد.
راننده کامیون و راننده وانت
با پاهای گشاد ایستاده ، با پاهای گشاد نشسته
کار درست ، کار بلد ، آس
قراره
بچه مثبت
کار درست
غیرتی
بقال ، سوپری
دوچرخه ساز
ادم لاغر مردنی . پوست و استخون
به دست کسی افتادن
ادم سرخورده
آدم سرخورده
سرسنگین
تراز _ وسیله ای است که از آن برای سنجیدن تراز بودن سطوح استفاده می شود
اسکنه
متر نواری
سوهان ( برای صاف کردن سطوح ) - پرونده - پوشه
تیشه
تبر
کلنگ
انبر قفلی
گاز انبر
انبر سیم لخت کُن
دَم باریک
سیم چین
سیم چین
سنبه
میخ کش - دیلم _ تایلِوِر
دیلم - تایلِوِر
میخ کش
گیره c شکل . نوعی گیره که دهانه c شکل دارد و از آن برای چفت نگهداشتن قطعات در حین کار _مثل جوشکاری_ استفاده می شود.
گیره میزی ( نوعی گیره که در کارگاه های فنی و نجاری روی میز نصب می کنند و برای نگه داشتن قطعه کار از آن استفاده می شود ) .
سنگ فرز
دریل برقی
واشر فلزی
آچار شلاقی
آچار فرانسه
آچار یک سر تخت و یک سر رینگی
آچار رینگی
فازمتر
پیچ گوشتی چهارسو
پیچ گوشتی دو سو
انبردست
آچار دو سر
انبردست
انبردست
دَم باریک ( نوعی انبردست )
واشر پلاستیکی
واشر فنری ( نوعی واشر فلزی که قسمتی از آن بریدگی دارد و مسطح نیست. این واشر حالت ارتجاعی دارد و برای سفت شدن بیشتر مهره از آن استفاده می کنند.
یک نوع لک لک غول پیکر
نردبان دوطرفه
چراغ مطالعه
کولر
گوشت کوب
دستکش ظرفشویی
خواب رفتن غیر ارادی
بیشتر به معنی ترمیم کردنو مرمت کردن است تا تعمیر کردن. اصلاح عیب های کوچک مثل درز لباس ها و پارگی پارچه ها رفع خرابی های کوچک و ظریف و . . .
هوای کسی رو داشتن. در جنگ به معنای پوشش دادن
فیلمبرداری کردن
در حال اتفاق افتادن. احتمال داره به وقوع بپیونده
راه دادن ، اجازه ورود دادن.
میمون سانیان
کاری رو سرسری انجام دادن ، بی ملاحظه رفتار کردن
وادار به دویدن کردن
خودتو مسخره کردی. خودتو ضایع کردی
می فهمم . دو قرونیم جا افتاد
عالی - خفن
جو ( گیاه )
بدقیافه
دوست داشتن خاطر کسی رو خواستن
سگ سان
با اختلاف فاحش، نازترین حیوونیه که تو عمرم دیدم.
گربه جنگلی
مارمولک درختی نیست. چون من توی یک مستند در باره ایگواناها دیدیم این ها دو دسته هستند. ایگواناهای دریایی و خشکی. یک خزنده نسبتا درشت که در بین سنگ ها ...
سگ سانان
بهتر از هر کسی ، بهتر از بیشتر مردم
یک بار دیگه
رفیق فابریک
سوار کردن
نقشه ای در سر داشتن
1 - جون ، جونمی جون ، جونمی ، اوخ جون ، آخیش . . . 2 - خودشه. زدی وسط خال . ایول
کنار اومدن با یک مشکل عادت کردن به شرایط جدید
تو چی؟ از خودت بگو
چه بلایی سرش اومده؟ A:What about Teymoor? He's dead
از خودت بگو
محاکمه قتل - دادرسی قتل
آزادی مشروط به شرط وثیقه
آزاد کردن ( از زندان و بیمارستان روانی و . . . )
برنامه ها، طرح ها ، حرکت ها Give me a few hours to figure out the moves. یه چند ساعت بهم فرصت بده بفمم برنامه چیه
تند و تر و فرز انجام دادن کاری.
