educe

/ɪˈdjuːs//ɪˈdjuːs/

معنی: گرفتن، استنباط کردن، استخراج کردن
معانی دیگر: در کشیدن از، (اطلاع یا واکنش و غیره) کسب کردن، استنتاج کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: educes, educing, educed
مشتقات: educible (adj.)
(1) تعریف: to bring out; draw forth; elicit.
مشابه: derive, elicit, evoke

(2) تعریف: to conclude, based on facts; infer.
مشابه: derive

جمله های نمونه

1. Objective To educe the incidence and characteristics of rifampin dependent Mycobacterium tuberculosis (M. tb) strains through results from drug sensitivity tests of 166 M. tb Strains.
[ترجمه گوگل]هدف: آموزش بروز و ویژگی‌های سویه‌های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس (M tb) وابسته به ریفامپین از طریق نتایج آزمایش‌های حساسیت دارویی 166 سویه M tb
[ترجمه ترگمان]هدف از اجرا کردن شیوع و ویژگی های سل وابسته به سل (M بیماران مبتلا به سل از طریق آزمایش ها مربوط به آزمایش حساسیت مواد مخدر ۱۶۶ میلیون نفر مبتلا شده اند نژاده ای مبتلا به سل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The essay makes some categorization and analysis educe new and comprehensive annotations of executive ability.
[ترجمه گوگل]این مقاله باعث می شود تا برخی از دسته بندی ها و تجزیه و تحلیل ها حاشیه نویسی های جدید و جامعی از توانایی اجرایی ارائه شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله از طبقه بندی و تجزیه و تحلیل educe جدید و جامع توانایی اجرایی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We educe relative prediction formula of pressure drop flow of water cut crude oil in pipeline.
[ترجمه گوگل]ما فرمول پیش‌بینی نسبی جریان افت فشار نفت خام قطع آب در خط لوله را آموزش می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]ما فرمول پیش بینی نسبی جریان افت فشار آب خام را در خط لوله انتقال می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To educe the incidence and characteristics of rifampin dependent Mycobacterium tuberculosis strains through results from drug sensitivity tests of 166 M. tb Strains.
[ترجمه گوگل]هدف: آموزش بروز و ویژگی‌های سویه‌های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس وابسته به ریفامپین از طریق نتایج آزمایش‌های حساسیت دارویی 166 سویه M tb
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق نشان دادن میزان شیوع بیماری سل وابسته به سل از طریق نتایج آزمایش ها مربوط به حساسیت مواد مخدر ۱۶۶ میلیون نفر می باشد نژاده ای مبتلا به سل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And then it reviews related researches to educe the object of study and cut holdingcontrol.
[ترجمه گوگل]و سپس تحقیقات مرتبط را برای آموزش موضوع مورد مطالعه و برش کنترل نگهداری مرور می کند
[ترجمه ترگمان]و سپس تحقیقات مرتبط با educe موضوع مطالعه و قطع رابطه را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We educe a probability of the electric quadrupole emission of a photon induced by collision between two neutral atoms of inert gases.
[ترجمه گوگل]ما احتمال گسیل چهارقطبی الکتریکی یک فوتون ناشی از برخورد بین دو اتم خنثی گازهای بی اثر را بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما احتمال انتشار quadrupole الکتریکی یک فوتون که بوسیله برخورد بین دو اتم خنثی گازهای بی اثر ایجاد شده را پیش بینی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thereinafter educe universality guidance disciplinarian of linespeed, for other speed line reference.
[ترجمه گوگل]پس از آن برای سایر مرجع خط سرعت، یک متخصص راهنمایی جهانی در مورد سرعت خطوط را آموزش دهید
[ترجمه ترگمان]Thereinafter educe universality guidance disciplinarian of، برای دیگر مرجع خط سرعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The effect of this would be to educe the net negative charge and thus lower the repulsive force seen in Figure
[ترجمه گوگل]اثر این امر ایجاد بار منفی خالص و در نتیجه کاهش نیروی دافعه دیده شده در شکل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تاثیرش این است که بار منفی خالص را کاهش داده و در نتیجه نیروی repulsive را که در شکل نشان داده شده، کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The teacher was unable to educe an answer from her pupils.
[ترجمه گوگل]معلم نتوانست پاسخی از شاگردانش بدهد
[ترجمه ترگمان]معلم نتوانست پاسخی از شاگردان خود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Simultaneously we can educe that the relative concealment is not punishable according with the world trend.
[ترجمه گوگل]به طور همزمان می توان دریافت که کتمان نسبی مطابق با روند جهانی مجازات ندارد
[ترجمه ترگمان]همزمان ما می توانیم تشخیص دهیم که پوشش نسبی مطابق با روند جهانی قابل مجازات نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thereinafter educe universality guidance disciplinarian of exiting line raise speed[Sentence dictionary], for other raise speed line reference.
[ترجمه گوگل]پس از آن، برای سایر مرجع خط افزایش سرعت، یک متخصص راهنمایی جهانی برای خروج از سرعت افزایش خط [فرهنگ لغت نامه] آموزش دهید
[ترجمه ترگمان]Thereinafter educe راهنمایی عمومی به طور کلی از خط خارج کردن سرعت بالا بردن سرعت [ فرهنگ لغت نامه ] استفاده می کند، و دیگری مرجع خط سرعت را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore we educe the ax- is's special vibration curve of rotor.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما منحنی ارتعاش ویژه روتور محور است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما می دانیم که تبر، منحنی ویژه ارتعاش روتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Used parenthetically in conversation, as to fill pauses or educe the listener's agreement or sympathy.
[ترجمه گوگل]در مکالمه به صورت پرانتزی برای پر کردن مکث ها یا القای موافقت یا همدردی شنونده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از parenthetically در مکالمه استفاده کنید، تا مکث کنید و یا همدلی یا همدلی فرد را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is more effective to use repulping agents during repulping educe reject and pulping time.
[ترجمه گوگل]استفاده از مواد خمير كننده در طي زمان دفع مجدد خمير كردن و خميركاري موثرتر است
[ترجمه ترگمان]این عمل بیشتر موثر است که از عوامل repulping در طول زمان reject educe و پس از آن استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper has make a study of metabolic hydraulic pressure process in heating system, has set up analytic mathematic model, has educe incremental transfer functions.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی فرآیند فشار هیدرولیک متابولیک در سیستم گرمایشی، راه‌اندازی مدل تحلیلی ریاضی، آموزش توابع انتقال افزایشی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از فرآیند فشار هیدرولیکی متابولیک در سیستم گرمایش، یک مدل ریاضی تحلیلی را راه اندازی کرده و دارای توابع انتقال افزایشی educe است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتن (فعل)
snatch, grab, cease, take, receive, obtain, hold, assume, engage, capture, pickup, catch, kindle, gripe, nail, educe, detract, devest, enkindle, obturate, wed

استنباط کردن (فعل)
induct, elicit, divine, construe, deduce, infer, educe

استخراج کردن (فعل)
exploit, extract, elicit, pan, educe, draw out

تخصصی

[ریاضیات] استنباط کردن، استنتاج کردن، استخراج کردن

انگلیسی به انگلیسی

• elicit, draw forth; arrive at, deduce

پیشنهاد کاربران

بپرس