تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درد همیشگی و دایم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اد اد کردن نوزادان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جانبداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به خاتمه رساندن - جمع بندی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمجید کردن - ستایش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

This course gets booked up quickly To get booked up=پر شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار ماهی هایی که در یکبار صید گرفته میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

قبضه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گذشته نگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طلسم شده/مجذوب to hold sb spellbound=کسی را طلسم/مجذوب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - قاطر 2 - کسی که بمنظور قاچاق بین کشورها موادر را در بدن خود جاساز میکند 3 - کفش یا دمپایی زنانه که قسمت پاشنه و قوزک پا را نمیپوشاند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - حال پذیرایی 2 - ورودی ساختمان=hallway 3 - راهرو=corridor=hallway 4 - خوابگاه دانشجویی=hall of residence=dorm 5 - تالار عمومی/سالن اجتماعات ( مثلا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به آتش کشیدن مکانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نامحسوس ( اگر دقیق بهش توجه نکنی متوجه نمیشی ) #obvious

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

استادانه با دست ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

با دقت و مراقبت ( وقتی چیزی را تولید میکنید )

پیشنهاد
٨

حروف ربط بین دو جمله مستقل ( independend )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

گاوهای نر و ماده اهلی که برای تولید شیر یا گوشت نگهداری میشوند ( cows and bulls )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

- فاعل - موضوع - دروس تحصیلی ( chemistry, math, history ) - آزمودنی ( فردی که روی آن مطالعه صورت میگیرد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیه تاریخی ( اشیائی مثل ابزارالات، اسلحه، شمشیرو غیره که در گذشته ساخته شده اند و از لحاظ تاریخی اهمیت دارند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریاست طلب - رئیس ماب Bossy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رئیس مآب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

داشتن/تصرف کردن یک جایگاه شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

log=کنده درخت ( در خت قطع شده ) timber/lumber=الوار ( برای ساخت خانه، کشتی و. . . . . . ) *موارد استفاده این دو با هم فرق دارند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

از خطر نابودی نجات دادن ( مثلا اشیا تاریخی زیر آب یا متعلقات فردی از یک آتش سوزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

verb - 1 - کشاورزی کردن - زراعت کردن 2 - دامداری کردن noun - 1 - زمین کشاورزی 2 - زمین دامپروری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادا کردن یا خواندن صحیح یک ملودی ( یعنی اینکه خارج از نت نخواند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

to be engrossed with sth=غرق در چیزی شدن/مجذوب چیزی شدن ( طوری که دیگر متوجه چیز دیگری نشوی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاگرد مخل/اخلالگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

گزیده شدن بوسیله انتقاد کسی ( usually passive ) she had been stung by criticism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحریک کردن - بر انگیختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گستره، گستردگی ( ناحیه ای در خشکی یا آب )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مادر طبیعت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ویژگی های شخصیتی که با آن متولد شدیم و تغییر نمیکند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

صحبت کردن در حمایت از چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با خودت عهد ببندی که کاری را انجام بدی ( مثل عهد هایی که موقع تحویل سال با خود میبندیم برای انجام کارهای جدید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مصرف بی رویه ( مصرف بیش از حد نرمال ) Effect of the verconsumption of water on the environment

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

طرفداران پروپاقرص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Bond with some one پیوند برقرار کردن با کسی ( منظور یک رابطه نزدیک و محکم است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آلاینده Greenhouse gases emissions

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دزد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباسهای فشن و طرح دار پوشیدن، معمولا برای رویدادها یا اهداف خاص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بلند نظر وسیع فکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ست کردن و هماهنگ کردن لباسهای مختلف برای پوشیدن یک دست لباس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

*ترسناک - وحشتناک *خیلی بد - افتضاح ( informal )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرورش دادن ( غذا دادن به علاوه مراقبت کردن ) یک بچه یا یک گیاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - هم اتاقی ۲ - هم خانه= ( flatmate ( Breitish English

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

متکی به خود

پیشنهاد
٥

از بحر کردن چیزی ( چیزی را بخوبی حفظ کردن یا فهمیدن )