پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٨)

بازدید
٦,٢٤٠
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دلیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تجربی ( غیر آکادمیک، غیر دانشگاهی ) مثلا کسی که دندانپزشک تجربی است، تحصیلات دانشگاهی ندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسلما، بی شک، مشخصا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

دشنام دادن، فحش دادن، سقط گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سر زده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

روبرو، رودر رو، مقابل، در تقابل، در تضاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زندان ( انفرادی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقام خواهی، انتقام جویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مادون، زیرمجموعه، مقام پایین تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خطر کردن، خطر چیزی را افزایش دادن، خطرناک بودن، خطر چیزی را در پی داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی زودتر باید. . . .

پیشنهاد
١

خیلی زودتر از اینها باید. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سفال پوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خُرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخستین روز کاری خود را معرفی کردن، اعلام حضور کردن در نخستین روز آغاز به کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دفاع کردن، طرف کسی را گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

الزاما معنای کهنه سرباز /جانباز/بازنشسته ی نظامی نمی ده. می تونه در معنای قدیمی، باتجربه، پایه بالا و . . . هم به کار برود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

از خدا خواسته، منتظر فرصت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راهبرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نا امیدانه، با دلسردی، با ناامیدی، با دلخوری، با درماندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوای دخل و خرج را داشتن، مراقب بودجه بودن، حساب و کتاب کردن معادل دقیق شعر سعدیِ بزرگ: چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن/ که می خوانند ملاحان سرودی اگر ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

این ترکیب غلطه. چرا که �ین� نشانه ی جمعِ عربیه نه پارسی و نشانه ی جمع عربی رو نباید برای کلمه ی پارسی به کار برد بهتره بگیم فرمان ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در این راستا، به این منظور، برای این کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صورتک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شکایت کردن، طرح دعوی کردن، شکوائیه طرح کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

از سرِ خود باز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

استعلاجی گرفتن، مرخصی درمانی گرفتن، ویزیت کردن، بازدید کردن، عیادت رفتن، طول درمان، خبر بیماری را اعلام کردن، وضعیت بیماری را روزانه اعلام کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اگر به تنهایی و بدون But Also به کار رفته باشد، به معنای، تنها، فقط، صرفا، منحصرا، انحصارا و. . . است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

ساز و کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به همراه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دودش به چشم کسی رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بدون گواهینامه، بدون جواز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قانونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

این نیست که بگوییم، البته این بدان معنا نیست که، قرار نیست بگوییم که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوسازی، بازسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مجموعه کیفری، مرکز کیفری، زندان، ندامتگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ورودی، مدخل، درونگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سکوی موزیک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سبزه زار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چرک، کثیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرط بندی غیر قانونی، شرط بندی خیابانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وکیلِ شاه، مشاورِ شاه ( مشاورِ حقوقیِ پادشاه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

فرد مهم، نفرِ کلیدی، دست اندر کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

از این و آن شنیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

وکیل عام المنفعه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

در آستانه ی چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

شمع روشن کردن، به منظور عزا داری شمع روشن کردن ( شام غریبان گرفتن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عجیب، خنده دار، مسخره