پیشنهادهای سارا (١٩٣)
Slang. to turn informer; inform. to protest or complain;
Someone who will or intends to exploit or manipulate something, some place, or someone for their own personal gain.
نکته دقیقا همینجاست هدف اصلی همینه
slang “Sandbagging” term originates from the late 1880s and relates to somebody who sneaks up on another person from behind and beats them with a san ...
the entire or principal work or activity of a person's lifetime or career.
تفهیم نامه
آدم نچسب
National Defence Academy
to travel faster than the speed of sound
A person who is spoiled, conceited, and characterized by a pompous air of decadence, intellectualism, and moral superiority. A reference to the novel ...
The term "Lazarus luck" is applied to someone who has partied so hard that others deem them lucky to be alive
یله دادن=لم دادن=تکیه دادن دراز کشیدن
مشارکت کردن
To be "shot" is slang, and it means to be malfunctioning and unrepairable. "This old engine is shot. "[Someone's] mind is shot" means their mental ...
a woman who is usually untidy and lazy
fur - lined یقه خزدار
یقه خزدار
I'm ok / good / fine indicates that I have no need of anything at the moment. So if I'm being offered something, it basically means, No, thank you - ...
نام دیگر : Persecutory delusion معنی: هذیان گزند و آسیب فرد باور دارد کسانی ( یا یکی از نزدیکانش ) در حال تعقیب اوست یا نقشه کشیده تا به او آسیب برسا ...
To kiss someone, to make out, french kiss SLANG
صندوقچه
تلفظ: /US /faɪˈbroʊ. sɪs /UK /faɪˈbrəʊ. sɪs
بدیهی، آشکار، واضح
حواسش به همه چی هست همه چی رو میبینه ( مثل چشمای شاهین ) هیچی از زیر دستش در نمیره
Wish the ground would swallow me up ای کاش زمین دهان باز می کرد و مرا می بلعید/در خود فرو می برد
بر سر حرف/عقیده خود ماندن زیر بار نرفتن موضع خود را حفظ کردن
موضع خود را حفظ کردن زیر بار نرفتن
موضع خود را حفظ کردن زیر بار نرفتن
فقط حرف زدن ( بدون عمل ) عالم بی عمل بودن
کسی را تحت کنترل خود داشتن رو یه انگشت چرخاندن کسی
کسی را تحت کنترل خود داشتن رو یه انگشت چرخاندن کسی کسی را در مشت خود داشتن
در شرایط بدی بودن
از دو طرف/دو سر سود بردن
بهتر عمل کردن نسبت به کسی
Follow/Take a course of action To act in a particular way به روش/شیوه خاصی عمل کردن معنی course of action به تنهایی: راهکار، نحوه کار، دستور العمل
Follow/Take a course of action To act in a particular way به روش/شیوه خاصی عمل کردن معنی course of action به تنهایی: راهکار، نحوه کار، دستور العمل
آدمی که همش حرف میزنه و اهل عمل نیست
If curtain comes down on something, it ends پایان یافتن، تمام شدن
آشوب به پا کردن
مرز باریک
دور/خارج از انتظار رفتار کردن
به دقت بررسی کردن
Go to great lengths: make a very big effort تلاش زیادی کردن/کلی زحمت کشیدن/کلی به زحمت افتادن/کلی تلاش کردن/ خیلی کار کردن Go to any lengths: do any ...
Go to great lengths: make a very big effort تلاش زیادی کردن/کلی زحمت کشیدن/کلی به زحمت افتادن/کلی تلاش کردن/ خیلی کار کردن Go to any lengths: do any ...
Go to great lengths: make a very big effort تلاش زیادی کردن/کلی زحمت کشیدن/کلی به زحمت افتادن/کلی تلاش کردن/ خیلی کار کردن Go to any lengths: do any ...
قیافه در هم/پکر/گرفته/آویزون به خود گرفتن
جواب مشخص یا دقیقی وجود نداره معلوم نیست
سخت تلاش کردن تمام تلاش خود را کردن به آب و آتش زدن
از راه غیر رسمی یا نادرست ( با تقلب )
از راه غیر رسمی یا نادرست ( با تقلب )
( ناگهان ) احساس نگرانی یا ناراحتی کردن
درسته این اصطلاح به جمله "دستش به دهنش میرسه" شباهت داره ولی یجورایی متضاد همن، دستش به دهنش میرسه یعنی فرد ثروت مختصری داره و اموراتش بد نمیگذره با ...
عاصی کردن کسی موی دماغ کسی شدن
با وجود، علیرغم
دخالت کردن
To refuse رد کردن، نپذیرفتن، قبول نکردن
Keep/have one eye on sth ( به دقت ) در نظر داشتن مثال You should always keep/have one eye on your chances of promotion when you take up a new job.
