straight arrow


آدم روراست، آدم پارسا (گاهی با تداعی خشکی و قدیمی مسلکی)، پارسا، روراست (گاهی با تداعی خشکی و قدیمی مسلکی)

جمله های نمونه

1. He was no straight arrow, this Santangelo.
[ترجمه گوگل]او یک تیر مستقیم نبود، این سانتانجلو
[ترجمه ترگمان] اون یه تیر رک نبود، این Santangelo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The third row has a simple straight arrow pointing to the left.
[ترجمه گوگل]ردیف سوم دارای یک فلش مستقیم ساده است که به سمت چپ اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]ردیف سوم یک تیر مستقیم ساده به سمت چپ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her eyesight, of course, was 20/20 straight arrow.
[ترجمه گوگل]بینایی او البته 20/20 فلش مستقیم بود
[ترجمه ترگمان]البته بینایی او ۲۰ \/ ۲۰ تیر مستقیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The straight arrow indicates the direction of the lace carriage.
[ترجمه گوگل]فلش مستقیم جهت کالسکه توری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تیر مستقیم مسیر کالسکه توری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John was a wonderfully old - fashioned straight arrow.
[ترجمه گوگل]جان یک پیکان مستقیم و قدیمی بود
[ترجمه ترگمان]جان یک پیکان بسیار قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jeff always been a straight arrow.
[ترجمه گوگل]جف همیشه یک پیکان مستقیم بود
[ترجمه ترگمان]جف همیشه یک تیر مستقیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Select the needles and move the lace carriage to the left, as shown by the straight arrow and knit two rows.
[ترجمه گوگل]سوزن ها را انتخاب کنید و کالسکه توری را مانند فلش مستقیم به سمت چپ حرکت دهید و دو رج ببافید
[ترجمه ترگمان]برگ های سوزنی را انتخاب کرده و تور توری را به سمت چپ حرکت دهید، همان طور که در یک فلش مستقیم نشان داده شده است و دو ردیف سفت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hoover was certainly, Summers shows, spectacularly indifferent to those straight arrow standards he set for his agents.
[ترجمه گوگل]سامرز نشان می‌دهد که هوور مطمئناً نسبت به استانداردهای پیکان مستقیمی که برای مامورانش تعیین کرده بود، به طرز چشمگیری بی‌تفاوت بود
[ترجمه ترگمان]به طور حتم هوور، به طرز حیرت آوری نسبت به آن استانداردهای مستقیم فلش که برای عمال خود تعیین کرده بود، بی تفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paul, a devout Baptist, director of his church choir, and certified straight arrow, listened patiently while the legislators droned on.
[ترجمه گوگل]پل، باپتیست مؤمن، مدیر گروه کر کلیسای خود، و پیکان مستقیم تأیید شده، در حالی که قانونگذاران در حال غواصی بودند، صبورانه گوش می‌داد
[ترجمه ترگمان]پل، یک فرقه مذهبی مقدس، مدیر گروه کر کلیسا و یک تیر مستقیم تایید شده، صبورانه گوش می داد، در حالی که قانونگذاران در حال وزوز کردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was very much a product of my environment. I was very traditional, a real straight arrow in lots of ways.
[ترجمه گوگل]من خیلی محصول محیطم بودم من بسیار سنتی بودم، یک پیکان مستقیم واقعی از بسیاری جهات
[ترجمه ترگمان]من خیلی محصول محیط خودم بودم من خیلی سنتی بودم، یک تیر مستقیم واقعی در بسیاری از راه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. E. g. Paul, a devout Baptist, director of his church choir, and certified straight arrow, listened patiently while the legislators droned on.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال پل، باپتیست مؤمن، مدیر گروه کر کلیسای خود، و پیکان مستقیم تأیید شده، در حالی که قانونگذاران در حال غواصی بودند، صبورانه گوش می‌داد
[ترجمه ترگمان]E گرم پل، یک فرقه مذهبی مقدس، مدیر گروه کر کلیسا و یک تیر مستقیم تایید شده، صبورانه گوش می داد، در حالی که قانونگذاران در حال وزوز کردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس