پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٥٣)

بازدید
٤,٤٠٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرق 𝗵𝗲𝗮𝗿 و 𝗹𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 𝘁𝗼 📢 به این دو مثال توجه کنید : . A ) I'm in my apartment. I'm trying to study I hear music from the next apartment. T ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ _ مشورت ، مشاوره ۲ _ مشورت دادن ، مشاوره دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : نی انبان ( نوعی ابزار موسیقی ) Musical instrument with pipes and a bag of air

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : زن ولگرد Definition : derog woman who lives in the streets, carrying all her possession in bags

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیج کننده ، گمراه کننده A baffling question

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : گیج کردن ، گمراه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

لانگمن دیکشنری : بدگویی کردن speak badly of ❌ از مدیران آبادیس درخواست دارم تا معنای گذاشته شده برای این واژه ( بدمینتون ) را حذف کنند با تشکر 🙏

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فقیر _ کمبود _ ندار _ محتاج 𝚊𝚍𝚓 Synonyms : poor _ lacking Antonyms : well off _ rich Example : The school is rather badly off for equipment 𝐛𝐚𝐝 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لانگمن دیکشنری : ۱ _ گورکن Black and white night animal that lives in holes in the ground e. g. It was through him that Mr Jackson became�hooked�on ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : نشان ، آرم Something worn to show one's rank , membership etc

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Keep your voice down صداتو بیار پایین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

pig = خوک pork = گوشت خوک ، رابطه جنسی داشتن bacon = گوشت خوک دودی نمک زده ham = گوشت ران خوک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ _ مسیر رفته را برگشتن go back over the same path e. g. We had to backtrack about a mile ۲ _ تجدید نظر کردن ، عقب نشینی کردن backpedal e. g. The pre ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شنای کرال پشت . n شنای کرال پشت زدن . v

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۱ _ پشت صحنه ( تئاتر ) behind a theater stage ۲ _ در خفا ، خصوصی in private

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

backstage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به وضع ( بد ) گذشته برگشتن go back to a worse condition

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتار تحسین آمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اشتیاق تأیید یا تبریک گفتن به یک شخص، به ویژه با دست زدن به پشت او

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه به پشت هر چیزی اطلاق میشه مثلا پشت یک ساختمان ، پشت یک مسجد ، پشت یک گنجه اما یک معنای عامیانه ای هم دارد ( باسن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : ۱ _ صندلی عقب seat at the back of a car ۲ _ مقام کم اهمیت ، مقام درجه دو less important position

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : ۱ _ رکاب زدن به عقب ۲ _ تجدید نظر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لانگمن دیکشنری : کار های عقب افتاده _ کار های باقی مانده Things remaining to be done

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واکنش یا عکس العمل شدید . n واکنش یا عکس العمل شدید نشان دادن . v ( مخصوصا علیه یک حرکت سیاسی و اجتماعی ) مثلا اگه رئیس جمهور بعدی آمریکا یک جمهور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بنظر من دو تا معنی داره : ۱ _ پاک کردن ( تمیز کردن ) ۲ _ پاک کردن ( شکست دادن ، حذف کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I hope your lips don't fall off امیدوارم لبات از پا نیفتده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فهمیدن ، کشف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تزلزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برتر ، متمایز ، خواستنی تر ، ارجح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناقص ، معیوب Errors of this kind are known as faulty parallelism خطا هایی از این نوع شناخته شده هستن به عنوان همسانی ناقص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هموار تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعتراض ، اعتراض کردن ، شکایت ، شکایت کردن Synonym : complain

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیلاپیا، ( به انگلیسی: Tilapia ) نام عمومی حدود ۱۰۰ گونه از ماهی های خانواده سیکلید، متعلق به راسته سوف ماهیان است. [۱] این ماهی ها در رودها، تالاب ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Adverb یک بار ، یک دفعه One and only one time I have only �once� eaten pizza قبلاً ، یک زمانی at a time in the past   I� once� had a bicycle just l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

puffer fish = ماهی بادکنکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Walter , give me a lift والتر بهم یه سواری بده یا والتر بلندم کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عازم کردن فراری دادن ، فرار کردن رهسپار کردن بیرون راندن Definition : To force to leave or go away اگر به تعریفش دقت کنید وقتی از این عبارت فعلی است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ _ گره ، بند ۲ _ کراوات I wear a shirt and tie at work ۳ _ گره زدن They tied him to a tree and beat him up ۴ _ مساوی کردن ، تساوی کردن The team sti ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

bow tie = پاپیون tie = کروات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لانگمن دیکشنری : ۱ _ کمپرس کردن ( Of a car , etc ) make a noise because the gas explodes too soon ( در اصطلاح مکانیکی ) وقتی کمپرسور موتور بیش از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیبت گویی ، بد گویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : کمردرد pain in the back

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معانی ، تعاریف و مثال هایی از 𝐛𝐚𝐜𝐤 𝐮𝐩 در دیکشنری vocapture و لانگمن : 1️⃣ move a vehicle backwards عقب راندن That beeping sound indicates that ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ _ شانه خالی کردن ، جا زدن ، کنار کشیدن ۲ _ عقب راندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لانگمن دیکشنری : مرد مجرد unmarried man