تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زمانی استفاده میشه که به طور متوالی شانس بیاری مثلا تو چندتا مسابقه برنده بشی درواقع یعنی :اوضاعت بیوفته روی غلطک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

متداول ترین حروف اضافه ای که بعد از فعل attend در یک جمله مورد استفاده قرار می گیرند، حروف "by" و "to" هستند. همچنین در بسیاری از مواقع، این فعل به ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درمورد خیریه : ( شخص ) خَیِر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل درک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به شکل مفرد آن : flagellum

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چقدر هم دیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water duck soup

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سابقه ی امری را دقیقا و صادقانه بیان کردن رفع سو تفاهم کردن شرح صحیح چیزی را دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اجبار درونی واداشتگی درونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

travel به معنی سفر کردن یا سفر که یک اسم غیر قابل شمارش هست اما مترادف هاش journey /vocation /trip قابل شمارش هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، محاله و…

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف با deliver the goods

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفاوت رنگ بنفش با violet ( البته تو فارسی کلا به دوتاش میگیم بنفش ) violet رنگ آبیش بیشتره purple رنگ قرمزش بیشتره ( ترکیب رنگ قرمز و آبی میشه ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف با : ! com on ( on رو با تاکید تلفظ میکنیم )

پیشنهاد
١

انجام دادن کاری با مسئولیت خودتان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیشه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معمولی، عادی ( بار معنایی منفی دارد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وقتی کسی میپرسه اوضاع چطوره در جوابش میگی can’t complain یعنی اوضاع خوبه رو به راهه وقتی کسی حالت رو هم میپرسه میتونی در جوابش همینو بگی یعنی خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

that’s the breaks✅ کاریه که شده اتفاقیه که افتاده و نمیشه کاریش کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاریه که شده اتفاقیه که افتاده ( نمیشه کاریش کرد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

skyscraper آسمان خراش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با هر معیاری از هر نظری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شوک عصبی/حمله عصبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سریعا جایی را ترک کردن و رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن

پیشنهاد
٠

این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...

پیشنهاد
١

این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پودینگ یک نوع دسر