معنی سین جین کردن زیاد جالب نیست. تصحیح می کنم: زیر سوال بردن
از دست دادن عقل
شل مغز - احمق
اولویت اول
دماغ اویزون
یه چیزی بگم
تو کف بودن ، خمار بودن
عالی ، محشر
شنود کردن
CI یعنی خبرچین ، جاسوس ، مخبر مخفف confidential informant
در روابط دوستانه و عاشقانه: عزیزم ، جوجو
دهن گاله ت رو ببند. گاله رو ببند
داره میاد
با من سر جنگ داری؟ دنبال دعوا می گردی؟
you are a piece of work. تو کارت درسته ( هم برای تعریف هم برای طعنه )
روم به دیوار ، گلاب به روتون
ولش کن ، ولش کن بره بابا
دوستی خاله خرسه
نمک گیر کردن
کلمه atta یک پیشوند به معنی آفرین است که بر سر کلماتی مثل boy و girl می اید و به آن ها معنی آفرین و بارک الله می دهد. attaboy : آفرین پسر attagirl: ...
به هم اومدن. مثال: اون شلوار آبی و مانتوی سرمه ای به هم میان
به هوا خوری رفتن، به هوا خوری بردن
دو معنی دارد: - صبح کله سحر ، خروس خون - آدم یا چیز بی ارزش
سین جین کردن you sharpshooting me , punk? تو بچه ولگرد داری منو سین جین می کنی؟
سر هم کردن I'm cooking to good a story دارم یم داستان بدرد بخور سر هم می کنم
در اصطلاح جنگی : منور
تک و تنها I was all by myself. تک و تنها بودم
خط قرمز معامله
حرفش رو هم نزن
غصه نخور
وضعمون خوبه. اوضاعمون ردیفه. رو غلتکیم
احمق بالفطره
راه افتادن و از جایی به جای دیگه رفتن
احمق
به شخص مفعول می گویند
محکم باش
چه خبر مبرا؟
آفتاب از کدوم طرف در اومده؟
هر چی باشه. . .
سلام به همگی - سلام به اینی که می گم گوش کنید - به من توجه کنید.
بچه
مواد زدن ، مواد مصرف کردن
راستشو بخواهید. .
مورد نداره. اشکال نداره. I might as well hang with you guys if that's cool. اگه اشکال نداره منم پیش شماها تلپ میشم
حاشیه رفتن
راه و چاه چیزی را به کسی یاد دادن
در مورد شلوار : پاچه bottom of your pants are awful tight. پاچه شلوارت خیلی تنگه.
آدم قرتی ، اهل مد روز و . . .
عالیه که می بینمت
یه خورده زیاده رویه
به خاطر تو
حوصله کسی را داشتن
با هم خوش گذروندن ، صفا کردن
فکر کنم it's supposed to be bonkers. فکر کنم عقلش پاره سنگ بر می داره
ایول God damn, son! It's pretty nice, ایول داری پسر . خیلی خوشگل شده
حرف رو صریح و شفاف گفتن ، قایم نکردن حرف ، رک و پوست کنده حرف زدن
تقاص پس دادن
اجرای خوبی داشتن
چشم برداشتن did you lose sight of the defendant? آیا شما لحظه ای از متهم چشم برداشتید؟
همین دور و بر ، همین نزدیکی ، همین نقطه از کشور که ما زندگی می کنیم. It's so good to see you. What brings you to this neck of the woods? خیلی خوبه ک ...
قبوله ، حله ، خودشه ، اینه
تو مخمصه افتادن ، دندون آدم به سنگ خوردن ، گرفتار شدن
نخود هر آش شدن
کسل کننده I hate this stupid place! از این مکان کسل کننده متنفرم.
گه دونی
فیصله دادن ، جمع و جور کردن
اینم از. . . . ( موقع رونمایی از چیزی یا معرفی شخصی گفته می شه )
حرفی ندارم ( باهات موافقم )
خودش گویای همه چیزه
زد و بند کردن با دادستان و . . .
نمک گیر کردن
موندنی شدن
کمپوت گه. . . ( خطاب به طرف مقابل )
نوه ها
دیگه نه ، دیگه قرار نیست. . . ، بسه
دخالت
تو کوچه هر کسی بالاخره یک روز عروسی می شه. ( روز شانس هر کسی میاد )
بیش از اندازه
حالا خودمونیم
روسفیدم کن. مفتخرم کن
کلا بیخیالش شید.
مدرک برای دفاع در جلسه دادگاه
در صورت امکان . . .
آماده
خودمونی شدن
خودمونی شدن
تمومش کن
مجازا: عزیز دلم ، قربونت برم
برای بیان تعداد زیاد یک چیز یا کار می ره. مثلا می گیم : 100 بار این کار رو انجام دادم ، 1000 بار بهت گفتم. . .
کفش پارچه ای
اصل ( در مقابل بدل ) good jewelry جواهرات اصل
از کسی خوشت نیومدن
از کسی خوشت نیومدن
جلوی چیزی را گرفتن