cantankerous

/kænˈtæŋkərəs//kænˈtæŋkərəs/

معنی: بد خلق، چموش، بد اخم
معانی دیگر: کج خلق، دعوایی، زود خشم، تندخو، گهگیر، ناتو، بد قلق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: cantankerously (adv.), cantankerousness (n.)
• : تعریف: irritable, stubborn, and quarrelsome.
مترادف: crabby, cross-grained, crotchety
مشابه: bad-tempered, bilious, contentious, cranky, disagreeable, grouchy, grumpy, ill-natured, irritable, ornery, peevish, perverse, quarrelsome, stubborn, surly, testy

- I'm always a bit cantankerous in the morning if I don't get enough sleep.
[ترجمه گوگل] اگر به اندازه کافی نخوابم، همیشه صبح ها کمی بداخلاق هستم
[ترجمه ترگمان] صبح، اگر به اندازه کافی بخوابم، کمی بدخلق هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After his wife left him, he became a bitter and cantankerous old man.
[ترجمه گوگل] بعد از اینکه همسرش او را ترک کرد، او تبدیل به یک پیرمرد تلخ و بداخلاق شد
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه همسرش او را ترک کرد، او یک پیرمرد خشن و بدخلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He's getting a bit cantankerous in his old age.
[ترجمه گوگل]او در سنین پیری کمی بداخلاق می شود
[ترجمه ترگمان]او در این سن و سال کمی بدخلق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As Ethel grew older, she became more cantankerous.
[ترجمه گوگل]با بزرگتر شدن اتل، او بداخلاق تر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی اتل بزرگ تر شد، بیشتر بدخلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cantankerous aide organized support for health care reform, coordinated the Whitewater defense and helped chart the course to renomination.
[ترجمه گوگل]دستیار پرخاشگر حمایت از اصلاحات مراقبت های بهداشتی را سازماندهی کرد، دفاع وایت واتر را هماهنگ کرد و به ترسیم مسیر تغییر نامگذاری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از دستیاران cantankerous که از اصلاح مراقبت های بهداشتی حمایت کرده بود، دفاع Whitewater را هماهنگ کرد و به نمودار مسیر to کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A cantankerous argument followed, which the touchy Hennepin would never forget.
[ترجمه گوگل]مشاجره‌ای سرسختانه دنبال شد که هنپین حساس هرگز آن را فراموش نمی‌کرد
[ترجمه ترگمان]مشاجره سختی بود که هرگز فراموش نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dominic Everardus Bogardus, a cantankerous but more stable replacement, arrived a year later.
[ترجمه گوگل]دومینیک اوراردوس بوگاردوس، یک جایگزین سرسخت اما پایدارتر، یک سال بعد از راه رسید
[ترجمه ترگمان]دومینیک Everardus Bogardus، یک فرد بدخلق اما با ثبات تر، یک سال بعد وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The defendant is a cantankerous individual gripped by the dangerous delusion that his opinion matters.
[ترجمه گوگل]متهم فردی متعصب است که گرفتار این توهم خطرناک است که نظر او اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]متهم یکی از افراد cantankerous است که دچار توهم خطرناکی شده است که افکار او اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cantankerous tone of Hippolytus can not be denied.
[ترجمه گوگل]لحن تند هیپولیتوس را نمی توان انکار کرد
[ترجمه ترگمان]نباید انکار کرد که انکار وی را انکار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cantankerous sojourn in Aberdeen ended when he was forcibly evicted from his lodgings.
[ترجمه گوگل]زمانی که او به اجبار از اقامتگاهش بیرون رانده شد، یک اقامت هولناک در آبردین به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به زور از خانه اش بیرون رانده شد، یک اقامت ناهموار در Aberdeen به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brooks is the committee's cantankerous chairman.
[ترجمه گوگل]بروکس رئیس بی‌نظیر کمیته است
[ترجمه ترگمان]بروکس به عنوان رئیس بدخلق این کمیته شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can it be plain cantankerous at times?
[ترجمه گوگل]آیا می‌تواند در مواقعی به‌طور ساده و بدون دردسر باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است که گاهی بدخلق و بدخلق به نظر برسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cantankerous bus driver rouse on the children for singing.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس هولناک برای آواز خواندن بچه ها را بیدار می کند
[ترجمه ترگمان]راننده بدخلق اتوبوس بچه ها را برای آواز خواندن بیدار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And for the bruised and cantankerous American psyche, it could not come at a worse time.
[ترجمه گوگل]و برای روان کبود و پرخاشگر آمریکایی، نمی تواند در زمان بدتری رخ دهد
[ترجمه ترگمان]و برای روح bruised و آزرده آمریکایی، ممکن نبود به موقع به اینجا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This " troubleshooter " listened and let the cantankerous customer enjoy himself pouring out his tirade.
[ترجمه گوگل]این "اشکال یاب" گوش داد و اجازه داد که مشتری پرخاشگر از ریختن تاریکی خود لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]این \"troubleshooter\" گوش می داد و می گذاشت که مشتری cantankerous از خود لذت ببرد و سخنرانی خود را بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sometimes they can be cantankerous, mean - spirited, unkind, and sometimes downright cruel.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها می توانند بداخلاق، پست - با روحیه، نامهربان و گاهی کاملاً بی رحم باشند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها هم می توانند بدخلق، بدجنس، نامهربان باشند، و گاهی هم بی رحما نه ظالم باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mrs Letouzel, you cantankerous old bag, what do you mean, by complaining about your money!
[ترجمه گوگل]خانم لتوزل، ای کیف کهنه ی کثیف، منظورت از شکایت از پولت چیست!
[ترجمه ترگمان]خانم Letouzel، تو کیف کهنه cantankerous، منظورت چیه که از پول خودت شکایت می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بد خلق (صفت)
grumpy, moody, bad-tempered, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspeptic, capernoited, gruff, ill-natured, ill-tempered

چموش (صفت)
restive, cantankerous, outlaw, mulish, skittish, shifting, nappy, jibbing, rowdy

بد اخم (صفت)
stuffy, sulky, cantankerous

انگلیسی به انگلیسی

• irritable, contentious
someone who is cantankerous is always finding things to argue or complain about.

پیشنهاد کاربران

arguing and complaining a lot
صفت/ بحث و شکایت زیاد
غرغرو، شاکی
He's getting a bit cantankerous in his old age.
By dinner, we were all tired and cantankerous.
Synonyms
crotchety /informal
ornery /US
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cantankerous#cald4-1
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cantankerousness
✅️ صفت ( adjective ) : cantankerous
✅️ قید ( adverb ) : cantankerously
شاکی
غرغرو - زیاد غرزدن
بد اخلاق، چموش، عنق

بپرس