پیشنهاد‌های وانیلایانولا (٤١٥)

بازدید
١٠٩
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستی همگرایی دوستانه رابطه دو طرفه درک متقابل ( به ویژه در میان ملت ها )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

عذاب وجدان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران پارینه سنگی به سه مرحله پارینه سنگ قدیم، میانه و جدید تقسیم می شود Lower Palaeolithic پارینه سنگی قدیم Middle Palaeolithic پارینه سنگی میانه U ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکیه گاه جانبی فارسی را پاس بداریم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیرتعاملی بی تعامل بدون برهم کنش غیر کنشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در آکسفورد آمده of or inhabiting mountainous country. "montane grasslands"مثال یعنی کوهستانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

غنا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با آرش موافقم و حرفشون کاملا درسته. بعضی عبارات انگلیسی مانند for that matter نه تنها در فارسی اصلا معنی ندارند بلکه در خود انگلیسی هم فقط کاربرد ساخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

acculturation به معنای فرهنگ سازی نیست. یعنی پذیرفتن فرهنگ غالب، به رنگ فرهنگ غالب درآمدن. مثلا سرخپوستان آمریکا فرهنگ غالب آمریکا را که فرهنگ اروپ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخریب زیستگاه، نابودی زیستگاه، تضعیف زیستگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضبط درست است. ظبط غلط است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

a habit or pattern of behaviour that has become dull and unproductive but is hard to change. "the administration was stuck in a rut and was losing i ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست عزیز ابی arid fruit یعنی میوه های مناطق خشک و کم آب.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

/ ( ˌbaɪəʊˌsɪstɪˈm�tɪks ) / noun. ( functioning as singular ) the study of the variation and evolution of a population of organisms in relation to t ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخی دوستان این واژه را با illiterate یعنی بیسواد اشتباه گرفته اند. preliterate یعنی فاقد خط - فاقد الفبا - پیش از ابداع الفبا - پیشاالفبایی - پیشاخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر راسخ و مصمم، معنای تک بعدی، صرف، محض هم دارد مانند مثال های زیر: our single - minded pursuit of knowledge has led to a lack of wisdom و mone ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرام، مسلک محمدرضا باطنی، فرهنگ معاصر پویا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سورتمه موتوری snowmachine = snowmobile

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتور یا خودروی برفی برای حرکت روی برف. در واقع جایگزین سورتمه قدیم ماشین برف ساز می شود Snowmaking machine

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fallowing در حوزه کشاورزی به معنای رها کردن زمین برای استراحت و بازیابی است که در فارسی به آن آیش و آیشگذاری می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفت: گشاینده، پذیرا، فراگیر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست عزیز متین اضافه شدن حرف ر به پاس کردن و تبدیل آن به پارس، هیچ توهینی ندارد. البته که اصل کلمه پاس بوده اما این ربطی به داستان های تخیلی مانند ع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمت آقای حبیب عارضم که ترجمه من نیست، ترجمه فرهنگ آکسفورده! همونطور که می بینید دو معنی داره. معنای اولش یعنی تا آخر چیزی، به خصوص در مورد جنگ. معن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسر و صدا هم میشه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خیلی عجیبه این تعداد آدمدر مورد یک کلمه به این سادگی اشتباه بکنن اون warewolf که میشه گرگنما wolverine یک نوع راسوی بزرگ در مناطق آلاسکا و شمال کانا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٨

تفاوت complex و complicated به عنوان صفت: اول اینکه در انگلیسی هم خیلی اوقات به جای هم به کار میروند اما اگر دقیقش را بخواهیم: complex یعنی چیزی که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتزاج، آمیزش، هم آمیزی، ادغام، درهم آمیزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کبوتر مسافر کبوتر مهاجر بومی آمریکای شمالی منقرض این نوع کبوتر به خاطر مهاجر بودنش passenger نام گرفت و ارتباطی با نامه رسانی ندارد. استفاده از کبوتر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر دریایی یک حیوان دیگر است با پوست براق و پدندان نیش بزرگ ندارد کافی است عکسشون رو در اینترنت ببینید. والروس دندان های نیش بسیار بزرگ دارد و به آن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جهت روشن شدن مفهوم کلمه بد نیست بدانیم که معمولا در مواردی که اتفاق بد و منفی مورد نظر باشد، به کار می رود پس نوید دادن یا شگون معادل خوبی نیست چون ا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مثال زیر: one can learn a great deal about the world in the observable and speakable realms of taxonomy, ecostructure, and animal behavior یعنی به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آرایه های ادبی است. در فارسی: جانبخشی به اشیا یا شخصیت بخشی به اشیا/ حیوانات یا به طور خلاصه " تشخیص" نامیده می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکمل، تکمیل کننده، ضمیمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

چینچیلا یه موشه! گربه سفید ایرانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درمان اقامتی: نوعی از درمان که مستلزم ساکن شدن آزمودنیها یا بیماران در یک محل است. این با بستری شدن فرق دارد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

در مورد �آواشناسی� به معنای تغییر لحن یا تغییر تن صداست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالتی که یک شی آویزان تاب می خورد و از این سو به آن سو می رود: آویزان، معلق، رها.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عجیبه که اکثرا صفت معنی کردند. subsistence اسمه صفت نیست که بنویسید پایدار. معنیش میشه معیشت، تامین معاش، غذا پیدا کردن و غیره ظاهرا برخی دوستان با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معماگونه توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون علمی - تحقیقی provocative در برابر conclusive قرار دارد یعنی عکس هم هستند. اولی یعنی برانگیزاننده دومی یعنی ثابت شده و قطعی در ست برعکس چیز ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٨

در فرهنگ آکسفورد دو معنا برای canopy آورده اند: 1. پارچه ای که روی تخت را می پوشاند: تاجپوشش، قبه، سایبان 2. شاخ و برگهای بالایی درختان جنگل که تشکیل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنای دقیقش اینه گسترش شهر توسعه شهرنشینی به خود شهرنشینی به طور عام ارتباطی ندارد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تداعی دور ( روانشناسی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

پیشنهاد: دوستان از آنجا که بعضی کلمات مانند همین task بسیار عمومی و گسترده هستند در بسترهای مختلف معانی مختلف دارند پس پیشنهاد می کنم که در کنار معاد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زمینه مغز و اعصاب: پیچیده، گسترده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیسه ی صفرا، صفرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رسانش الکتریکی پوست رسانایی الکتریکی پوست یک حالت فیزیولوژیک است که در برخی آزمایش های روان - تنی اندازه گیری می شود بیشتر برای ارزیابی وضعیت عاطفی/ه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزان رسانش/رسانایی الکتریکی پوست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لش کردن