پیشنهاد‌های دکتر رسولی (١,٦٦٣)

بازدید
٣,٦٩٧
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢١

علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه به معنای to run or go swiftly یعنی دویدن یا به سرعت رفتن هم میشود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

بی نظمی. عدم تعادل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله خر. یه دنده و لجباز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦٦

تعقیب کردن، اذیت کردن. پیازچه، پیاز کوهی، موسیر اسپانیا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦٨

برنامه، نرم افزار؛ برنامه تلویزیونی برنامه ریزی کردن، مجموعه حرکات اسکیت باز، برنامه، نقشه، روش کار، پروگرام، دستور کار، برنامه تهیه کردن، برنامه دار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥٠

دارای تزیینات. دارای زوائد. پر زرق و برق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

matrimonial, conjugal, connubial, marital, marriage, nuptial, wedding جشن عروسی. متعلق به عروس. برای عروس. مراسم عروسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥٥

توجیه کردن. هم تراز کردن، قضاوت کردن، تبرئه کردن، حق دادن، تصدیق کردن، ذی حق دانستن، کامپیوتر: هم تراز کردن، علوم نظامی: تصدیق کردن، توجیه کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

ادم پر خور، شکم پرست، دله. به اصطلاح آدم لاشخور و مفت خور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

شکاف. چاک دادن، شیار درآوردن، رنده کردن، چاک، شیار، مجرای عبور روغن، مجرا، کلون در، چفت در، تخته باریک، سوراخ جای کلید، شکاف یا سوراخی که برای انداخت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

قابل تغییر، مغایر، نوع دیگر، گوناگون، مختلف، متغیر، روانشناسی: گونه، بازرگانی: گزینه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

روده ای، امعایی، روده دار، مجرای گوارشی ، مربوط به روده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

He/she is close fisted اصطلاحا یعنی او نم پس نمیدهد. او آدم خسیسی است. ( دستش را سوراخ کنی یک ریال نمیدهد )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

برخورد کردن، تصادف کردن. تصادم کردن، بهم خوردن، کوبیده شدن. له شدن. باهم برخورد کردن. به زور باهم بودن . ادغام شدن یا ادغام کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

presumed, accepted, alleged, assumed, professed - usually with to: meant, expected, obliged, required فرضی . تصور شده .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وانمود کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن، فرض کردن، پنداشتن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، انگاشتن، التزام، در دست گرفتن، فرمان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٠

احساس کردن لمس کردن، محسوس شدن touch, caress, finger, fondle, handle , manipulate, paw, stroke - experience, be aware of, notice, observe, perceive ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٥

اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت the use of several words together that begin with the same sound or letter in order to make a special eff ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

a man who leads the prayers and songs in a Jewish religious service 2. the leader of a group of singers in a church آوازخوان مذهبی در فرقه یهودیت و م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٨

مصونیت از خطا، عصمت، معصومیت، پاکی از گناه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٩

کافر، بیدین، بی ایمان، شخص غیر مومن، ملحد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

انکار، دست کشی، ترک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٦

ساطع کننده، تشعشع کننده، منتشر کننده، ساتع کننده، کامپیوتر: امیتر، علوم هوایی: امیتر، علوم نظامی: پس دهنده امواج

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

فهرست اموال. لیست موجودی، صورت دارایی، موجودی کالا، دفتر دارایی، فهرست اموال، سیاهه، صورت کالا، دفتر دارایی، موجودی انبار، صورت، تحریر ترکه متوفی، رو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٦

کین خواه، خونخواه، دادگیر، انتقام جو. کینه جو.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

قطعی، قاطع، صریح، معین کننده، نهایی final, absolute, complete, conclusive, decisive - authoritative, exhaustive, perfect, reliable, ultimate

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٧

دودکش ناو، قیف، دودکش، بادگیر، شکل قیفی داشتن، ( مج ) . باریک شدن، ( تش ) . عضو یا اندام قیفی شکل، علوم مهندسی: قیف، شیمی: قیف، علوم نظامی: دودکش، عل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

generous, beneficent, benevolent, bountiful, lavish, liberal, magnanimous, open - handed, philanthropic, unstinting سخاوتمند، با گذشت، سخی، بخشنده. ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

small sea creature that you can eat, which has ten legs and a soft shell میگو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

