پیشنهادهای محسن پاشنا (٨٦)
درد همیشگی و دایم
اد اد کردن نوزادان
جانبداری
به خاتمه رساندن - جمع بندی کردن
تمجید کردن - ستایش کردن
This course gets booked up quickly To get booked up=پر شدن
مقدار ماهی هایی که در یکبار صید گرفته میشود
قبضه کردن
گذشته نگری
طلسم شده/مجذوب to hold sb spellbound=کسی را طلسم/مجذوب کردن
1 - قاطر 2 - کسی که بمنظور قاچاق بین کشورها موادر را در بدن خود جاساز میکند 3 - کفش یا دمپایی زنانه که قسمت پاشنه و قوزک پا را نمیپوشاند
1 - حال پذیرایی 2 - ورودی ساختمان=hallway 3 - راهرو=corridor=hallway 4 - خوابگاه دانشجویی=hall of residence=dorm 5 - تالار عمومی/سالن اجتماعات ( مثلا ...
به آتش کشیدن مکانی
نامحسوس ( اگر دقیق بهش توجه نکنی متوجه نمیشی ) #obvious
استادانه با دست ساختن
با دقت و مراقبت ( وقتی چیزی را تولید میکنید )
حروف ربط بین دو جمله مستقل ( independend )
گاوهای نر و ماده اهلی که برای تولید شیر یا گوشت نگهداری میشوند ( cows and bulls )
- فاعل - موضوع - دروس تحصیلی ( chemistry, math, history ) - آزمودنی ( فردی که روی آن مطالعه صورت میگیرد )
شیه تاریخی ( اشیائی مثل ابزارالات، اسلحه، شمشیرو غیره که در گذشته ساخته شده اند و از لحاظ تاریخی اهمیت دارند )
ریاست طلب - رئیس ماب Bossy
رئیس مآب
داشتن/تصرف کردن یک جایگاه شغلی
log=کنده درخت ( در خت قطع شده ) timber/lumber=الوار ( برای ساخت خانه، کشتی و. . . . . . ) *موارد استفاده این دو با هم فرق دارند
از خطر نابودی نجات دادن ( مثلا اشیا تاریخی زیر آب یا متعلقات فردی از یک آتش سوزی )
( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )
verb - 1 - کشاورزی کردن - زراعت کردن 2 - دامداری کردن noun - 1 - زمین کشاورزی 2 - زمین دامپروری
ادا کردن یا خواندن صحیح یک ملودی ( یعنی اینکه خارج از نت نخواند )
to be engrossed with sth=غرق در چیزی شدن/مجذوب چیزی شدن ( طوری که دیگر متوجه چیز دیگری نشوی )
شاگرد مخل/اخلالگر
گزیده شدن بوسیله انتقاد کسی ( usually passive ) she had been stung by criticism
تحریک کردن - بر انگیختن
گستره، گستردگی ( ناحیه ای در خشکی یا آب )
مادر طبیعت
ویژگی های شخصیتی که با آن متولد شدیم و تغییر نمیکند
صحبت کردن در حمایت از چیزی
با خودت عهد ببندی که کاری را انجام بدی ( مثل عهد هایی که موقع تحویل سال با خود میبندیم برای انجام کارهای جدید )
مصرف بی رویه ( مصرف بیش از حد نرمال ) Effect of the verconsumption of water on the environment
طرفداران پروپاقرص
Bond with some one پیوند برقرار کردن با کسی ( منظور یک رابطه نزدیک و محکم است )
آلاینده Greenhouse gases emissions
دزد
لباسهای فشن و طرح دار پوشیدن، معمولا برای رویدادها یا اهداف خاص
بلند نظر وسیع فکر
ست کردن و هماهنگ کردن لباسهای مختلف برای پوشیدن یک دست لباس
*ترسناک - وحشتناک *خیلی بد - افتضاح ( informal )
پرورش دادن ( غذا دادن به علاوه مراقبت کردن ) یک بچه یا یک گیاه
1 - هم اتاقی ۲ - هم خانه= ( flatmate ( Breitish English
متکی به خود
از بحر کردن چیزی ( چیزی را بخوبی حفظ کردن یا فهمیدن )