تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پدر غایب، پدری که فرزند خود را رها کرده یا پدری که از نظر قانونی نمی تواند حضانت فرزند را داشته باشد و تنها سرپرست مادی اوست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

phrasal verb dined on; dining on; dines on. somewhat formal. : to eat ( something ) for dinner. A خوردن ( چیزی ) برای شام At dinner, he dines on a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تادیه، تاوان ( درون مایه ضبط و ربط مسائل مالی ) ریشه: ( 1827 م ) Sense of to manage money ( با ایجاد حس رسیدگی به مسائل پولی ) ( قرن 15 م ) to r ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قاراش میش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن "a chance like this doesn't come along every day" 2. make progress; develop. پیشرفت کرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقوع، ظهور، پیدایش ( رخ دهی ) آدرس اینستاگرام: 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( 1520 م ) to recount برشمردن ( فرانسوی ) relater ( refer, report ) ( ارجاع، گزارش/انتشار ) ( لاتین ) referre ( bring back, bear back ) ( به خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با این حال/با این وجود/ معذلک هم معنی می ده The boat’s wood looked no stronger than cardboard, and the equipment was old. Still, there were several ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه یابی etymology from Latin impressus, past participle of imprimere "press into or upon, stamp, " also figurative, from assimilated form of in - " ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Why is it "my Lady" but "your Grace, your Majesty, your Higness"? When you address someone as 'my Lady' or 'my Lord', you are saying "you are the pe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بالادست، مقدم بر، و به خاطر هم معنی می ده Environment over convenience محیط زیست مقدم بر رفاه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اونجا رو ببین/ اونجا رو ببینید!، ببین/ ببینش! ( از سر هشدار، و انزار و هشیار و باخبر کردن ) تماشا / مراقبت برون/ خارج/ پیدا/ پدیدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دیکشنری لانگمن: 1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour نظرات و احساساتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنان که هم به معنی هنوزه هم به معنی ولی و اما و با این حال. هنوز هم همین کارکرد رو داره ولی ما خیلی تو فارسی ازش اینطور استفاده نمی کنیم. در آخر ج ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

The term "low sky" usually refers to a cloudy or overcast sky that appears close to the ground or horizon. It suggests that the clouds or mist are ha ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی کمد [ پوشان آند / پشتیبان اید/ محاط] هم می ده. Ice covered: کمد یخی [یخ پوشآند] Erik stores his belongings in an ice covered and lays out a sl ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

do something over do again ( AmE ) My teacher wants me to do my essay over because she doesn't like my topic.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه: ( یونانی ) sympathies ( having a fellow feeling ) ( دارای یک هم نوع احساس ) From ( sympatheia ) syn - ( together ) pathos ( feeling ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازی، بازی مورد استفاده، بازی رایج، اجرای موجود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

آنچه گذشت در، آنچه رفت بر، آنچه دیدید در ( معمولا جایی که با این عبارت برخورد می کنیم اول اپیزود جدید یک سریاله که خلاصه ای از قسمت های قبل و اونچه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

استوا گذر، دو نیم کره ای، دو نیمکره زیست trans فرا، ورا، ترا equatorial استوایی آدرس اینستاگرام 504ewords

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

to treat someone specially, usually by showing respect: رفتار بطوری ویژه با کسی، معمولاً با نشان دادن احترام: [ two objects ] The massed crowds of su ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

hostel اقامتگاه ارزان، مسافرخانه hostile دشمن، متخاصم، عدو، خصم/خصمانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

from a - "down, aside" ( see a - ( 1 ) ) lihtan "get off, make light" ( see light ( v. ) ) a - دون، پایین، جدا، یکسو lightan پیاده کردن، سبک ساختن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن هم معنی می ده. Goddamn engulfed in this nonesense. توی این وضعیت مزخرف گرفتار شدیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارای مزایای افزون تر/بیشتر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Chuck پرت کردن، دور انداختن، چوب خرد کردن، ضربه ملایم زدن زیر چانه، گیره نگه درنده مته دریل، شانه یا فک نگهدارنده قطعه در دستگاه های چرخان، گوشت کتف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

عوارض زمین، عوارض سطح زمین، زمین چهر، شکل زمین، ریخت سطح زمین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

adjective. agreed, assured or undertaken to be given, done or take place. the promised delivery dates. the Promised Land. Collins English Dictionary. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی بریده بریده و بریده بریده حرف زدن هم می ده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

consistent نامتناقض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Grammar is a set of rules about the structure of language. Grammer is a proper noun that refers to a surname, or the name of a person. Many people u ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموزه، آورده، برگرفته، برداشت، داده، یافته، غنیمت، تحفه، ره آورد، دست آورد، نکته، نکته مهم، نکته قابل استخراج، نکته قابل برداشت take بر/ برگرفتن awa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The citizens of Sherman didn’t care about what the politicians had to say. شهروندان شرمن توجهی نشان نمی دادند [نمی کردند توجه] درخصوص آنچه سیاستمدار ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرف نظر از/ صرف نظرانه in spite of, despite [نی/ نا با/بهمراه به ایست درانه]

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

grading system a system of classifying or ranking something on a particular scale. یک سیستم طبقه بندی یا رتبه بندی چیزی در یک مقیاس خاص. آموزش و پر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

filibuster فیلی باستر 1. an action such as a prolonged speech that obstructs progress in a legislative assembly while not technically contravening th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

filled with اندود/انباشت با، لبریز کرد با، سرشار ساخت با filled with hapiness از مسرت سرشار ساخت، از خوشحالی لبریز کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

troop ( n. ) 1540s, "body of soldiers, " 1540s, from French troupe, from Old French trope "band of people, company, troop, crowd" ( 13c. ) , a word ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He even censored ( 4 ) newspapers that tried to disseminate ( 8 ) information about his inability to help the people. حتی سانسور کرد ( 4 ) روزنامه ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ریشه این واژه به پیکان های کوتاه، چاق و سنگین کمان در گذشته برمی گرده بخاطر همین هم معنی جهیدن و برجهش می ده مثل برق رعد و برق هم معنی پیچ می ده. ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرندگان آب کنار، پرندگانی که در حاشیه سواحل و کناره های رودها در آب راه می روند و به جستجوی غذا می پردازند یا مانند اردک برای آب تنی و تغذیه به آب می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که از خلال آن، که به واسطه آن، که از میان آن، که از طریق آن، که از مسیر آن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

not entirely but mostly : largely.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

even as used to emphasize that something happens at the same moment as something else He realized, even as he spoke, that no one would ever believe ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a unit of liquid or dry capacity equal to one eighth of a gallon, in Britain equal to 0. 568 litre and in the US equal to 0. 473 litre ( for liquid m ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه stroll رو بررسی کنیم stroll ( v. ) c. 1600, "roam, wander without a home" ( a sense now obsolete ) ; 1670s, "walk in a careless way, saunter; ...