تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

filled with اندود/انباشت با، لبریز کرد با، سرشار ساخت با filled with hapiness از مسرت سرشار ساخت، از خوشحالی لبریز کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you describe something or someone as high - maintenance, you mean that they require a lot of attention, time, money, or effort. Small gardens ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

adjective. agreed, assured or undertaken to be given, done or take place. the promised delivery dates. the Promised Land. Collins English Dictionary. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لوا، تامین، ظل، پوشش، نظارت، حفاظت، محارست، محافظت، پوشش ریشه: بُز، پوست بُز، بدن بُز، بُز زِئوس Greek Aigis, the name of the shield of Zeus a word ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسرف/اسرافی، اسرافکار waste هدر، هرز ful پر، سرشار، ناک، آکنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

There has been a massive shift to coeducational schools. اقبال ( رجوع ) بسیار بزرگی نسبت به مدارس مختلط پدید آمده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی بریده بریده و بریده بریده حرف زدن هم می ده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پدر غایب، پدری که فرزند خود را رها کرده یا پدری که از نظر قانونی نمی تواند حضانت فرزند را داشته باشد و تنها سرپرست مادی اوست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لغت هم خانواده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق و مزایا و . . . سالیانه آدرس اینستا گرام 504ewords

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

phrasal verb dined on; dining on; dines on. somewhat formal. : to eat ( something ) for dinner. A خوردن ( چیزی ) برای شام At dinner, he dines on a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با این حال/با این وجود/ معذلک هم معنی می ده The boat’s wood looked no stronger than cardboard, and the equipment was old. Still, there were several ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیکشنری لانگمن: 1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour نظرات و احساساتی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

play a trick on phrase of play behave in a deceptive or teasing way towards. "she played a trick on me by not telling me what to expect"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

an alphabetical list of terms or words found in or relating to a specific subject, text, or dialect, with explanations; a brief dictionary. فهرست ال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

استوا گذر، دو نیم کره ای، دو نیمکره زیست trans فرا، ورا، ترا equatorial استوایی آدرس اینستاگرام 504ewords

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to treat someone specially, usually by showing respect: رفتار بطوری ویژه با کسی، معمولاً با نشان دادن احترام: [ two objects ] The massed crowds of su ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارای مزایای افزون تر/بیشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

hostel اقامتگاه ارزان، مسافرخانه hostile دشمن، متخاصم، عدو، خصم/خصمانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقوع، ظهور، پیدایش ( رخ دهی ) آدرس اینستاگرام: 504ewords

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قاراش میش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1. arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن "a chance like this doesn't come along every day" 2. make progress; develop. پیشرفت کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( 1520 م ) to recount برشمردن ( فرانسوی ) relater ( refer, report ) ( ارجاع، گزارش/انتشار ) ( لاتین ) referre ( bring back, bear back ) ( به خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The term "low sky" usually refers to a cloudy or overcast sky that appears close to the ground or horizon. It suggests that the clouds or mist are ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی کمد [ پوشان آند / پشتیبان اید/ محاط] هم می ده. Ice covered: کمد یخی [یخ پوشآند] Erik stores his belongings in an ice covered and lays out a sl ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

off تو ترکیب بعنوان قید معنی معادل وضعیت، موقعیت و شرایط هم می ده ( می دونم وضعیت و موقعیت و شرایط اسم هستن ولی بهترین معنی معادل تو ترجمه است. ) مثل ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

a group of hospital doctors working as a team, headed by a consultant. an organized group of football supporters known for their aggressive attitude ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Origin The origins of the phrase "better off" can be traced back to the Middle English phrase "bettre of, " which means "more advantageous. " It is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گونه گون، متلون، جورواجور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنان که هم به معنی هنوزه هم به معنی ولی و اما و با این حال. هنوز هم همین کارکرد رو داره ولی ما خیلی تو فارسی ازش اینطور استفاده نمی کنیم. در آخر ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه یابی etymology from Latin impressus, past participle of imprimere "press into or upon, stamp, " also figurative, from assimilated form of in - " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قید ( قید شده ) ، منظور شده، درج گردیده، گرد آورده/ گردآمده، ( محصور، . . . ) c. 1300, "restrain ( someone ) , control ( oneself ) , behave ( in a ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابع محور، عملکرد محور هم معنی می تونه بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Why is it "my Lady" but "your Grace, your Majesty, your Higness"? When you address someone as 'my Lady' or 'my Lord', you are saying "you are the pe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بالادست، مقدم بر، و به خاطر هم معنی می ده Environment over convenience محیط زیست مقدم بر رفاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Word Coach ➕ 21 attitude طرز برخورد، رویکرد، واکنش، خلق، خو، مشرب، حالت و فرم بدن در هنگام مواجهه، صراحت، سبک، هر واکنش یا نگرش بسیار مستقل و فردی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استعداد/ نیروی مستعد/ قوای مستعد، قابلیت، عطیه، درون نهاد، هدیه خدادادی، موهبت، نابغه، ستاره، نخبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه: ( یونانی ) sympathies ( having a fellow feeling ) ( دارای یک هم نوع احساس ) From ( sympatheia ) syn - ( together ) pathos ( feeling ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

scan ( v. ) late 14c. , scannen, "to mark off حد مشخص کردن verse in metric feet, analyze verse according to its meter, " from Late Latin scandere "t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

velocity سرعت جهت ( سرعت برداری ) : سیر speed سرعت ( فقط مقدار سرعت اهمیت داره و نه جهت سرعت ) acceleration شتاب ( سرعت تغییرات سرعت یا جهت سرعت نسب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

: "'What about you?' requests a statement about you in general, while 'How about you?' requests a response about your manner, means, or condition. "

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه: نزد / نزدیک ایست ( به ایست ) from in - "in" ( from PIE root *en "in" ) stare "to stand, " from PIE root *sta - "to stand, make or be firm. " ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

from a - "down, aside" ( see a - ( 1 ) ) lihtan "get off, make light" ( see light ( v. ) ) a - دون، پایین، جدا، یکسو lightan پیاده کردن، سبک ساختن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آنچه گذشت در، آنچه رفت بر، آنچه دیدید در ( معمولا جایی که با این عبارت برخورد می کنیم اول اپیزود جدید یک سریاله که خلاصه ای از قسمت های قبل و اونچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازی، بازی مورد استفاده، بازی رایج، اجرای موجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

throwing beside: a juxtaposition پیش هم گذاشتن/انداختن: پهلوی هم نشینی/مجانبت اینستا: 504ewords

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

do something over do again ( AmE ) My teacher wants me to do my essay over because she doesn't like my topic.