پیشنهادهای Marjan🪸🫧 (٦٩٧)
بدون تردید بدون کمترین تردید
درستکار ، منصف he was aboveboard
کسی را همراهی کردن، با کسی مصاحبت کردن she needs someone to keep her company اون به یکی نیاز داره که باهاش هم صحبت بشه
turn ( or give ) a cold shoulder 1 - با سردی رفتار کردن ( با ) ، کم لطفی کردن 2 - احتراز کردن
غیر قابل کنترل
درجه یک ، درجه اول
متداول ، رایج ، متعارف، همیشگی
[بیماری ، خنده، خمیازه ، احساس و…]مُسری - واگیر دار - همه گیر
( noun ) : ارسال یا حمل کالا ( معمولا با کشتی ) ( noun ) : محموله
clear off =go away به معنی گمشو ( غیر رسمی inf )
susceptible با of یا باto میاد و به معنی: در معرضِ ، مستعدِ
مستعدِ انجام کاری در معرضِ انجام کاری he was prone to suffer more in harsh condition او مستعد رنج بیشتر کشیدن در شرایط سخت بود ( یعنی آسیب پذیر ت ...
تاثیر منفی
تاثیرات منفی
اطلاعات زیادی راجع به چیزی داشتن مترادف با: know sth inside out
فوت و فن کاری را به کسی یاد دادن یاد دادن کاری یا چیزی به کسی برای اینکه بهتر یاد بگیرید👇🏻 ریشه ی این اصطلاح از اونجا میاد که زمان های قدیم که کشت ...
do the same job or activity as sb else who did it before راه کسی را ادامه دادن، دنباله رو راه کسی بودن مثلا: i followed in my father’s footsteps من ...
در مورد عضلات tone به معنی �کشیدگی طبیعی�هست پس muscle tone به زبان ساده یعنی : کشش طبیعی ماهیچه
محسوب شده ، در نظر گرفته شده
household chores
کارایی ، فایده
دادیار ( وکیل شخصی که شاکی پرونده هست )
بزرگ
در آستانه ( چیزی ) بودن we are verging on the discovery of life on other planets. ما در آستانه ی کشف زندگی بر سیارات دیگر هستیم.
خمیده ، منعطف از فعل bend به معنی خم کردن/شدن bend ing
مورد توجه قرار دادن به رسمیت شناختن he doesn’t acknowledge me in the meetings او به ( حضور ) من در جلسات توجه نمیکند سوال کنکور زبان ۹۶
بررسی کردن they were studying the picture آنها داشتند عکس را بررسی می کردند.
به صورت بحرانی
عهده دار شدن ، به عهده گرفتن
حرف کسی را اشتباه برداشت کردن be upset by a comment which is not intended to be unkind
باهم سرسنگین بودن/قهر بودن not be prepared to be friendly towards each other, usually because an argument.
infallible✅
دوست داشتی ترین محبوب ترین
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
for the most part by and large on the whole in general همشون باهم مترادف هستن
به نمایش گذاشتن ، به صحنه آوردن put on an exhibition وزن اضافه کردن put on weight پوشیدن put on the jacket یا put the jacket on ( در معنی پوشی ...
دوست شدن با
make short visit to see an as you pass drop by =call by =stop by=call in
تغییر از چیزی به چیز ( دیگری ) changed from sth to sth
here you areیه عبارت غیر رسمی هست معادل : there you are there you go
برای وقتی استفاده میشه که داری برای کسی نوشیدنی ، غذا و…میریزی و میگی say when یعنی چقدر بریزم/تا کی ادامه بدم ( به ریختن ) /هرموقع بس بود بگو i’ll ...
give back پس دادن get back پس گرفتن give back بیشتر وقتایی استفاده میشه که انتظار میره اون چیز رو پس بدی ، مثلا کتاب کسی رو اشتباهی برداشتی بهش پ ...
give back پس دادن get back پس گرفتن give back بیشتر وقتایی استفاده میشه که انتظار میره اون چیز رو پس بدی ، مثلا کتاب کسی رو اشتباهی برداشتی بهش پ ...
1 - برگشتن به حالت و وضعیت قبلی ( با to ) i woke up and couldn’t get back to sleep 2 - پس گرفتن چیزی can we get the money back? 3 - برگشتن ( معمولا ...
مست شدن