تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

- به صرف شام و نوشیدنی پذیرایی کردن - سور دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غذای بیرون بر ( در رستورانها )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوی اشتهای کسی را گرفتن Don't have any more chocolate – it'll spoil your appetite

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوردن یک میان وعده کوچک و سریع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان را آب می اندازد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه لقمه زدن ( مقدار کمی غذا را سریع خوردن )

پیشنهاد
٣

شروع کردن یک رابطه

پیشنهاد
٦

از همنشینی و معاشرت با کسی لذت بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

جامعه مصرف گرا جامعه مصرف زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

جایگذاری محصول/تبلیغ نامحسوس:یک روش تبلیغاتی که در آن محصول یک شرکت در یک فیلم یا شوی تلویزیونی به عنوان بخش واقعی از صحنه ها نشان داده میشود. نمونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - کرم کتاب نوعی حشره است که کتاب رو میخورد ۲ - کسی که عاشق کتاب خوندن است ( کرم کتاب خوندن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چند وجهی/چند بعدی ( فردی که توانایی انجام بیش از یک کار را دارد ) A multi - faceted worker can do more than just one job.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

- چم و خم To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

معنای دقیق آن "بهره وری" است و با کارایی و اثر بخشی تفاوت دارد. بهره وری نرخی است که از مقایسه ورودی ( زمان، پول، انرژی. . . ) با خروجی ( تعداد محصول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاشیه توقف اظطراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

علائم رانندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

محدوده عاری از تردد وسائط نقلیه ( هیچ وسیله نقلیه اجازه ندارد وارد این محدوده شود - مثل منطقه بازار پانزده خرداد در تهران )

پیشنهاد
٥

دست به دست شدن درون یک خانواده ( معمولا یک چیز با ارزش )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خاک خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دست نخورده و بی استفاده ماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یک مجموعه از قطعات جداگانه که برای سرهم کردن اماده شده است ( مانند اسباب بازی ها )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

پر زحمت/پر گیر و دار Synonym =demanding

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو موتوره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظرها دور شدن/از نظرها محو شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کرسی مجلس To win/gain/lose a seat* parliamentory/Senate sear*

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگاه کورکورانه و سطحی کردن به یک موضوع ( بطور عمدی در حالی که میدانیم نگاه کورکورانه مان اشتباه است ) The principal is turning an blind eye to smoki ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساعت پاندولی یا آونگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پول قلمبه دادن ( معمولا برای چیزی با کیفیت خیلی بالا یا چیزی که تقاضای زیادی در بازار دارد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست ساز ( چیزی که با مهارت ساخته شده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کارگر یدی ( کارگری که کارش وابسته به قدرت فیزیکی زیاد است. از کولبر گرفته تا کشاورز و باغبان و کارگر ان حرفه ای و غیر حرفه ای ساختمان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاکسازی نژادی racial purging=racial cleansing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دگراندیش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - کالای مرجوعی ( کالا های ایراد دار که معمولا به بهای ارزان تر فروخته میشوند ) 2 - فرد طرد شده/فرد منفور=Outcast/Pariah

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Noun:فرد طرد شده/فرد منفور Adjective: منفور/طردشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

. To render something OR somebody impossible/harmless/unconscious/etc. چیزی یا کسی را غیرممکن کردن/بی ضرر کردن/بی هوش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحصیلات رسمی مدرسه ای ( در مدرسه ) Al's dad has only a few years of schooling