striker

/ˈstraɪkər//ˈstraɪkə/

معنی: ساعت زنگی، سوزن، اعتصاب کننده، زننده
معانی دیگر: کوبشگر، کوبنده، ضربه زننده، اعتصابگر، شاگرد آهنگر، چکش زن، پتک زن، (ناقوس و زنگ) چکش، زبانه، (فوتبال) شوت کن، گلزن، مهاجم، بازیکن خط حمله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that strikes.

(2) تعریف: an employee who strikes or stops work.

(3) تعریف: the device in the bell of a clock that hits the bell to make it ring.

جمله های نمونه

1. The striker flicked the ball into the back of the net.
[ترجمه آهنگر] مهاجم توپ را به پشت تور زد.
|
[ترجمه رادمهر] مهاجم توپ را به پشت دروازه فرستاد ( شوت کرد )
|
[ترجمه گوگل]مهاجم توپ را به پشت دروازه فرستاد
[ترجمه ترگمان]The توپ را به پشت تور انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pocket-sized striker scored two goals in the second half.
[ترجمه گوگل]این مهاجم جیبی در نیمه دوم دو گل به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]مهاجم با سایز جیب دو گل در نیمه دوم به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their main hopes rest on their new striker.
[ترجمه گوگل]امید اصلی آنها به مهاجم جدیدشان است
[ترجمه ترگمان]امیدهای اصلی آن ها بر مهاجم جدید آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. United's new striker confounded the critics with his third goal in as many games.
[ترجمه گوگل]مهاجم جدید یونایتد با گل سوم خود در همین تعداد بازی، منتقدان را گیج کرد
[ترجمه ترگمان]مهاجم جدید ایالات متحده با هدف سوم خود در بسیاری از بازی ها، منتقدان را گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The England striker is having a barnstorming season.
[ترجمه گوگل]مهاجم انگلیسی فصل طوفانی را پشت سر می گذارد
[ترجمه ترگمان]مهاجم انگلستان در حال گذراندن یک فصل barnstorming است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our striker got into a good position to shoot, but then missed his kick.
[ترجمه گوگل]مهاجم ما در موقعیت خوبی برای شوتزنی قرار گرفت اما ضربه خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]، striker یه موقعیت خوب برای شلیک کردن پیدا کرد ولی بعدش kick رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their striker demonstrated all his prowess with the boot.
[ترجمه گوگل]مهاجم آنها تمام توان خود را با چکمه نشان داد
[ترجمه ترگمان]مهاجم آن ها تمام دلاوری خود را با بوت نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Striker Alan Smith was guilty of two glaring misses.
[ترجمه گوگل]مهاجم آلن اسمیت به خاطر دو خطای فاحش مقصر بود
[ترجمه ترگمان]خانم الن اسمیت به خاطر دو خطا glaring مقصر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The club's new manager is a former England striker.
[ترجمه گوگل]سرمربی جدید این باشگاه مهاجم سابق تیم ملی انگلیس است
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید باشگاه، مهاجم سابق انگلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new striker failed to make an immediate impression on the team.
[ترجمه گوگل]مهاجم جدید نتوانست تاثیر فوری بر تیم بگذارد
[ترجمه ترگمان]مهاجم جدید نتوانست تاثیری فوری بر تیم داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 28-year-old striker was in court last week for breaking a rival player's jaw.
[ترجمه گوگل]این مهاجم 28 ساله هفته گذشته به دلیل شکستن فک بازیکن رقیب در دادگاه حاضر شد
[ترجمه ترگمان]این مهاجم ۲۸ ساله در هفته گذشته برای شکستن فک بازیکن رقیب در دادگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 24-year-old striker scored 35 goals for Newcastle United last season.
[ترجمه گوگل]این مهاجم 24 ساله فصل گذشته 35 گل برای نیوکاسل یونایتد به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]این مهاجم ۲۴ ساله ۳۵ گل برای تیم نیوکاسل یونایتد به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their new striker looks a class act.
[ترجمه گوگل]مهاجم جدید آنها با کلاس به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]مهاجم جدید آن ها یک عمل گروهی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Arsenal have just signed a new striker.
[ترجمه گوگل]آرسنال به تازگی یک مهاجم جدید به خدمت گرفته است
[ترجمه ترگمان]آرسنال اخیرا یک مهاجم جدید را امضا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They will be without top striker Ridvan Dilmen who has a leg injury.
[ترجمه گوگل]آنها مهاجم نوک ریدوان دیلمن را که از ناحیه پا آسیب دیده است، در اختیار ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون مهاجم به نام Ridvan Dilmen خواهند بود که دچار جراحت پا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعت زنگی (اسم)
alarm, alarm clock, repeater, striker

سوزن (اسم)
striker, needle, stylus

اعتصاب کننده (اسم)
striker

زننده (صفت)
hideous, vile, gaunt, spicy, sharp, harsh, tart, acrid, nasty, repulsive, repellent, acrimonious, striking, garish, striker, mordant, nippy, odoriferous, poignant, forbidding, squalid, biting, loathsome, lurid, repugnant, fulsome, disgusting, pungent, stinking, scabrous, glassy, indign, loathly, pit-a-pat

تخصصی

[فوتبال] ترک کردن تمرین - زننده

انگلیسی به انگلیسی

• worker who is on strike, participant in a labor strike; forward, player on the front line whose task is to score goals (soccer)
strikers are people who are on strike.
in football, a striker is a player whose main function is to attack and score goals, rather than defend.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
پولک رنگی در فیوزهای فشنگی
striker
منابع• https://electropowerco.ir/2021/02/07/cartridge-fuse-and-tips-you-need-to-know-about-it
در فوتبال : گلزن
چون strike به معنی پشت سر هم زدن چیزی نیز است پس
striker:شخصی که پشت سر هم چیزی را میزند
1. شخصی که در اعتصاب است
2. چکش در ساعتی که زنگ یا زنگ خطر را به صدا در می آورد
3. هر قسمت از وسیله مکانیکی که به چیزی برخورد کند، مانند پین شلیک تفنگ
4. فوتبال غیر رسمی
بازیکن تهاجمی، به ویژه کسی که معمولاً خود را نزدیک دروازه حریف به امید گلزنی قرار می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

6. شخصی که به نهنگ ها یا ماهی ها زوبین می زند
7. خود زوبین

پیش رونده ( در فوتبال، مهاجم )
مهاجم

بپرس