پیشنهادهای Marjan🪸🫧 (٦٩٧)
زمانی استفاده میشه که به طور متوالی شانس بیاری مثلا تو چندتا مسابقه برنده بشی درواقع یعنی :اوضاعت بیوفته روی غلطک
متداول ترین حروف اضافه ای که بعد از فعل attend در یک جمله مورد استفاده قرار می گیرند، حروف "by" و "to" هستند. همچنین در بسیاری از مواقع، این فعل به ه ...
درمورد خیریه : ( شخص ) خَیِر
قابل درک
برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به شکل مفرد آن : flagellum
چقدر هم دیر
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water
به راحتی مثل آب خوردن معادل ها : a piece of cake easy as pie be a breeze there is nothing to it as a duck takes to water duck soup
سابقه ی امری را دقیقا و صادقانه بیان کردن رفع سو تفاهم کردن شرح صحیح چیزی را دادن
اجبار درونی واداشتگی درونی
travel به معنی سفر کردن یا سفر که یک اسم غیر قابل شمارش هست اما مترادف هاش journey /vocation /trip قابل شمارش هستند
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، محاله و…
این عبارات باهم هم معنی هستند No way No chance Not a chance Nothing doing Not on your life همه به معنی :عمرا ، ابدا ، اصلا ، به هیچ وجه ….
مترادف با deliver the goods
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
این دو عبارت مترادف هستند to tell the truth if truth be told هردو به معنی :در حقیقت
تفاوت رنگ بنفش با violet ( البته تو فارسی کلا به دوتاش میگیم بنفش ) violet رنگ آبیش بیشتره purple رنگ قرمزش بیشتره ( ترکیب رنگ قرمز و آبی میشه ب ...
مترادف با : ! com on ( on رو با تاکید تلفظ میکنیم )
انجام دادن کاری با مسئولیت خودتان
کلیشه ای
معمولی، عادی ( بار معنایی منفی دارد )
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
این عبارات مترادف هستند pitch in help out lend a hand lend a helping hand همه به معنی :کمک کردن
وقتی کسی میپرسه اوضاع چطوره در جوابش میگی can’t complain یعنی اوضاع خوبه رو به راهه وقتی کسی حالت رو هم میپرسه میتونی در جوابش همینو بگی یعنی خو ...
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
این عبارات باهم مترادف هستند by far by a long shot far and away hands down همگی به معنی :با اختلاف
that’s the breaks✅ کاریه که شده اتفاقیه که افتاده و نمیشه کاریش کرد
کاریه که شده اتفاقیه که افتاده ( نمیشه کاریش کرد )
skyscraper آسمان خراش
با هر معیاری از هر نظری
شوک عصبی/حمله عصبی
سریعا جایی را ترک کردن و رفتن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات هم معنی هستند made of money loaded rolling in dough rolling in money have money to burn همه به معنی : خیلی پولدار بودن
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
این عبارات مترادف هستند work like a beaver work like a dog work like a horse work one’s tail off work one’s fingers to the bone همه به معنی :سخت ...
پودینگ یک نوع دسر