cant

/ˈkænt//kænt/

معنی: طرزصحبت به زبان مخصوص، زبان ویژه، اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته، زبان دزدها و کولی ها، گوشه دار، فروختن، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، با لهجه مخصوصی صحبت کردن
معانی دیگر: مخفف:، سرود مذهبی، (زبان خودمانی و سری دزدان و گدایان و غیره) زبان زرگری، زبان لاتی، گویش صنفی، زبان واره، کلام غیر صادقانه که از روی عادت یا سنت ذکر بشود، حرف عاری از خلوص نیت، آواز ناله مانند (مثل ندای گدایان و درویشان)، لابه، نوالیدن، عبارات نقل قول شده از کتب آسمانی یا مراجع مذهبی که به طور غیر صادقانه یا از روی عادت گفته شود، وابسته به زبان واره یا زبان زرگری، (سخن) ناصادقانه، پخ کردن، (لبه ی چیزی را) تراش دادن، تکان ناگهانی (که موجب کج شدن یا چرخش یا واژگونی شود) نوانیدن، یکه، وازنی، افکنش، انحنا، جهاندن، جهیدن، افکندن، انحنا دادن، به صورت گرده ماهی درآوردن، پشت و رو کردن، چپه کردن یا شدن، زیر و رو کردن، (در مورد ساختمان و غیره) زاویه ی خارجی، گوشه، کنج، لبه ی شیب دار (مثلا آینه)، پخی، کژسانی، سطح مایل، چرخش یا کجی یا واژگونی (در اثر تکان ناگهانی)، واژگون کردن، کج شدن یا کردن، یک وری کردن یا شدن، سرازیر کردن، شیب دار کردن، (انگلیس - محلی) برنا، بی پروا، جانانه، طرزصحبت، مناجات، خبرچینی کردن، مناجات کردن

بررسی کلمه

ادغام ( contraction )
• : تعریف: contracted form of "cannot".
اسم ( noun )
(1) تعریف: insincere statements made to give one the appearance of goodness, piety, or the like.
مترادف: claptrap, lip service, sanctimony
مشابه: affectation, bunk, humbug, hypocrisy, insincerity, jargon, mummery, nonsense, patois, pretense, sham, wind

- I'm tired of hearing the cant of these hypocrites in politics.
[ترجمه h.asgari] از شنیدن اینهمه تملق گوئی ریاکارانه در سیاست خسته شده ام.
|
[ترجمه گوگل] من از شنیدن صدای این منافقین در سیاست خسته شدم
[ترجمه ترگمان] از شنیدن این hypocrites در سیاست خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the jargon particular to a class or profession.
مترادف: argot, idiom, jargon, lexicon, lingo, patter, definition 3: singsong, monotonous speech, esp. the repeating of ritualized phrases, as by a beggar. synonyms: monotone
مشابه: chant, repetition, ritual, singsong

- The cant of the social worker includes many abbreviated terms referring to forms, government agencies, and regulations.
[ترجمه گوگل] نام مددکار اجتماعی شامل بسیاری از اصطلاحات کوتاه شده است که به فرم ها، سازمان های دولتی و مقررات اشاره دارد
[ترجمه ترگمان] توانایی این کارگر اجتماعی شامل بسیاری از اصطلاحات خلاصه می شود که به اشکال، آژانس های دولتی و مقررات اشاره دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cants, canting, canted
(1) تعریف: to use solemn language hypocritically to gain a good reputation.
مترادف: declaim
مشابه: orate, perorate, pontificate, sermonize

(2) تعریف: to use jargon particular to a class or profession.
مترادف: jargon

(3) تعریف: to plead in a singsong tone.
مشابه: beg, chant, intone, plead
اسم ( noun )
(1) تعریف: a slanting line, edge, or surface, esp. one deviating from the horizontal or vertical; slope; incline.
مترادف: incline, oblique, slant, slope
مشابه: chute, inclination

(2) تعریف: a sudden tilting movement, or the tilt it produces.
مترادف: list, tilt, tip
مشابه: heel, lean, lurch
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cants, canting, canted
(1) تعریف: to put a slanted edge or oblique surface on; bevel.
مترادف: bevel, slant
مشابه: slope

- You must cant the end of this board so it fits into the angle.
[ترجمه گوگل] شما باید انتهای این تخته را بچرخانید تا در زاویه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان] تو نباید آخر این تخته باشی پس با زاویه هاش جور در میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to tilt or slant (something).
مترادف: incline, slant, tilt, tip
مشابه: lean, slope

- The wind canted the sailboat severely.
[ترجمه گوگل] باد قایق بادبانی را به شدت منحرف کرد
[ترجمه ترگمان] باد قایق را به شدت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cantingly (adv.)
• : تعریف: to tilt or slant.
مترادف: bevel, incline, lean, slant, slope, tilt, tip
مشابه: list, sway

جمله های نمونه

1. to cant a cask
بشکه را به صورت منحنی درآوردن

2. to cant off the edges
لبه های چیزی را پخ کردن

3. to cant over a net
تور ماهیگیری را پشت و رو کردن

4. the lawyers used a cant that was not comprehensible to me
وکلای دادگستری زبان ویژه ای به کار می بردند که برایم قابل فهم نبود.

5. to give a beam a cant
تیر سقف را انحنا دادن

6. his speech was full of hypocritical cant
نطق او پر بود از حرف های پوچ و عوام فریبانه.

