on sight

جمله های نمونه

1. They were told to shoot enemies on sight.
[ترجمه حیدر] به آنها دستور داده شد به محض دیدن دشمن شلیگ کنید
|
[ترجمه گوگل]به آنها گفته شد که در هنگام مشاهده به دشمنان شلیک کنند
[ترجمه ترگمان]به آن ها گفتند که به دشمن شلیک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any intruders will be shot on sight.
[ترجمه گوگل]هر متجاوزی به محض مشاهده مورد اصابت گلوله قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]هر چند نفر ممکنه تیر اندازی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were told to shoot looters on sight.
[ترجمه گوگل]به آنها گفته شد که در صورت مشاهده به غارتگران شلیک کنند
[ترجمه ترگمان]به آن ها گفته شد که غارتگران را دیده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Looters will be shot on sight.
[ترجمه گوگل]غارتگران به محض دیدن تیراندازی خواهند شد
[ترجمه ترگمان]looters در معرض دید قرار میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The soldiers were given orders to shoot on sight .
[ترجمه گوگل]به سربازان دستور داده شد که در صورت مشاهده تیراندازی کنند
[ترجمه ترگمان]سربازان دستور داده بودند که به محض رویت شلیک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Soldiers have been ordered to shoot looters on sight.
[ترجمه گوگل]به سربازان دستور داده شده است که به غارتگران در صورت مشاهده تیراندازی کنند
[ترجمه ترگمان]به سربازان دستور داده شده است که به محض رویت غارتگران را شلیک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a bill payable on sight.
[ترجمه گوگل]این قبض قابل پرداخت در رویت است
[ترجمه ترگمان]این It است که به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The guards were ordered to shoot on sight anyone trying to escape.
[ترجمه گوگل]به نگهبانان دستور داده شد که در صورت مشاهده به هر کسی که قصد فرار داشت شلیک کنند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان دستور داده بودند که هر کسی را که سعی دارد از آن فرار کند شلیک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Troops shot anyone suspicious on sight.
[ترجمه گوگل]سربازان به هر کسی که مشکوک بودند شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی هر فرد مظنون را در معرض دید قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The guards have orders to shoot intruders on sight .
[ترجمه گوگل]نگهبانان دستور دارند به مهاجمان در هنگام دید شلیک کنند
[ترجمه ترگمان] نگهبانا دستور دارن که به محض دیدن تیر بزنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Capture meant instant deportation, so on sight of the police they fled into the upland pine forests and cacti.
[ترجمه گوگل]دستگیری به معنای اخراج فوری بود، بنابراین با مشاهده پلیس آنها به جنگل های کاج مرتفع و کاکتوس ها فرار کردند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل به محض دیدن پلیس به جنگل های کاج مرتفع و کاکتوس فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was almost deserted - looters were shot on sight and anyone who could flee had fled.
[ترجمه گوگل]تقریباً خالی از سکنه شده بود - غارتگران در معرض تیراندازی قرار گرفتند و هرکسی که می توانست فرار کند فرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]تقریبا متروک بود - غارتگر دیده می شد و کسی که می توانست فرار کند فرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I used to pass judgment on sight.
[ترجمه گوگل]من قبلاً در مورد بینایی قضاوت می کردم
[ترجمه ترگمان] من همیشه در معرض دید قرار می گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tell them to shoot on sight.
[ترجمه گوگل]به آنها بگویید که در حین مشاهده شلیک کنند
[ترجمه ترگمان]بهشون بگو بهشون شلیک کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jo disliked him on sight.
[ترجمه گوگل]جو از او بدش می آمد
[ترجمه ترگمان]جو از دیدن او خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• immediately, as soon as seen

پیشنهاد کاربران

به محض دیدن - همون لحظه ای که دیده شوید/شوند/شوی
∆ be cautious of Phylakes. They will attack on sight : مراقب این یارو ها باش. به محض اینکه ببیننت بهت حمله خواهند کرد
فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتبه، بدون معطلی، بی معطلی، بلافاصله

بپرس