پیشنهادهای موناسياح (١٤٥)
نسبت دادن، منتسب کردن
مخلص کلام
واردشدن واردسازی هم معنی میده
تا ازاین طریق
کاهش کم شدن
قاره ای
شرح دادن ، بازگوکردن
بسته مکعب های فشرده شده ی کاه در کشاورزی
ظریف تر For example:finer flowers
در دانش کشاورزی منظور ازstratification نیاز به دماهای پایین ( cold temperatures ) برای جوانه زنی بذرهای خاص است.
گریبانگیر
سوق دادن بردن
سازگار موافق
خورنده فرساینده
قابل کشت زراعی کشت پذیر
ماشین درو دروگر دستگاه درو ( کشاورزی )
باشکوه مجلل سلطنتی پادشاهی
مسلط بودن یا شدن، چیره شدن ، غالب شدن
محدود کننده
شناسایی
چسبندگی
نزدیک یکپارچه مجاور چسبیده به هم
زاویه ی شیب ( در متون کشاورزی )
واگرایی ، دگرگونی، انحراف
محک میزان معیار ابزار سنجش
جا به جایی
بیهودگی، بیفایده بودن
آب مقطر ، purified water
قابل نفوذ ، رخنه پذیر
تجارت ، بازرگانی
به شرطی که
خروج از تخم در مورد آفات زراعی گفته میشود
ترجیحی
سرطانزا
مشابه مساوی همسان
در فهرست نوشتن، فهرست کردن
غیر یکنواخت
Oxidation reduction:اکسیداسیون واحیا
بی رویه
مورد انتظار
در کشاورزی به کود گیاهی گفته میشود
عملی شدنی
کاشت
جدا کننده
دارای تشعشع
خالص سازی
خم شدن
در متون کشاورزی پسماند هم معنی میده
تعیین مرز ، مرزبندی
چرای بی رویه