پیشنهاد‌های وانیلایانولا (٤١٥)

بازدید
١١٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فن آموزگاری، فن/علم تعلیم و تربیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در درمان ) سابقه پزشکی در رشته های دیگر همدبه معنای سابقه و پس زمینه فرد در آن موضوع خاص است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

در انگلیسی به واژگانی می گویند که نمی توان آن ها را از طریق قواعد آوایی مرسوم آموخت و بایدآن ها را از روی شکل ظاهری به خاطر سپرد واژگان بصری/دیداری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آویزون. دختر یا پسری که دور و بر فرد مورد علاقه اش می پلکد بدون آنکه توجهی از او دریافت کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

صداکشی، آموزش خواندن و نوشتن از طریق صداکشی. با آواشناسی ( phonetics ) که شاخه ای از زبان شناسی است اشتباه نگیرید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با حروف بزرگ معمولا منظور جنگ داخلی آمریکا است. ( یا هر جایی که در متن مورد نظر است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ددپایان رده ای از دایناسورها با پاهای سه انگشتی، و غالبا گوشتخوار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

tyrannosaur یا tyrannosaurus یک نوع دایناسور گوشتخوار است مربوط به اواخر دوران کرتاسه. در فارسی تیرانوسور یا تیرانوسوروس تلفظ میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلمرده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سنگها را وا کردن - کامل مورد بحث قرار دادن - حل و فصل کردن - حرف ناگفته باقی نگذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در تکمیل صحبت TERRAFXRM نکته دیگر اینکه این واژه ( معمولا در زمینه اجتماعات محدود ) گاهی درباره وظایف و موضوعات به کار میره و نه صرفا اشیا و امکانات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مات و مبهوت ( به دلیل اینکه فرد اصلا درکی از موضوع ندارد یا بی خبر است. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

( فعل ) حرص خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اهل خانه، اهالی منزل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

شرط اینکه به خانواده ای بگیم گسترده اینه که با هم زندگی کنند در نتیجه همینطوری به دایی و عمو و پدر و مادربزرگ و غیره نمیشه گفت خانواده گسترده. اگر ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برای اینکه با هم اشتباه نگیریم tempo یعنی سرعت اجرای ضربها ( تندا ) rythem یعنی ضرباهنگ ( کنار هم قرار گرفتن کشش های زمانی مختلف در یک الگوی متناوب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناگسستنی - گسست ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادلهای رایج دولت شهر یا دولت ملت هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نقطه ای که یک فعالیت یا رویداد آغاز به شکلگیری میکند: نقطۀ پرش، نقطۀ شروع، آستانۀ شکلگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

میانجی، آشتی دهنده، واسطه ( صلح )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناانسانی بودن ( اسم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست به دست هم دادن ( برای به انجام رساندن کاری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

productivity معنای خلاقیت نداره حتی در زبانشناسی. دوستان توجه کنند که کلمات سابقه معنایی دارند و به راحتی نمی توان واژه ای مانند خلاقیت را که کاملا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای متفاوت بودن با غیر انسانی که معادلی است برای inhuman میتوانیم از ناانسانی برای impersonal استفاده کنیم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطرود، رانده شده، تک افتاده، جدا شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جامع الاطراف، عمومی دان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کوچرو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

وجهه منطقی دادن، مستدل کردن، منطقی جلوه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

vantage point کمین گاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه دقیق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

میزان، میزان شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوندجویانه، خویشاوندی، خویشی جویانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوستان پیشنهاد میکنم قبل از معنی نوشتن، چند دیکشنری انگلیسی را نگاه کنید. humanization هیچ ارتباطی با تعالی و تزکیه نفس و کمال و غیره ندارد. humani ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای این کلمه به همکاری و کمک متقابل اشاره دارد یا حداقل امتیاز و فایده مادی یا معنوی مثبت نه صرفا هر چیزی که متقابل باشد. مساعدت، همیاری، بده بستا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پالوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

( درباره ایده ها ) برگرفته، دست دوم، در تضاد با ایده های نو و بدیع و خلاق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دیریاب، دشواریاب، دشوارفهم و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نازل، ضعیف، سطح پایین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

با توجه به معنای آن در خود فرهنگ های انگلیسی، به معنای پیاده روی در طبیعت است حالا این طبیعت ممکن است هر جایی از جمله کوه باشد. پس معنای کوهنوردی غلط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان ریخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ابهت، سهم ( به معنای ترس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستنخورده، بکر ( در مورد محیط های طبیعی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرنده نگر از birding یعنی پرنده نگری، مطالعه غیرحرفه ای پرنده ها در فرهنگهای معتبری مانند وبستر و کالینز به معنای پرنده نگر و معادل birdwatcher آمده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مفروض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) ستایش آمیز، تحسین آمیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مصوبه، قانون، مقررات چون دوستانی هستند که بی آن که بدانند دیس لایک می زنند و باعث می شوند دیگران به اشتباه بیفتند، مثال و تعریف فرهنگ آکسفورد را هم ...

پیشنهاد
٥

با توجه به تعریف زیر as a basis for discussion or reasoning و مثال: "suppose, for the sake of argument, that this is the legal position" یعنی برای جل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دکتر محمد ابراهیم محجوب حرفشان درست است و به درستی به آن نکته اشاره کرده اند اما ایشان باید به این نکته هم توجه میکردند که لفظ ظاهری کلمه هم باید معن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برآیند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

این فعل معادل خیلی سرراستی در فارسی نداره اما به معنای محسوب شدن و به منزله ی ( چیزی/کسی ) بودن به معنای . . . بودن است حالا بستگی به جمله داره که ...