پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٥٤١)
A little bit of sugar : You use little to indicate that there is only a very small amount of something. You can use `so', `too', and `very' in front ...
دل و دماغ نداشتن، بی حوصله بودن، خسته شدن از.
فکری شدن.
It just means that there is no rushing or changing it. It will require as much time as it requires and no less. هیچ عجله ای در کار نیست، تا هر وقت ل ...
در استرالیا نام خلاصه شده نوعی پرنده است موسوم به laughing jackass یا Laughing kookaburra که در زبان فارسی به کوکابورای خندان ترجمه شده است؛ گونه ای ...
بزرگ، درخور، برازنده، سزاوار، نظرگیر، دیدنی.
هوله/دستمال آشپزخانه ( در ضمن چیزی به نام کهنه ظرفشویی نداریم. هیچ شباهتی هم به اسکاچ ندارد. اسکاچ به انگلیسی می شود: scrub sponge ) .
Feel a strong desire for or to do something. ویر گرفتن.
آبخوری دولچه ( واژه قدیمی ) . البته در برخی مناطق به ویژه روستاها هنوز این کلمه زنده است. در لغت نامه دهخدا آمده: دولچه . [ چ َ/ چ ِ ] ( اِ مصغر ) د ...
Used in polite requests. بی زحمت، لطف می کنی، اگر زحمتی نیست ( در جمله خواهشی ) . Follow me, if you please, and I'll show you to the garden. بی زح ...
دست و پنجه نرم کردن به معنای زورآزمایی و قدرت خود را محک زدن است و معادل انگلیسی آن معمولا bout است. اما struggling افزون بر معناهایی که دوستان پیشنه ...
محل شرمگاه، محل عورت.
We use this expression when we want to show sympathy or concern for someone that we care about. یادش بخیر.
رفتن جمعی به سفر یا گردش به طور دانگی که هر یک سهم هزینه خودش را بدهد. سور دانگی در بیرون شهر. گردش دسته جمعی دانگی. گلگشت. گشت و گذار. گشت گروهی.
Political activity is activity directed toward the success or failure of a political party, candidate for partisan political office, or partisan poli ...
سر به هوایی، بی خیالی، بی اعتنایی، سبکسری.
این کلمه در بین انگلیسی ها بسیار رایج است اما آمریکایی ها به جای آن از roommate استفاده می کنند.
Not long ago, or at a time that started not long ago. هنوز چیزی نگذشته، تا همین چندی قبل.
این کلمه وجه شرطی هم دارد ودر این صورت در جملات با زمان گذشته کامل به معنای اگر و چنانچه است و در ابتدای جمله می آید. مثال: Had I known you were wai ...
Unofficial channelsThere exists an unofficial mode of communication as well. The employees communicate outside work environment on topics not related ...
The S - Bahn is a hybrid urban - suburban rail system serving a metropolitan region predominantly in German - speaking countries. قطار شهری هیبریدی ...
A closet to hold mops and brooms, extra shoes, rolls of gift wrap, grocery sacks, and tools. قفسه یا کمد محل نگهداری جارو، خاک انداز، کفش های اضافی، ...
In a way that involves thoughts, feelings, and ideas being expressed, questions being asked and answered, or news and information being exchanged. ب ...
کت و شلوار رسمی/اداری
کتک زدن
The state of being dark; lack of light; the absolute or comparative absence of light . نسبتا تاریک، کم نور، فاقد روشنایی.
در متون ادبی: خلوت انس، تماشاگه راز.
چه دخلی به تو داره؟
وقاحت کردن
همه از دم، سرتاپا، تمام قد.
A club ( also known as a cudgel, baton, bludgeon, truncheon, cosh, nightstick, or impact weapon ) is a short staff or stick, usually made of wood, wi ...
در رو به خیابان یا کوچه
رنگ کیلویی، رنگ سطلی.
خدمات اجتماعی
Enclaves are exclusive by their very nature – a limited number of homes that are set apart from their surroundings, offering a sense of privacy and i ...
آدم دهن لق
آدم خاص و مهم
کلاف سردرگم
مایه دردسر، سوهان روح، خار توی گلو.
Meaningless chatter; idle gossip. کُس شعر، حرف مزخزف، چرت و پرت، شر و ور.
British English spoken used to introduce or agree with a statement that you think is probably true. در انگلیسی بریتانیایی کاربرد دارد و به معنای موا ...
To make a great effort. کوشش زیاد کردن، زور زیاد زدن، خیلی به خود فشار آوردن، خیلی تقلا کردن. مثال: I really have to force myself to get up and go ...
تند رفتن، عن چیزی رو درآوردن.
Simply put, bad history results from the historian not being able to communicate or having nothing notable to say. Replaces factual statements with b ...
When you “bless and release” someone you're seeing, you wish them well and let them go. You're telling them that this isn't right for you so you can ...
A Bar Brawl is a fight scene where the emphasis is less on fighting skill and more on destruction of furniture. Glass will be broken, ordinary bottle ...
To smoke ( marijuana or other drugs ) . استعمال ماریجوانا و موارد مخدر.
Used to comfort someone. راحت کردن خیال یا خاطر کسی، کسی را از نگرانی یا تشویش خاطر درآوردن، همین، تمام، آفرین، والسلام.
استخوان سبک کردن، سبک شدن.
هر چیزی به خصوص دعا یا نیایشی که آدم را از خود بیخود کند.