اوج، ذروه، قله، منتها ( درجه ء ) ، سر، مرتفعترین نقطه، ( طب ) بحران، نقطه ء کمال، روانشناسی: اوج apex, apogee, capstone, climax, culmination, meridia ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

مزمن. دیرینه، سخت، شدید habitual, accustomed, confirmed, habituated, usual, accepted, customary, routine, wonted

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

فساد. تخریب. نابودی. خرابی. تباهی. مستهلک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

قدرت، نیرومندی، زور، نیرو، انرژی، توان. شور. حرارت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، هماهنگی negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur, harmonize ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

ضابطه. قانون. کنترل، نظارت. مقررات و نظامات، نظام، نظامنامه، تنظیم، تعدیل، قاعده، دستور، قانون، آیین نامه، مقرره، علوم مهندسی: آیین نامه، الکترونیک: ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١١

مورب. کج. اریب. غیر مستقیم. مایل . منحرف.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

مزاحم شدن، ( تمرکز، خواب، آرامش کسی را ) بهم زدن مختل کردن، برهم زدن، بهم زدن، آشفتن، مضطرب ساختن، مزاحم شدن، زیست شناسی: بر هم زدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

فدایی، شهید راه خدا کردن، شهید، به شهادت رساندن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥٤

وصیت. میل . اراده . خواسته. مشیت، اختیار، رضا، وصایا، با وصیت واگذار کردن، خواستن، خواست، خواهش، آرزو، نیت، قصد، وصیت نامه، اراده کردن، وصیت کردن، می ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

مرکز. کانون. قطب. برجستگی، ناف، کاسه چرخ، رینگ چرخ، توپی چرخ، قطب، مرکز فعالیت، علوم مهندسی: چرخ فرز، علوم هوایی: توپی، علوم نظامی: طوقه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

مفهوم. تصور کلی، راه کار، تدبیر، روش اجرای یک چیز، چکیده، فکر، عقیده، روانشناسی: مفهوم، علوم نظامی: خلاصه خط مشی. عقیده، اعتقاد. تصور، اندیشه، نظریه، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١١

وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن. متقاطع، عرضی، عبور کردن، تقاطع کردن، برخورد کردن، قطع کردن یک مسیر، صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یا به اضافه، حد وسط ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن. متقاطع، عرضی، عبور کردن، تقاطع کردن، برخورد کردن، قطع کردن یک مسیر، صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یا به اضافه، حد وسط ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٧

مایه هیبت یا حرمت، پر از ترس و بیم، حاکی از ترس، ناشی از بیم، وحشت اور، ترس اور شگفت آور - شگفت انگیز - هیجان انگیز - زیبا - نفس گیر - دلهره آور - چش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١١

تکلیف. واگذار کردن، ماموریت دادن، انتقال اظهار، تعیین تعداد سهمیه، گمارش، واگذاری، انتقال قانونی، حواله، تخصیص اسناد، تکلیف درسی و مشق شاگرد، وظیفه، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٨

انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجریدی، مطلق ( عدد ) ربودن، بردن، کش رفتن، خلاصه کردن، چکیده کردن، جداکردن، تجزیه کردن، جوهرگرفتن از، عاری ازکیفیات وا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٧

٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احترامی که واسه هم رشته خودم قائل هستم پس از یک هفته صفحه باز کردم تمام نشستی روی نظرات من نظر گذاشتی یعنی اینقدر بیک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احترامی که واسه هم رشته خودم قائل هستم پس از یک هفته صفحه باز کردم تمام نشستی روی نظرات من نظر گذاشتی یعنی اینقدر بیک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احترامی که واسه هم رشته خودم قائل هستم پس از یک هفته صفحه باز کردم تمام نشستی روی نظرات من نظر گذاشتی یعنی اینقدر بیک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

کلمه. واژه پرداز . لغت، لفظ، گفتار، واژه، سخن، حرف، عبارت، پیغام، خبر، قول، عهد، فرمان، لغات را به کار بردن، با لغات بیان کردن، کامپیوتر: واژه