Keep/have one eye on sth ( به دقت ) در نظر داشتن مثال You should always keep/have one eye on your chances of promotion when you take up a new job.
In your imagination or memory در تصوراتت یا خاطراتت
To show no reaction at all هیچ واکنشی نشان ندادن مترادف: Not bat an eyelid
To show no reaction at all هیچ واکنشی نشان ندادن مترادف: Not turn a hair
run/cast your eye over
نتونی ازش چشم برداری
تدابیر امنیتی
اقدامات / تدابیر امنیتی
جلوی چیزیو گرفتن، متوقف کردن
فاصله را با کسی نگه داشتن ( صمیمی نشدن و. . )
ترتیب دادن برنامه چیدن
برنامه چیدن
موافقت کردن
مخالفت کردن، رد کردن
اصلاحات ( تغییرات ) ریز و دقیق انجام دادن روی چیزی تا بهترین عملکرد ممکن رو داشته باشه
Get your lines/wires crossed If two people get their lines/wires crossed, they don't understand each other correctly Or there is a misunderstanding b ...
Get your lines/wires crossed If two people get their lines/wires crossed, they don't understand each other correctly Or there is a misunderstanding b ...
در دست اجرا بودن در دست تهیه بودن در حال انجام بودن
چوب لای چرخ کسی گذاشتن سنگ جلوی پای کسی انداختن مانع از موفقیت شدن
If you stand a chance of doing sth, it is possible that you will succeed in doing it در انجام کاری امکان موفقیت وجود داشتن
Attempt to do sth in a different way کاری را با روش متفاوتی انجام دادن
Take a different course of action
Act in a way that is not extreme میانه روی کردن، تعادل نگه داشتن/برقرار کردن زیاده روی نکردن مثال Parents usually try to steer a middle course betwee ...
از لحاظ جسمی و روحی خسته بودن
فوت و فن کاری را به کسی نشان دادن
پیوستن در یک بحث بدون خواست بقیه افراد
شکست دادن/قوی تر بودن ( بهتر بودن ) از کسی یا چیزی
مقدر شدن
از کسی تقلید کردن ( تقلید مثبت و دارای منفعت )
رسیدگی کردن، اقدام کردن سر و کار داشتن کنار اومدن با سر و کله زدن حل و فصل کردن مدیریت کردن پرداختن به مواجه شدن، برخورد کردن ترتیب کاری رو دادن
To present arguments to or attempt to persuade or advise those who have no inclination to change their opinion or belief سعی در متقاعد کردن یا نصیحت ...
نخود سیاه، نکته انحرافی، رد گم کنی
کسی که با دیگران قاطی نمیشه، تکرو
Have more money than when you started سود کردن
دست مریزاد داشتن کار کسی را تحسین کردن
Have a negative amount in your bank balance به بانک بدهکار بودن
Have a negative amount in your bank balance به بانک بدهکار بودن
if the future holds something, that is what may happen - مثال: !You never know what the future holds تو نمیدونی آینده به چه صورتی خواهد بود یا برات ...
از صفر شروع کردن از نو شروع کردن
Go/Run/Work like clockwork طبق برنامه و بدون مشکل پیش رفتن/عمل کردن
Go/Run/Work like clockwork طبق برنامه و بدون مشکل پیش رفتن/عمل کردن مثل ساعت کار کردن دقیق عمل کردن
a person's husband, wife, or usual partner همسر یا پارتنر شریک زندگی
To have some degree of importance, truth, or value تا حدودی درست بودن/حقیقت داشتن و. . .
ابر باران زا/بارانی
در یادها زنده بودن
تجدید خاطره ( خاطرات ) کردن
درک و سازش ( کردن ) متقابل
mess about/around پلکیدن وقت گذراندن وقت تلف کردن یللی تللی کردن، ول ول چرخیدن چیزی را انگولگ کردن مسخره بازی درآوردن ور رفتن، سر و کله زدن
پیوندی که در آسمان بسته شده برای هم ساخته شدن/پیوندشون تو آسمونا بسته شده/پیوندشون رو تو آسمونا بستن کلا یعنی خیلی بهم میان و برای هم مقدر شدن
رسم زمونه چیزی که نشون میده زمونه، زمونه ی بدی شده
نبود ویژگی ای ( مثلا مهربان بودن ) در شخصیت کسی
نه میدونم و نه برام مهمه نه اطلاعی دارم و نه اهمیتی میدم نمیدونم و برام اهمیتی هم نداره
هر روز!
در تقابل بودن، تضاد داشتن
مایل بودن
تلفظ: /US: /ˌsɪn. əsˈθiː. ʒə /UK: �/ˌsɪn. əsˈθiː. zi. ə هم حسی، حس متقارن
هر کس از کلمه ای غیر از همجنسگرا استفاده کنه بی فرهنگ و بی شعور میباشد.
