پیشنهادهای Marjan🪸🫧 (٦٩٧)
نوک کسی رو چیدن /کوتاه کردن
( مبارزه ) سرسختانه ( فرایند ) تغییر ناپذیر ، بی وقفه ، بی امان، مهار نشدنی یک کلمه ی رسمی هست منبع :کتاب ۱۱۰۰واژه
یورو ( یک نوع واحد پول ) نوعی کانگرو
To press charges against somebody از کسی شکایت کردن
بدون تبعیض جنسیت
کلا به معنی بخش هست حالا میتونه بخشی از میوه باشه ، بخشی از کشور ، بخشی از دایره و …
در ریاضی و آمار : میانگین
سرمایه
در آمار : نمودار چندبرفراوانی ، نمودار خط شکسته
درآمار: نمودار ستونی ( با نمودار میله ای فرق داره ، نمودار میله ای هرکدوم از این ستون ها باهم فاصله داره )
tied scores نمرات مساوی
ضعیف ، بی ثبات their populations are in a tenuous state جمعیت آنها در حالت بی ثبات است سوال کنکور ارشد زبان ۹۴
حَشو
غیر قابل جبران ، غیرقابل کنترل سوال کنکور ارشد زبان سال ۹۴
مویرگ ها مفرد آن : capillary رجوع شود به :capillary
متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست
متضاد این کلمه : fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا از ویژگی های خداست
مهارت زبان
به وضوح
املای صحیح : empirical
در آستانه ی چیزی بودن if you are on the brink of sth , you are almost in a very new , dangerous, or exciting situation
محیط آموزشی ( مثل مدرسه ، دانشگاه و … )
بی فایده، بی اثر، بی نتیجه ، ً used to refer to a potentially hurtful remark or situation that has no apparent effect on the person involved.
هتاکانه ، مستهجن، موهون ( شخص ) پررو و بد دهان ، فحاش و گستاخ یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست منبع : کتاب ۱۱۰۰کلمه
املای صحیح : gulp✅
در متون ادبی به معنی :آخرین بخش یا قسمت چیزی مثلا : the last dregs of daylight منبع :کتاب ۱۱۰۰کلمه
فرد بسیار جاه طلب ، آدم بلند پرواز یک کلمه ی رسمی � formal � هست منبع :کتاب 1100 کلمه
تسلی ( دادن ) بهترین معادل برای این کلمه هست چون solace یک کلمه ی رسمی ( formal ) هست
اختصاص داده شده، تعیین شده مثلا: the allotted time for the exam زمان تعیین شده/اختصاص داده شده برای امتحان ( یعنی مدت زمانی که باید به سوال ها پا ...
یک آرایه ی ادبی هست و زمانی به وجود میاد که دو کلمه ی مشابه توی متن/شعر ادبی میاد که ۱ - یا دقیقا از لحاظ تلفظ و نوشتاری مثل هم باشن ولی معانی متفا ...
دنبال سوزن تو انبار کاه گشتن ( کنایه از کار بسیار سخت یا غیرممکن )
انتخاب زورکی /اجباری ماجراش مربوط میشه به : آقای هابسون که یه اصطبل داشته که اسب کرایه میداده ولی به مشتری هاش اجازه نمیداده خودشون اسب رو انتخاب کنن
در ترکیب falling standard یعنی استاندارد های پایین /رو به افول
حالت استمراریِ فعلِ: sue رجوع شود به : sue
شیک و پیک کردن تیپ زدن
یک دندگی و لجبازی منبع :کتاب مدرسان شریف
صحبت کردن درمورد تعریف کردن ، روایت کردن ، گفتن
شاخص ، برجسته a compelling novelist یک رمان نویس شاخص
dugaong👇🏻
اعتماد به نفس کاذب
مست ( بودن /شدن ) این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
مست بودن این عبارات باهم مترادف هستند: three sheets to the wind feeling no pain get plastered drunk
۱ - دست انداختن ، به باد تمسخر گرفتن ۲ - ( غیر رسمی و معادل scarf در امریکا ) لُمباندن، کوفت کردن
این کلمه هم میتونه اسم باشه هم صفت دارای بار معنایی منفی هست معنی: ( انسان ) گستاخ ، پررو در انگلیسی بریتانیایی:👇🏻 ( مکان ) بیش از حد شلوغ ( ...
آموزگاری منبع :کتاب کنکور ارشد آموزش زبان مدرسان شریف
رنگ عاجی
مشکل پسند
غیر قابل تغییر
آبله ، و کلا هرچیزی که به صورت لکه لکه باشد مثلا : the sky is pockmarked with stars the iron was pockmarked with tiny holes