پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٨٨)
1. پول پرست 2. سرباز مزدور/ مزدور
قلب انسان 4 دریچه دارد. دریچه های قلب را در انگلیسی heart valves می گویند: mitral valve, tricuspid valve, aortic valve, and pulmonary valve
دوستان �گیجی� فقط یکی از معادل های confusion است. خلْط که آقای صادقی نوشته است کاملا درست است. در بعضی موارد، confusion یعنی جابه جا گرفتن دو موضو ...
یک مقام در نظام اشرافی فرانسه در انگلیسی می شود count در فارسی همان کُنت می گوییم مثلا کنتِ مونت کریستو در فرانسه می شود: comte de monte cristo در ا ...
قدیس محافظ قدیس نگهبان/پشتیبان در مسیحیت به ویژه در میان کاتولیک ها هر قدیس حامی گروه یا مکان ها یا موجودات یا چیزهای خاصی است. مثلا قدیس کریستوفر، ...
فرهنگ میریام - وبستر: 1 : a saint to whose protection and intercession a person, a society, a church, or a place is dedicated 2 : an original leader ...
شقاوت مثلا در Eternal damnation: شقاوت ابدی ( در مسیحیت ) یعنی به دوزخ رفتن.
نوچه، پادو، وردست، دستیار، کمک، کمک حال، آدم ( میگن این شخص آدمِ فلانیه )
فرهنگ آکسفورد: a large, shapeless mass of something, especially soft food. مقدارش زیاده، کم نیست: ) ) ) )
oxen [جمع ox است به معنای ورزا: گاور نر اخته برای شخم زدن
a body of traditions and knowledge on a subject or held by a particular group, typically passed from person to person by word of mouth. ادبیات شفاهی ...
چرا پوسیده خوار بهتر از لاشخور و مرده خوار است؟ چون لاشخور و مرده خوار یعنی جانوری که از بقایای بدن جانوران دیگر تغذیه می کند مانند شغال و ( پرنده ) ...
کاربر Mahboubeh پیشنهادشان غلط است زیرا اذعان کردن با توجه به فرهنگ دهخدا و . . . یعنی اقرار کردن، گردن نهادن، اعتراف کردن، قبول کردن و. . .
این آقای اصغر کجای ایران زندگی می کنه که در تاریخ 20 دی ماه 1402 نوشته: در ایران اگر زنی موهاش پیدا بشه obscene هست و در آمریکا. . . . ؟؟!!! حالا بما ...
اون subsistence که میشه معیشت، معاش. sustenance میشه غذا و تغذیه و. . . شاید هم ریشه باشند ولی یکی نیستند محمدجواد اشتباه گرفته
جناب قانعی انتزاعی رو با ز می نویسند. لطفا تصحیح کنید
گله برای چهارپایان و پستانداران استفاده میشه برای زنبورها باید بگیم �دسته�.
فرهنگ وبستر: an adult castrated male domestic ox گاو نر اخته برای شخم زدن زمین معادل دقیق فارسی ( دهخدا ) : وَرزا
این صفحه کلا نیاز به بازنگری داره. تمام اطلاعات غلطه. گراز دریایی میشه Walrus که بزرگ جثه است و دندان های بسیار درازی داره خوک دریایی همان فک یا Sea ...
توری است که دانشمندان، شکارچیان و . . . برای گرفتن پرندگان یا خفاشان استفاده می کنند تور نامرئی تور پرنده گیری
من نمی فهمم این دوستانی که بدون کمی جستجو فقط دیس لایک می زنند می خواهند نادانی خود را اثبات کنند یا چی؟ برای expedition قبلا معنی لشگرکشی آوردم چون ...
صفت: تحقیر آمیز، توهین آمیز
شُره قطره جرعه ذره
در فرهنگ معاصر پویا ( دکتر باطنی ) به ترتیب آمده: مظهر تجسم انسان انگاری شخصیت بخشی
مغ، مجوس، سه فرزانه ای که از شرق نزد مسیح رفتند و برای او هدیه بردند به نام های ملکیور ( فرزانه پارسی ) ، کاسپار ( فرزانه هندی ) و بالتازار ( فرزانه ...
ریشه کنی از اصل جدا کردن، از محیط بومی جدا کردن ویژگی های نژادی و قومی را از بین بردن
تجسد جسم یافتن کالبدیابی صورت جسمی گرفتن
نامشروع، حاصل زنا با محارم مجازا به معنای کثیف، شنیع، پست و . . . می آید
قهقرا، تنزل
دکتر محمدرضا باطنی در فرهنگ معاصر پویا: اکتشافی - یافتاری - تجربی - آزمایشی
a : a Celtic group especially in the Scottish Highlands comprising a number of households whose heads claim descent from a common ancestor the MacDon ...
تقریبا میشه طایفه
الگویی از حروف، علائم یا تداعی ها که کمک می کند چیزی را به خاطر بسپریم و به یاد آوریم: الگوی یادآورنده کدگذاری یادآور
عصر ظهور در پیشگویی های اشعیای نبی در عهد عتیق به دوران پس از ظهور منجی ( حضرت عیسی ) گفته می شود. در آن زمان همه انسانها و حیوانات در صلح و آرامش و ...
کارگر روزمزد پادو خدمتکار ( در نظافت مکان هایی مانند بیمارستان )
( در متن های عامیانه ) تخم و ترکه
توله کش
Act ( در نقش اسم ) : مصوبه ( یعنی از طریق یک نهاد مانند مجلس و با طی روند حقوقی تبدیل به قانون شود ) مقایسه کنیم با کلمات حقوقی دیگر: law: قانون. هم ...
فرهنگ معاصر پویا، محمدرضا باطنی: مصادره به مطلوب کردن، ( چیزی را بدیهی فرض کردن ) * فرهنگ آکسفورد: 1. سوالی را مطرح کردن، پرسشی پیش آوردن ( of a fa ...
توانبخش قدرت انگیز توانمندکننده تواناساز قدرت دهنده نیروبخش نیرومندکننده
همان طور که دوست عزیز آقای میرکریمی آورده اند numerate اصلا فعل ندارد، numerate صفت است!! عجیب است که فرهنگ آبادیس در ابتدا جلوی آن کلی فعل ردیف کرده ...
( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های ...
از آکسفورد: a set of facts or arguments supporting one side in a legal case. "the case for the defence" a set of facts or arguments supporting one s ...
پیش الگو نخست الگو نخست نمونه proto در فرهنگ های لغت معنای نخستین، اولیه، ابتدایی می دهد بنابراین کلماتی که با نخست می سازیم مناسبتر هستند تا کلماتی ...
دو معنا دارد: 1. معنای عینی: پی، رباط، رگ و پی 2. معنای مجازی: تار و پود، چفت و بست،
خودآگاهی به دو معنا: 1. آگاهی و توجه بیش از حد از خود، رفتار خود، ظاهر خود و غیره ( بار منفی دارد ) 2. عامدانه و آگاهانه از انجام عمل و سلوک به گونه ...
تدقیق، موشکافی
استاد شدن خبره شدن پر کردن یعنی در مهارتی استاد شدن ( کار نیکو کردن از پر کردن است )
در مثال های زیر: erudite attention erudite exploration/ examination عالمانه، فاضلانه، متبحرانه
بستگان، وابستگان