پیشنهادهای Marjan🪸🫧 (٦٩٧)
یک نوع ویروس واگیر دار که انسان را درگیر می کند نحوه ی انتقال : تماس خون با خون فرد آلوده ، مایعات بدن ( ادرار ، بزاق و … ) . Ebola Virus Disease ...
زمان گذشته ی فعل parry رجوع شود به :parry
دربازی بوکس مشتی که به زیر چانه حریف زده شود ( از پایین ببالا )
چهارپایه ، سه پایه
به نقل از کتاب ۱۱۰۰واژه :
اسم : بی اعتنایی ، تحقیر ، خفت فعل : حقیر دانستن ، کوچک شمردن منبع : کتاب ۱۱۰۰واژه
اشتیاق کامل میل و رغبت مفرط، شور و اشتیاق تمام عیار یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع:کتاب ۱۱۰۰واژه
معمولا با حرف اضافه ی to میاد و به معنی با متوسل شدن به مثلا : by resorting to violence با متوسل شدن به خشونت ( با خشونت )
a polite expression for urinate یک کلمه ی مودبانه است به معنی :ادرار مثال: nowadays I need to pass water more often than before" اخیرا نسبت به گذشته ...
ادرار
به طور کلی یعنی :استفاده از واژه یا عبارت غیر مستقیم و قابل قبول برای اشاره به هرچیز ناخوشایند و آزار دهنده مثلا گفتن کلمه ی ( متوفی ) به جای ( مُرد ...
یکی از مراحل رشد پرندگان :
ستیز جویانه ، خصمانه سوال کنکور ارشد زبان ۹۳
با خونسردی
وِر زدن
مه دود معمولا در نتیجه واکنش های پیچیده فتوشیمیایی ایجاد می شود. این واکنش ها مابین ترکیبات آلی فرار و اکسیدهای نیتروژن و در حضور نورخورشید صورت می ...
( دزدی و… ) همدست
دستگیر کردن
توصیف کردنی متضاد آن : ineffable
( اجرا ) بی حال ( مو ) کدر و بی حالت کسل کننده ، بی روح، بی مزه
تحریک کردن his remarks fired us up اظهارات او ما را تحریک کرد ( به وجد آوردن )
جا زننده
تلنگر منبع :کتاب ۱۱۰۰واژه
کتاب ۱۱۰۰واژه
به این مدل کلاه گفته میشه
به این رنگ گفته میشود
( صفت انسان ) اهمال گر
شخصی که مسئول جابجایی مسیر ریل قطار است
منسوخ مثلا : anachronistic rules قوانین منسوخ شده
املای صحیح :blur
نا موزون ، نامتناسب
خود کم بینی ، حقارت
وارد شدن به … مثال : under a pretext of being a surgeon he gained entry to the hospital به اسم یک جراح وارد بیمارستان شد . ( واقعا جراح نبوده )
هشیار ، تیزبین مترادف با : watchful, alert یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
متبحر و باهوش. حواس جمع منبع:کتاب ۱۱۰۰کلمه
طفره رفتن ، ( عامیانه ) پیچوندن مثال: this is an adroit sidestepping of the issue این یک طفره رفتن متبحرانه از مسئله است
بد بیار ، بدشانس یک کلمه ی رسمی هست و فقط قبل از اسم ها به کار می رود
یک اصطلاح هست به معنی : خطر قریب الوقوع ، اجل معلق به طور کلی اشاره دارد به: ( اسطوره ی یونان و روم ) داموکلس ( شخص عیاشی که او را بر صندلی نشاندن ...
گزیده گویی
نوسان اقلیمی تغییر آب و هوا
دوره ی زمین شناسی
اُکسید شدن یعنی واکنش ( یک فلز یا میوه یا … ) با هوا مثلا وقتی میوه ای مثل سیب یا موز رو نصف میکنید بعد از مدتی رنگش تیره میشه چون با هوا واکنش داده ...
پرتوزا فلزات گروه پنجم جدول تناوبی
به لطفِ سوال کنکور کارشناسی ارشد آموزش زبان سال ۹۲
مجموعا
از دیدِ ، از نقطه نظرِ، از نظرِ مثلا : . The whole dispute looked silly from my vantage point. از نظر من کل بحث احمقانه به نظر میرسید.
این کلمه همراه با یکی از دو حرف اضافه ی to و in استفاده میشود مثلا: we don’t acquiesce to their demand He seemed to acquiesce in the decision
تلاش بی نتیجه، کوشش بی ثمر منبع :کتاب ۱۱۰۰ واژه
املای صحیح : disinfectant
رضایت بخش ، مناسب