تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابر باران زا/بارانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در یادها زنده بودن

پیشنهاد
١

تجدید خاطره ( خاطرات ) کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درک و سازش ( کردن ) متقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

mess about/around پلکیدن وقت گذراندن وقت تلف کردن یللی تللی کردن، ول ول چرخیدن چیزی را انگولگ کردن مسخره بازی درآوردن ور رفتن، سر و کله زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیوندی که در آسمان بسته شده برای هم ساخته شدن/پیوندشون تو آسمونا بسته شده/پیوندشون رو تو آسمونا بستن کلا یعنی خیلی بهم میان و برای هم مقدر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رسم زمونه چیزی که نشون میده زمونه، زمونه ی بدی شده

پیشنهاد
١

نبود ویژگی ای ( مثلا مهربان بودن ) در شخصیت کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نه میدونم و نه برام مهمه نه اطلاعی دارم و نه اهمیتی میدم نمیدونم و برام اهمیتی هم نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر روز!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در تقابل بودن، تضاد داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مایل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظ: /US: /ˌsɪn. əsˈθiː. ʒə /UK: �/ˌsɪn. əsˈθiː. zi. ə هم حسی، حس متقارن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٤٧

هر کس از کلمه ای غیر از همجنسگرا استفاده کنه بی فرهنگ و بی شعور میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

A key concept of Buddhism, and especially Thai Buddhism, is making merit – donating time, service, possessions or money, most often to Buddhist templ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی اغراق، حداقل چیزی که میشه ( راجبش ) گفت اینه که. . همین قدر بگم که. . در این حد بگم که. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

state/frame of mind ذهنیت، مود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

state/frame of mind ذهنیت، مود

پیشنهاد
١

داری اشتباه میزنی این قبری که بالا سرش گریه میکنی توش مرده نیست اشتباه تصور کردن سخت در اشتباه بودن منظور را غلط متوجه شدن انجام کار بدون نتیجه دلخوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

گزینه بد و بدتر

پیشنهاد
٠

The lesser of two evils گزینه بد و بدتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

BL stands for Boys' Love بی ال مخفف عشق بین دو پسره و ژانر فیلم و سریال هم محسوب میشه 👬🌈

پیشنهاد
٢

مقصر بودن هر دو طرف به یک اندازه

پیشنهاد
٤

بذاری فردی برای خودش تصمیم بگیره و کنترلش نکنی یا مورد نظارت قرارش ندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرار کردن از مخمصه/دردسر، تبرئه شدن، خلاص شدن، راحت شدن از مسئولیت یا شرایط سخت، فرار کردن از بار تعهد، اجازه دادن به کسی که از یک موقعیت دشوار فرار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل کنترل بودن و نادیده گرفتن قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزهایی که منفعت تجاری دارند منافع تجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پیدا کردن یه راه فوری و راحت برای حل یه مشکل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به هر دری زدن🚪

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جا افتادن، عادت کردن، خو گرفتن

پیشنهاد
٥

تردید داشتن راجب موضوع یا مسئله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذهن کسی را شدیدا درگیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکلیف خود را دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Know where you stand : تکلیف خود را دانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گردش مالی منفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گردش مالی منفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گردش مالی کل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گردش مالی کل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گردش مالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تلفظ /ˌbjʊrəʊ də ˈʃɑːnʒ/ /ˌbjʊərəʊ də ˈʃɑːnʒ/

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی: عزیزم، دلبر، عزیز دل، عسلم، عشقم، بیبی، کیوتی . . . و از این دسته کلمات Baby boo is a term of endearment, similar to baby or honey or sweeth ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرنولوژی ( جمجمه شناسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

a company that hires things out to people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فکر و خیال الکی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

A person, usually a woman or girl in an organized group, who leads the crowd in shouting encouragement and supporting a team at a sports event طبق ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

حلیم فرنگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اُتانازی یا هومرگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Reasonable and acceptable منطقی، منصفانه، عادلانه بی طرف، متوسط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در بحث و مذاکره به جایی نرسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

a reorganization plan طرح تجدید سازمان ( ورشکسته )