7. Cant you hear when I call A little love is all I ask.
[ترجمه گوگل]نمی شنوی وقتی زنگ می زنم تنها چیزی که می خواهم یک عشق کوچک است
[ترجمه ترگمان]وقتی بهش میگم عشق کوچولو تنها چیزیه که می خوام رو بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There has been a great deal of politician's cant.
[ترجمه گوگل]یک مقدار زیادی از سیاستمداران وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]کاره ای سیاسی زیادی وجود دارد که نمی شود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ship took on a dangerous cant to port.
[ترجمه گوگل]کشتی با قایق خطرناکی به بندرگاه رفت
[ترجمه ترگمان]کشتی از حرکت خطرناکی به بندر خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He knows thieves' cant.
[ترجمه avesta] او ( مرد ) میداند که دزد ها نمیتوانند.
|
[ترجمه گوگل]او نمی داند دزدها
[ترجمه ترگمان]اون میدونه که دزدها نمیتونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His viewpoint is remarkably free of idealism or cant.
[ترجمه گوگل]دیدگاه او به طور قابل ملاحظه ای عاری از ایده آلیسم یا ابهام است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او به طور قابل ملاحظه ای عاری از ایده آلیسم و cant است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you cant conceptualize a job in less than forty words, you won't be able to conceptualize the job clearly at all.
[ترجمه گوگل]اگر نتوانید یک شغل را در کمتر از چهل کلمه مفهوم سازی کنید، به هیچ وجه نمی توانید کار را به وضوح مفهوم سازی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در کم تر از چهل کلمه کار به دست بیاوری، دیگر نمی توانی کار را به طور واضح انجام بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stats cant leap to his defence either.
[ترجمه گوگل]آمار نیز نمی تواند به دفاع از او بپردازد
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند به دفاع از خودش بپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But what about the cant of usury and the mode of treating that he ought to know?
[ترجمه گوگل]اما در مورد ربا و نحوه رفتاری که او باید بداند چه؟
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی در مورد usury و روش درمان آن است که او باید بداند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cant about the free market creating opportunities for poor people is meaningless when wealth calls all the shots.
[ترجمه گوگل]وقتی که ثروت همه چیز را در نظر بگیرد، نمی‌توان گفت بازار آزاد فرصت‌هایی را برای افراد فقیر ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]Cant درباره بازار آزاد ایجاد فرصت ها برای افراد فقیر بی معنا است وقتی که ثروت تمامی عکس ها را فراخوانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Here there were none of the accustomed party cant or heroics about the Revolution.
[ترجمه گوگل]در اینجا هیچ یک از احزاب عادت یا قهرمانی در مورد انقلاب وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]اینجا هیچ یک از آن آدم های معمولی نمی تواند در مورد انقلاب قهرمان بازی در بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Their cant was not religious but phrenological.
[ترجمه گوگل]نمی توان آن ها مذهبی نبود، بلکه فرنولوژیک بود
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند مذهبی باشند، اما phrenological
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We cant take time to talk to the stylist before they wield the scissors.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آرایشگر قیچی را به دست بگیرد، نمی توانیم وقت بگذاریم تا با آرایشگر صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمیتونیم وقت بیشتری داشته باشیم تا با the صحبت کنیم قبل از اینکه قیچی را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I cant do my homework and I cant look straight.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تکالیفم را انجام دهم و نمی توانم مستقیم نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم تکالیفم را انجام بدم و نمیتونم درست نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Meteoric trail communication link cant be analyzed accurately because of its randomicity, complexity and inconstancy.
[ترجمه گوگل]پیوند ارتباطی دنباله شهاب سنگ به دلیل تصادفی بودن، پیچیدگی و ناهماهنگی آن نمی تواند به طور دقیق تجزیه و تحلیل شود
[ترجمه ترگمان]ارتباط ردیابی مسیر ارتباطی نمی تواند به درستی به دلیل پیچیدگی، پیچیدگی و بی ثباتی آن تحلیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرز صحبت به زبان مخصوص (اسم)
cant

زبان ویژه (اسم)
idiom, cant, lingo

اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته (اسم)
cant

زبان دزدها و کولی ها (اسم)
cant

گوشه دار (صفت)
pointy, square, angular, cant, mordant, piquant, poignant, pungent

فروختن (فعل)
market, cant, vent, auction, sell, undercut, undersell, sell up, hawk

وارونه کردن (فعل)
turn, cant, reverse, turn out, keel, convert, turn over

ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن (فعل)
cant

باناله سخن گفتن (فعل)
cant

کج شده (فعل)
cant, swept

اواز خواندن (فعل)
sing, cant, chitter

با لهجه مخصوصی صحبت کردن (فعل)
cant

تخصصی

[زمین شناسی] لغزیدن/ شیب/ وارونه شدن/ واژگون کردن یک سراشیبی از خط افقی، عمودی یا یک خط مشخص ـ یک شیب یا خمش.
[ریاضیات] سطح مورب، سطح مایل

انگلیسی به انگلیسی

• jargon, slang; hypocrisy, false piousness; slope, slant
turn, slant, invert
can't is the usual spoken form of `cannot'.

پیشنهاد کاربران

Cant در نقشه برداری : بالا آمدگی
زبان تخصصی
متأسفانه در بعض T - Shirt ؛ این کلمه CANT چاپ شده ومقصود از این کلمه can not یا can't نیست!
چون تلفظ کلمه با cunt یکی هست ( به خصوص انها که زبان مادریشان انگلیسی نیست ) وتمایز لفظی بین
can't نمیتواند
...
[مشاهده متن کامل]

, Kant اسم المانی
و cunt فُحش ناموسی
به سختی قابل شناسائی هست یا نیست!
لذا از خرید این لباسها دوری کن یا گفتن این کلمات را بپرهیز. چون هدف اشاعه ابتذال وبی حیائی وفحّاشی و آزادی بی قید ومرز . . .

cant ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: مِیل 1
تعریف: تمایل سینۀ شناور به یک طرف در نتیجۀ رانش عرضی
سخن ریاکارانه
مناجات

بپرس