پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٥٤١)

بازدید
١,٤٢١
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A little bit of sugar : You use little to indicate that there is only a very small amount of something. You can use `so', `too', and `very' in front ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل و دماغ نداشتن، بی حوصله بودن، خسته شدن از.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکری شدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

It just means that there is no rushing or changing it. It will require as much time as it requires and no less. هیچ عجله ای در کار نیست، تا هر وقت ل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در استرالیا نام خلاصه شده نوعی پرنده است موسوم به laughing jackass یا Laughing kookaburra که در زبان فارسی به کوکابورای خندان ترجمه شده است؛ گونه ای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ، درخور، برازنده، سزاوار، نظرگیر، دیدنی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوله/دستمال آشپزخانه ( در ضمن چیزی به نام کهنه ظرفشویی نداریم. هیچ شباهتی هم به اسکاچ ندارد. اسکاچ به انگلیسی می شود: scrub sponge ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Feel a strong desire for or to do something. ویر گرفتن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آبخوری دولچه ( واژه قدیمی ) . البته در برخی مناطق به ویژه روستاها هنوز این کلمه زنده است. در لغت نامه دهخدا آمده: دولچه . [ چ َ/ چ ِ ] ( اِ مصغر ) د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used in polite requests. بی زحمت، لطف می کنی، اگر زحمتی نیست ( در جمله خواهشی ) . Follow me, if you please, and I'll show you to the garden. بی زح ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست و پنجه نرم کردن به معنای زورآزمایی و قدرت خود را محک زدن است و معادل انگلیسی آن معمولا bout است. اما struggling افزون بر معناهایی که دوستان پیشنه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

محل شرمگاه، محل عورت.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

We use this expression when we want to show sympathy or concern for someone that we care about. یادش بخیر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن جمعی به سفر یا گردش به طور دانگی که هر یک سهم هزینه خودش را بدهد. سور دانگی در بیرون شهر. گردش دسته جمعی دانگی. گلگشت. گشت و گذار. گشت گروهی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Political activity is activity directed toward the success or failure of a political party, candidate for partisan political office, or partisan poli ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر به هوایی، بی خیالی، بی اعتنایی، سبکسری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه در بین انگلیسی ها بسیار رایج است اما آمریکایی ها به جای آن از roommate استفاده می کنند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Not long ago, or at a time that started not long ago. هنوز چیزی نگذشته، تا همین چندی قبل.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه وجه شرطی هم دارد ودر این صورت در جملات با زمان گذشته کامل به معنای اگر و چنانچه است و در ابتدای جمله می آید. مثال: Had I known you were wai ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unofficial channelsThere exists an unofficial mode of communication as well. The employees communicate outside work environment on topics not related ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The S - Bahn is a hybrid urban - suburban rail system serving a metropolitan region predominantly in German - speaking countries. قطار شهری هیبریدی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A closet to hold mops and brooms, extra shoes, rolls of gift wrap, grocery sacks, and tools. قفسه یا کمد محل نگهداری جارو، خاک انداز، کفش های اضافی، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In a way that involves thoughts, feelings, and ideas being expressed, questions being asked and answered, or news and information being exchanged. ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کت و شلوار رسمی/اداری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتک زدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The state of being dark; lack of light; the absolute or comparative absence of light . نسبتا تاریک، کم نور، فاقد روشنایی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در متون ادبی: خلوت انس، تماشاگه راز.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه دخلی به تو داره؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقاحت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه از دم، سرتاپا، تمام قد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A club ( also known as a cudgel, baton, bludgeon, truncheon, cosh, nightstick, or impact weapon ) is a short staff or stick, usually made of wood, wi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رو به خیابان یا کوچه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ کیلویی، رنگ سطلی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمات اجتماعی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Enclaves are exclusive by their very nature – a limited number of homes that are set apart from their surroundings, offering a sense of privacy and i ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم دهن لق

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

آدم خاص و مهم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاف سردرگم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مایه دردسر، سوهان روح، خار توی گلو.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Meaningless chatter; idle gossip. کُس شعر، حرف مزخزف، چرت و پرت، شر و ور.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

British English spoken used to introduce or agree with a statement that you think is probably true. در انگلیسی بریتانیایی کاربرد دارد و به معنای موا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

To make a great effort. کوشش زیاد کردن، زور زیاد زدن، خیلی به خود فشار آوردن، خیلی تقلا کردن. مثال: I really have to force myself to get up and go ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تند رفتن، عن چیزی رو درآوردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Simply put, bad history results from the historian not being able to communicate or having nothing notable to say. Replaces factual statements with b ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

When you “bless and release” someone you're seeing, you wish them well and let them go. You're telling them that this isn't right for you so you can ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A Bar Brawl is a fight scene where the emphasis is less on fighting skill and more on destruction of furniture. Glass will be broken, ordinary bottle ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To smoke ( marijuana or other drugs ) . استعمال ماریجوانا و موارد مخدر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used to comfort someone. راحت کردن خیال یا خاطر کسی، کسی را از نگرانی یا تشویش خاطر درآوردن، همین، تمام، آفرین، والسلام.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخوان سبک کردن، سبک شدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چیزی به خصوص دعا یا نیایشی که آدم را از خود بیخود کند.