تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوک کسی رو چیدن /کوتاه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( مبارزه ) سرسختانه ( فرایند ) تغییر ناپذیر ، بی وقفه ، بی امان، مهار نشدنی یک کلمه ی رسمی هست منبع :کتاب ۱۱۰۰واژه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یورو ( یک نوع واحد پول ) نوعی کانگرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

To press charges against somebody از کسی شکایت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون تبعیض جنسیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلا به معنی بخش هست حالا میتونه بخشی از میوه باشه ، بخشی از کشور ، بخشی از دایره و …

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ریاضی و آمار : میانگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در آمار : نمودار چندبرفراوانی ، نمودار خط شکسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درآمار: نمودار ستونی ( با نمودار میله ای فرق داره ، نمودار میله ای هرکدوم از این ستون ها باهم فاصله داره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

tied scores نمرات مساوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضعیف ، بی ثبات their populations are in a tenuous state جمعیت آنها در حالت بی ثبات است سوال کنکور ارشد زبان ۹۴

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حَشو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل جبران ، غیرقابل کنترل سوال کنکور ارشد زبان سال ۹۴

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مویرگ ها مفرد آن : capillary رجوع شود به :capillary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهارت زبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به وضوح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای صحیح : empirical

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در آستانه ی چیزی بودن if you are on the brink of sth , you are almost in a very new , dangerous, or exciting situation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محیط آموزشی ( مثل مدرسه ، دانشگاه و … )

پیشنهاد
٠

بی فایده، بی اثر، بی نتیجه ، ً used to refer to a potentially hurtful remark or situation that has no apparent effect on the person involved.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هتاکانه ، مستهجن، موهون ( شخص ) پررو و بد دهان ، فحاش و گستاخ یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع : کتاب ۱۱۰۰کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح : gulp✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در متون ادبی به معنی :آخرین بخش یا قسمت چیزی مثلا : the last dregs of daylight منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرد بسیار جاه طلب ، آدم بلند پرواز یک کلمه ی رسمی � formal � هست منبع :کتاب 1100 کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تسلی ( دادن ) بهترین معادل برای این کلمه هست چون solace یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختصاص داده شده، تعیین شده مثلا: the allotted time for the exam زمان تعیین شده/اختصاص داده شده برای امتحان ( یعنی مدت زمانی که باید به سوال ها پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک آرایه ی ادبی هست و زمانی به وجود میاد که دو کلمه ی مشابه توی متن/شعر ادبی میاد که ۱ - یا دقیقا از لحاظ تلفظ و نوشتاری مثل هم باشن ولی معانی متفا ...

پیشنهاد
١

دنبال سوزن تو انبار کاه گشتن ( کنایه از کار بسیار سخت یا غیرممکن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب زورکی /اجباری ماجراش مربوط میشه به : آقای هابسون که یه اصطبل داشته که اسب کرایه میداده ولی به مشتری هاش اجازه نمیداده خودشون اسب رو انتخاب کنن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ترکیب falling standard یعنی استاندارد های پایین /رو به افول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت استمراریِ فعلِ: sue رجوع شود به : sue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شیک و پیک کردن تیپ زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک دندگی و لجبازی منبع :کتاب مدرسان شریف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحبت کردن درمورد تعریف کردن ، روایت کردن ، گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاخص ، برجسته a compelling novelist یک رمان نویس شاخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dugaong👇🏻

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتماد به نفس کاذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مست ( بودن /شدن ) این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk

پیشنهاد
١

مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - دست انداختن ، به باد تمسخر گرفتن ۲ - ( غیر رسمی و معادل scarf در امریکا ) لُمباندن، کوفت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه هم میتونه اسم باشه هم صفت دارای بار معنایی منفی هست معنی: ( انسان ) گستاخ ، پررو در انگلیسی بریتانیایی:👇🏻 ( مکان ) بیش از حد شلوغ ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آموزگاری منبع :کتاب کنکور ارشد آموزش زبان مدرسان شریف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ عاجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشکل پسند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل تغییر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آبله ، و کلا هرچیزی که به صورت لکه لکه باشد مثلا : the sky is pockmarked with stars the iron was pockmarked with tiny holes