A key concept of Buddhism, and especially Thai Buddhism, is making merit – donating time, service, possessions or money, most often to Buddhist templ ...
بی اغراق، حداقل چیزی که میشه ( راجبش ) گفت اینه که. . همین قدر بگم که. . در این حد بگم که. .
state/frame of mind ذهنیت، مود
state/frame of mind ذهنیت، مود
داری اشتباه میزنی این قبری که بالا سرش گریه میکنی توش مرده نیست اشتباه تصور کردن سخت در اشتباه بودن منظور را غلط متوجه شدن انجام کار بدون نتیجه دلخوا ...
گزینه بد و بدتر
The lesser of two evils گزینه بد و بدتر
BL stands for Boys' Love بی ال مخفف عشق بین دو پسره و ژانر فیلم و سریال هم محسوب میشه 👬🌈
مقصر بودن هر دو طرف به یک اندازه
بذاری فردی برای خودش تصمیم بگیره و کنترلش نکنی یا مورد نظارت قرارش ندی
فرار کردن از مخمصه/دردسر، تبرئه شدن، خلاص شدن، راحت شدن از مسئولیت یا شرایط سخت، فرار کردن از بار تعهد، اجازه دادن به کسی که از یک موقعیت دشوار فرار ...
غیر قابل کنترل بودن و نادیده گرفتن قانون
چیزهایی که منفعت تجاری دارند منافع تجاری
پیدا کردن یه راه فوری و راحت برای حل یه مشکل
به هر دری زدن🚪
جا افتادن، عادت کردن، خو گرفتن
تردید داشتن راجب موضوع یا مسئله ای
ذهن کسی را شدیدا درگیر کردن
تکلیف خود را دانستن
Know where you stand : تکلیف خود را دانستن
گردش مالی منفی
گردش مالی منفی
گردش مالی کل
گردش مالی کل
گردش مالی
تلفظ /ˌbjʊrəʊ də ˈʃɑːnʒ/ /ˌbjʊərəʊ də ˈʃɑːnʒ/
معنی: عزیزم، دلبر، عزیز دل، عسلم، عشقم، بیبی، کیوتی . . . و از این دسته کلمات Baby boo is a term of endearment, similar to baby or honey or sweeth ...
فرنولوژی ( جمجمه شناسی )
a company that hires things out to people
فکر و خیال الکی کردن
A person, usually a woman or girl in an organized group, who leads the crowd in shouting encouragement and supporting a team at a sports event طبق ای ...
حلیم فرنگی
اُتانازی یا هومرگی
Reasonable and acceptable منطقی، منصفانه، عادلانه بی طرف، متوسط
در بحث و مذاکره به جایی نرسیدن
a reorganization plan طرح تجدید سازمان ( ورشکسته )
تشکیل پرونده ورشکستگی دادن
متحمل کردن⛓🔪
طغیان کردن، سرریز کردن
رویا/خواب تکراری
تک نگاشت، تک نگاری، ویژه نگاشت، مونوگراف
شیرین عسل، کیوت دوست داشتنی، تو دل برو، شیرین کیوتی پای 🧡💙🌈👑🛐
مجازات یا تنبیه تعیین کردن برای کسی
مجری
زیاد شدن/کردن اشتها
اشتها نداشتن بی میل بودن به غدا
اشتهای کسی را کور کردن
اشتهای کسی را کور کردن
از خورد و خوراک افتادن ( معمولا به علت بیماری )
تفاوت بین دو چیزی که شبیه همدیگه ان
حق ماموریت 💶 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ حق ماموریت در قانون کار یکی از مواردی است که به عنوان حقوق و مزایا به فیش حقوقی کارگران و کارمندان اضافه می شود. زمانی که کا ...
در زمینه قانون: حبس تعلیقی دادن
نقش بازی کردن 💙
قریب الوقوع
( کار ) پیش پا افتاده
همبستگی، پیوستگی💞 اتحاد، وحدت💫
مسئول جلسه/مذاکره
اسم : شاره، مایع صفت : بی ثبات، تغییر پذیر
به چی فکر میکنی ( کجایی؟ ) ( کجا سیر میکنی؟ )
یکی دیگه از معنی هاش: to make a statement in court against someone when you are both accused of a crime; to persuade someone to do this
Outstanding
مهار کننده ی سیستم ایمنی
کل سال
دل انجام کاری رو داشتن ( کارهایی که برای اکثر افراد ترسناک، چندش و. . . است )
دزدیدن
تازه بدوران رسیده
مودی، دمدمی
قانون
بو دادن
not very detailed or exact
درک متقابل
مزین، مجهز
خیلی دقیق
گیاه بالارونده🍀🌱🍃
نقطه قوت
فاضلابی که هنوز برای جداسازی و از بین بردن آلاینده ها فرآوری یا تصفیه نشده است.
Spokesperson, manager
متوجه کردن
خودداری؟