تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

do away with something discard It's time to do away with all of these old tax records.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Craftsman: one skilled in a manual occupation فردی که در شغلی که با دست صورت می گیرد مهارت دارد Craftsman صنع کار، دست آفرین ship: پسوند ( کیفیت، قوه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

even as used to emphasize that something happens at the same moment as something else He realized, even as he spoke, that no one would ever believe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Chuck پرت کردن، دور انداختن، چوب خرد کردن، ضربه ملایم زدن زیر چانه، گیره نگه درنده مته دریل، شانه یا فک نگهدارنده قطعه در دستگاه های چرخان، گوشت کتف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از ساعت کاری، بعد از مدرسه، خلوت گاه، پاتق برای توصیف کارهای بعد از ساعت مقرر کاری یا تحصیلی به کار می ره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Administrative Segregation ( Ad Seg ) سلول انفرادی، تفکیک اداری، تفکیک اجرایی، جدایی در عمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The citizens of Sherman didn’t care about what the politicians had to say. شهروندان شرمن توجهی نشان نمی دادند [نمی کردند توجه] درخصوص آنچه سیاستمدار ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی شک، بی اغراق/ بدون اغراق، بی گمان، اساسا، از اساس، ضرورتا، بطور تام، بی شبهه / بدون شبهه، بی قید و شرط، یکسر، مسلما، بطور مسلم، بطور قطع/ به قطع، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟! Knock ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

grading system a system of classifying or ranking something on a particular scale. یک سیستم طبقه بندی یا رتبه بندی چیزی در یک مقیاس خاص. آموزش و پر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عوارض زمین، عوارض سطح زمین، زمین چهر، شکل زمین، ریخت سطح زمین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

filibuster فیلی باستر 1. an action such as a prolonged speech that obstructs progress in a legislative assembly while not technically contravening th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Grammar is a set of rules about the structure of language. Grammer is a proper noun that refers to a surname, or the name of a person. Many people u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به وضوح گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به وضوح بر زبان آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن هم معنی می ده. Goddamn engulfed in this nonesense. توی این وضعیت مزخرف گرفتار شدیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

که از خلال آن، که به واسطه آن، که از میان آن، که از طریق آن، که از مسیر آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

consistent نامتناقض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

He even censored ( 4 ) newspapers that tried to disseminate ( 8 ) information about his inability to help the people. حتی سانسور کرد ( 4 ) روزنامه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

troop ( n. ) 1540s, "body of soldiers, " 1540s, from French troupe, from Old French trope "band of people, company, troop, crowd" ( 13c. ) , a word ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ریشه این واژه به پیکان های کوتاه، چاق و سنگین کمان در گذشته برمی گرده بخاطر همین هم معنی جهیدن و برجهش می ده مثل برق رعد و برق هم معنی پیچ می ده. ی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمله واره های صفتی، کلازهایی که مانند صفت عمل می کنند Relative clauses ( also called adjective clauses ) are dependent clauses that add more informa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرندگان آب کنار، پرندگانی که در حاشیه سواحل و کناره های رودها در آب راه می روند و به جستجوی غذا می پردازند یا مانند اردک برای آب تنی و تغذیه به آب می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not entirely but mostly : largely.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Although the modem circus has been around for a few centuries - اگرچه سیرکهای مدرن ( نوین / امروزی ) یک چند قرنی است که بوجود آمده اند be around Ve ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

fine back - formation from finire or else from Latin finis "that which divides, a boundary, limit, border, end" ( see finish ( v. ) ) ; hence "acme, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

do something up fasten, close Do your coat up before you go outside. It's snowing!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متاع، جنس، مال التجاره، کالای اساسی، کالای تجاری اساسی The term "commodity" broadly refers to basic goods used in commerce that are interchangeable ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه این وری، چه اون وری درهرصورت/ درهردوصورت/ درهرحال [یک ره/ طریق یا آ / موجود دیگری]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a unit of liquid or dry capacity equal to one eighth of a gallon, in Britain equal to 0. 568 litre and in the US equal to 0. 473 litre ( for liquid m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه stroll رو بررسی کنیم stroll ( v. ) c. 1600, "roam, wander without a home" ( a sense now obsolete ) ; 1670s, "walk in a careless way, saunter; ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It is believed to be derived from the word artos, meaning "bear. " As experts differ on its precision origin, the name can also mean "Thor", "the eag ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

utilize ( v. ) 1794, from French utiliser, from Italian utilizzare, from utile "usable, " from Latin utilis "usable, " from uti "make use of, profit ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد ظن، محتمل، مفروض، مظنون، درمظان اتهام، دانسته، شمرده، قلمداد کرده، قلمداد شده، انگاشته، پنداشته، متهم، حدسی، زعمی، گمانی، احتمالی، فرضی، خیالی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

forfeit ( n. ) late 14c. , forfet, "misdeed, offense against established authority, " also "something to which the right is lost through a misdeed, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمیدونم چی چی، ماسماسک "Thingamajig" is an informal term used to describe something whose name is unknown or forgotten.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The correct sentence is: "Repeated yawning was a demonstration of her fatigue. " Explanation: "Demonstrative" is an adjective, often used to descr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

scan ( v. ) late 14c. , scannen, "to mark off حد مشخص کردن verse in metric feet, analyze verse according to its meter, " from Late Latin scandere "t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mac a form of address for a man whose name is unknown to the speaker. "haven't seen you for a while, Mac" origin early 17th century ( originally a f ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحول/تحویل، عوض شدن، متغیر در تغییر ( chang ing )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صورتک هایی که با حروف و علائم نقطه گذاری کیبرد ساخته میشه و بازگو کننده احساسات فرده و مال دوران قبل از شکل گیری و توسعه اموجی هاست هرچند هنوزم گاهی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یاد . . . بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a brief rephrasing of an earlier report; summary. To recap on what has been said so far, . . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

from ad "to, toward, up to" ( see ad - ) sumere "to take ریشه: به / به جانب بر / برگیر معانی فارسی - به خود بستن / گرفتن ( در دست گرفتن، به عهده گر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تراوش، فروزش، انتشار، برآمد/ برآور ( ریشه سطع )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

integer ( n. ) "a whole number" ( as opposed to a fraction ) , 1570s, from noun use of Latin integer ( adj. ) "intact, whole, complete, " figurative ...