تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست نزن!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going ?how is it ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going ?how is it ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going

پیشنهاد
١

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

این عبارات باهم معادل هستند و به معنی :چطوری؟ ( غیر رسمی ) ?how do you do ?how are things with you ?how are you doing ?how’s it going

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دروغ گستاخانه، بی شرمانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واضح، آشکار exhibiting boldness گستاخی آشکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

( انسان ) فقیر و تهی دست ( خاک ) ضعیف و بدون مواد معدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فقیرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتهام برانگیز incriminating information اطلاعات اتهام برانگیز an incriminating e - mail پیام الکترونیکی اتهام برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

incriminating information اطلاعات اتهام برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پای ( کسی ) را به میان کشیدن مقصر دانستن مجرم دانستن گناهکار دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مراسم پایان آموزش ( فارغ التحصیلی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد آن at the most

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخفف one night stand یعنی رابطه ی یک شبه ( یعنی دو نفر توافق می کنن که فقط یک شب رو با باهم بخوابن و بعدش دیگه همه چی تموم )

پیشنهاد
١

without thinking about sth before you do it انجام دادن کاری بدون فکر و تصمیم قبلی مترادف آن: on impulse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

without thinking about sth before you do it انجام دادن کاری بدون فکر و تصمیم قبلی مترادف آن: on the spur of the moment

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک عبارت غیر رسمی است ( informal )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ( یعنی معلوم نیست دقیقا چه موقع ولی حتما اتفاق میوفته ) only ) a matter of time )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ( یعنی معلوم نیست دقیقا چه موقع ولی حتما اتفاق میوفته ) only ) a matter of time )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

over and over again time and time again با هم مترادف هستند و به معنی :بارها و بارها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

over and over again time and time again با هم مترادف هستند و به معنی :بارها و بارها

پیشنهاد
٢

این دو عبارت باهم مترادفن و به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

باهم مترادفن به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باهم مترادفن به معنی : دقیقه ۹۰، آخرین لحظه at the eleventh hour right ) at the last minute )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکس گرفتن عکس فوری گرفتن با دوربینِ فوری یا کوچک عکس گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخورد کردن بهم they bumped against each other آنها با یکدیگر برخورد کردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی: کارهای عادی و روزمره، کار مشکل، کار سخت و طاقت فرسا معانی دیگر: کارهای کوچکی که باید هر روز انجام داد ( مثلا در خانه داری یا کشاورزی ) ، کار رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کار ( عادی و روزمره ) 1. Doing the household chores 1. انجام دادن کارهای ( عادی و روزمره ) خانه مفرد آن : chore

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن ) دوتای اخری به معنی � ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

crash into sb/sth bump into sb/sth run into sb/sth همشون باهم مترادف هستن و به معنی : برخورد کردن به چیزی یا کسی ( تصادف کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

drop in drop by stop in stop by call on pop in همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

drop in drop by stop in stop by call on pop around pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

drop in drop by stop in stop by call on pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

drop in drop by stop in stop by call on pop round pop in swing by همشون باهم مترادف هستند و به معنی سر زدن ( به جایی یا کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زود گذری نا پایداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرور کردن you must repeat and revisit grammar

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک اصطلاح هست که زمانی استفاده میشه که شما مطمعنی یه چیزی اتفاق نمیوفته معادلش تو فارسی میشه :اسممو عوض میکنم مثلا: i’ll eat my hat if Reza gets mar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

take a vacation معنای به تعطیلات رفتن هم درسته با توجه به کنکور زبان ۱۴۰۰

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضولات انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک اصطلاح هست که زمانی استفاده میشه که شما مطمعنی یه چیزی اتفاق نمیوفته معادلش تو فارسی میشه :اسممو عوض میکنم مثلا: i’ll eat my hat if Reza gets mar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو عبارت مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن: you see میدونی ( تو عامیانه استفاده میشه ) مثلا could i have the morning off? you see, my brother is comi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دو عبارت مشابه که نباید اشتباه گرفته بشن: you see میدونی ( تو عامیانه استفاده میشه ) مثلا could i have the morning off? you see, my brother is comi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

fall to bits fall to pieces fall apart باهم معادل هستند یعنی خراب شدن ( starting to break )