پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٤,١٧٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آنسوی، آن سمتِ، آن طرفِ ( برای نشان دادن پشت و عکسِ چیزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

درمفهوم عام: به دردنخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تکان خوردن، به اطراف جابجا شدن، چرخیدن، این ور و آن ور رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اعلام شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمایل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

علاوه بر معادل های بالا، معنی چپر، پرچین و حصار هم می دهد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کم کردن، پایین آوردن، کاستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خسته و کوفته، داغان، از پا افتاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خسته و کوفته، داغان و از پا افتاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پرهیز کردن، دوری کردن، جلوگیری کردن، صرفنظر کردن، نادیده گرفتن، بی خیال شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از اقوام آریایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محکم در آغوش کشیدن، محکم بغل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتبه، بدون معطلی، بی معطلی، بلافاصله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پذیرفتن، تبعیت کردن، مطابق با میل یا خواسته ی کسی رفتار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی روسری که زنان کشاورز روس به روی موهای خود می بندند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقش بستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از میان چیزی رد شدن، از وسط جایی عبور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

چتر درختان، سایه ی درختان متراکم ( برای نمونه در جنگل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رو پوش، پیش بند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرسه زدن در اطرافِ. . . ، بالا و پایین کردن در کنارِ، اینور و آن ور رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پراکنده بودن، در همه جا بودن، گسترده بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به دل نگیریا، یه وقت از دستم ناراحت نشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دار و دسته، حواریون ( اصطلاحا، یاران صمیمی، نه حواریونِ عیسی ع )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پادو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس آرامش کردن، احساس راحتی کردن با کسی یا چیزی. موافق بودن با کسی یاچیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

احساس آرامش کردن، احساس راحتی کردن با چیزی، موافق بودن با کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جدیت، جذبه، ابهت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سر را کمی خم کردن، با سر اشاره کردن، سر را کمی چرخاندن، به شانه نزدیک کردن یک سمت از سر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

از درون، در اعماق وجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سر کشیدن، بالا بردنِ نوشیدنی ( مخصوصا نوشیدنی الکلی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انسان مادون، دون انسان، انسانی که از نظر نژادی جز دسته ی پست تر قرار دارد ( این اصطلاح مربوط به حزب نازی آلمان است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصیان، طغیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ایراد

پیشنهاد
٤

قطع به یقین، قطعا، صد در صد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تقسیم کردن، بخش بندی کردن، تقسیم اراضی ( در زمین شناسی به دسته بندیِ عوارض زمین گفته می شود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شکوفا شدن، به اوج رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به همان قطعیتی که، به همان اطمینانی که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرایش نیروها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بروپی کارت!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

یهویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

�پیکی بلایندرز� اسم هست و نباید ترجمه بشه. اسم یه گروه اوباش خلافکار که قرن نوزدهم تو بیرمنگهام انگلستان فعالیت داشت. اما اگه سراغ معنای اسمش بریم، د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٧

�پیکی بلایندرز � اسم هست و نباید ترجمه بشه. اسم یه گروه اوباش خلافکار که قرن نوزدهم تو بیرمنگهام انگلستان فعالیت داشت. اما اگه سراغ معنای اسمش بریم، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تازه خدمت، چس ماه، سربازی در میدان نبرد یا خدمت سربازی که تازه وارد است و پایه خدمتی ندارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

زدن به جدول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصطلاحی سیسیلی که به ویژه توسط اعضای مافیای ایتالیایی مورد استفاده قرار می گیرد. گرفتی؟ شیرفهم شد؟خرفهم شد؟ درجواب هم مورد استفاده قرار می گیرد، یعن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هرچی هم که باشه، هرجور هم که بگی، هرطوری هم حساب کنی و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مهربون نشستن، جمع و جور نشستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازدید، بازرسی، بازرسی بدنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کدو خورشتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

همه جا این عبارت رو ندای وظیفه ترجمه کردن، دلیلش هم اون بازی ویدئویی فوق العاده معروفه. اما در واقع یه اصطلاحه تو زبون انگلیسی که کمی با این ترجمه فر ...