تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

جایگذاری محصول/تبلیغ نامحسوس:یک روش تبلیغاتی که در آن محصول یک شرکت در یک فیلم یا شوی تلویزیونی به عنوان بخش واقعی از صحنه ها نشان داده میشود. نمونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

معنای دقیق آن "بهره وری" است و با کارایی و اثر بخشی تفاوت دارد. بهره وری نرخی است که از مقایسه ورودی ( زمان، پول، انرژی. . . ) با خروجی ( تعداد محصول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

طرفداران پروپاقرص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

پر زحمت/پر گیر و دار Synonym =demanding

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ست کردن و هماهنگ کردن لباسهای مختلف برای پوشیدن یک دست لباس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

محدوده عاری از تردد وسائط نقلیه ( هیچ وسیله نقلیه اجازه ندارد وارد این محدوده شود - مثل منطقه بازار پانزده خرداد در تهران )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کرسی مجلس To win/gain/lose a seat* parliamentory/Senate sear*

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نامحسوس ( اگر دقیق بهش توجه نکنی متوجه نمیشی ) #obvious

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کارگر یدی ( کارگری که کارش وابسته به قدرت فیزیکی زیاد است. از کولبر گرفته تا کشاورز و باغبان و کارگر ان حرفه ای و غیر حرفه ای ساختمان )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

- به صرف شام و نوشیدنی پذیرایی کردن - سور دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دگراندیش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دست نخورده و بی استفاده ماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یک مجموعه از قطعات جداگانه که برای سرهم کردن اماده شده است ( مانند اسباب بازی ها )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

to be engrossed with sth=غرق در چیزی شدن/مجذوب چیزی شدن ( طوری که دیگر متوجه چیز دیگری نشوی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

*ترسناک - وحشتناک *خیلی بد - افتضاح ( informal )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - قاطر 2 - کسی که بمنظور قاچاق بین کشورها موادر را در بدن خود جاساز میکند 3 - کفش یا دمپایی زنانه که قسمت پاشنه و قوزک پا را نمیپوشاند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

جامعه مصرف گرا جامعه مصرف زده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Noun:فرد طرد شده/فرد منفور Adjective: منفور/طردشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پول قلمبه دادن ( معمولا برای چیزی با کیفیت خیلی بالا یا چیزی که تقاضای زیادی در بازار دارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحصیلات رسمی مدرسه ای ( در مدرسه ) Al's dad has only a few years of schooling

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

گاوهای نر و ماده اهلی که برای تولید شیر یا گوشت نگهداری میشوند ( cows and bulls )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحریک کردن - بر انگیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - کالای مرجوعی ( کالا های ایراد دار که معمولا به بهای ارزان تر فروخته میشوند ) 2 - فرد طرد شده/فرد منفور=Outcast/Pariah

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با خودت عهد ببندی که کاری را انجام بدی ( مثل عهد هایی که موقع تحویل سال با خود میبندیم برای انجام کارهای جدید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

متکی به خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خاک خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

اد اد کردن نوزادان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

. To render something OR somebody impossible/harmless/unconscious/etc. چیزی یا کسی را غیرممکن کردن/بی ضرر کردن/بی هوش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

از خطر نابودی نجات دادن ( مثلا اشیا تاریخی زیر آب یا متعلقات فردی از یک آتش سوزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مادر طبیعت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساعت پاندولی یا آونگی

پیشنهاد
٨

حروف ربط بین دو جمله مستقل ( independend )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آلاینده Greenhouse gases emissions

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به خاتمه رساندن - جمع بندی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Bond with some one پیوند برقرار کردن با کسی ( منظور یک رابطه نزدیک و محکم است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چند وجهی/چند بعدی ( فردی که توانایی انجام بیش از یک کار را دارد ) A multi - faceted worker can do more than just one job.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

گزیده شدن بوسیله انتقاد کسی ( usually passive ) she had been stung by criticism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - حال پذیرایی 2 - ورودی ساختمان=hallway 3 - راهرو=corridor=hallway 4 - خوابگاه دانشجویی=hall of residence=dorm 5 - تالار عمومی/سالن اجتماعات ( مثلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظرها دور شدن/از نظرها محو شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گذشته نگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست ساز ( چیزی که با مهارت ساخته شده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادا کردن یا خواندن صحیح یک ملودی ( یعنی اینکه خارج از نت نخواند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

قبضه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

صحبت کردن در حمایت از چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

علائم رانندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دزد

پیشنهاد
٥

از بحر کردن چیزی ( چیزی را بخوبی حفظ کردن یا فهمیدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمجید کردن - ستایش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

- چم و خم To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت