پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
زمین های ورزش های مختلف ⛹♂🤺🤸♂🏂⛷🤼⛹🏌♀🏇🏊 نکته : واژگان پر رنگ ، زمین هستند 🎗 tennis / basketball / volleyball / badminton 𝗰𝗼𝘂𝗿𝘁 به زمی ...
به پایان رسیدن My gym membership expires at the end of the month I'll need to renew it عضویت باشگاه ام در آخر ماه به پایان می رسد . من نیاز دارم تا ...
خواستگاری کردن پیشنهاد ازدواج دادن
░▒▓█🇧 🇦 🇧 🇾 █▓▒░ این واژه یکی از پر معنی ترین و پر استفاده ترین واژه ها می باشد پس به معانی و تعاریف آن خوب دقت کنید . 🅽🅾🆄🅽 ۱ _ نوزاد ۲ _ به ...
babble = پرحرفی کردن ، ور ور کردن babblement = پرحرفی ، یاوه گویی babbler = یاوه گو blah blah blah = ور ور ور معمولا وقتی که یکی babble می کنه واکن ...
babble = پرحرفی کردن ، ور ور کردن babblement = پرحرفی ، یاوه گویی babbler = یاوه گو blah blah blah = ور ور ور معمولا وقتی که یکی babble می کنه واکن ...
babble = پرحرفی کردن ، ور ور کردن babblement = پرحرفی ، یاوه گویی babbler = یاوه گو blah blah blah = ور ور ور معمولا وقتی که یکی babble می کنه واکن ...
babble = پرحرفی کردن ، ور ور کردن babblement = پرحرفی ، یاوه گویی babbler = یاوه گو blah blah blah = ور ور ور معمولا وقتی که یکی babble می کنه واکن ...
بع بع ، بع بع کردن A sheep says baa baa
نکته 📎 مخفف born رو با حرف b مینویسند b is abbreviation for born
b is abbreviation for born
He's into you شیفته ات شده / بهت علاقه مند شده
برادرانه ، از روی برادری
آبی روشن ، آبی آسمانی ، نیلگون bright blue
بله ، چشم Ayeeeee sir بلهههه قربان
عقیده خودخواهانه برای عمل کسی داشتن Have a selfish reason for one's actions
تبر Tool for cutting down trees
لانگمن دیکشنری : ۱_ دست و پا چلفتی ۲_ بی مهارت ۳_ ناخوشایند ۴_ خجالت آور ۵ _ ناجور ، غیر استادانه
لانگمن دیکشنری : احترامی که از روی ترس باشد Respect mixed with fear
سرزنش کردن ، محکوم کردن ، نپذیرفتن to disapprove, to put down, to denounce
رعایت کردن ، موافقت کردن ، تبعیت کردن
لانگمن دیکشنری : بیدار ، بیدار شدن ، آگاه شدن
لانگمن دیکشنری : مثل یک عمو ( مهربان ) Like an uncle
لانگمن دیکشنری : علنی
( بسیار ) مشتاق Extremely enthusiastic
لانگمن دیکشنری : ۱ _ جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن Prevent ۲ _ چشم ها را فرو بستن ، رو برگرداندن Turn away one's eyes
لانگمن دیکشنری : تنفر ، بیزاری
مخالف ، بیزار Not liking
لانگمن دیکشنری: ۱ _ خیابان وسیع ، خیابان پهن Wide road esp between two rows of trees ۲ _ راه کلیدی Way to a result
لانگمن دیکشنری : انتقام گرفتن
لانگمن دیکشنری : حریص
حرص ، طمع ( مخصوصا برای ثروت )
۱_ سود ، فایده ۲_ سود جستن ، سودمند بودن
لانگمن دیکشنری : ۱ _ کمک کننده helper ۲_ پشتیبان foreign soldier in the service of a country at war ۳ _ کمکی auxiliary verb
لانگمن دیکشنری : کالبد شکافی
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
autonomous = خود مختار ، خود گردان autonomy = خود مختاری ، خود گردانی ، استقلال autonomously = بصورت خودگردان ، بصورت خودمختار
۱ _ ماشین خودکار Thing or machine that works by itself ۲ _ انسان بی اراده Person who acts without thought or feeling
خودکاری ، اتوماتیکی
خودکار ، اتوماتیک New cars perform automatic ماشین های جدید خودکار کار میکنند
اتوماتیک کردن بطور خود کار در آوردن
حاکم مطلق
لانگمن دیکشنری : زندگینامه خویش
اختیار دادن ، اجازه دادن