lapidary

/ˈlæpəˌderi//ˈlæpɪdəri/

معنی: گوهر شناس، سنگ شناس، منقوش روی سنگ، وابسته به سنگ های قیمتی
معانی دیگر: گوهر تراش (کسی که سنگ جواهر را می تراشد و حک می کند و جلا می دهد)، هنر گوهر تراشی، جواهرشناس (lapidarist هم می گویند)، وابسته به گوهر تراشی یا گوهر شناسی، حک شده (بر سنگ یا جواهر)، نگاشته شده بر سنگ قبر، lapidarian سنگ شناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lapidaries
(1) تعریف: one whose work is to cut, polish, or engrave gemstones, or the work itself.

(2) تعریف: an expert on or dealer in gemstones.

- She consulted a lapidary about the value of her engagement ring.
[ترجمه گوگل] او در مورد ارزش حلقه نامزدی خود با یک لپیدار مشورت کرد
[ترجمه ترگمان] درباره ارزش حلقه نامزدی با او مشورت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to gemstones or the cutting and polishing of them.

(2) تعریف: of or pertaining to inscriptions, or words fit to be inscribed, in stone.

(3) تعریف: marked by exactness and refinement.

- a lapidary poetic style
[ترجمه گوگل] سبک شعری لپیداری
[ترجمه ترگمان] سبک شاعرانه و شاعرانه ای …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A nautical lapidary accordingly recommended a variety of precious substances to ward off such dangers.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، یک کشتی دریایی انواع مواد گرانبها را برای دفع چنین خطراتی توصیه کرد
[ترجمه ترگمان]A دریایی انواع مواد قیمتی را توصیه کرد تا چنین خطراتی را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Synthesizers add a bright and lapidary quality that doesn't always fit the lyrics.
[ترجمه گوگل]سینتی سایزرها کیفیت روشن و لطیفی را اضافه می کنند که همیشه با اشعار مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]Synthesizers یک کیفیت درخشان و lapidary را اضافه می کنند که همیشه با متن همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lapidary consider several features of stones before assessing their value.
[ترجمه گوگل]لاپیدری ها قبل از ارزیابی ارزش سنگ ها، چندین ویژگی را در نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]The چندین ویژگی سنگ را قبل از ارزیابی ارزش آن ها در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In lapidary inscription a man is not upon oath.
[ترجمه گوگل]در کتیبه لاپیداری مرد قسم نمی خورد
[ترجمه ترگمان]در lapidary یک مرد قسم نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ring is of no lapidary value.
[ترجمه گوگل]انگشتر ارزش لپیداری ندارد
[ترجمه ترگمان]حلقه هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lapidary kind crystal, agate, halcyon, jasper, diamond, ruby and sapphirine are waited a moment.
[ترجمه گوگل]کریستال نوع لاپیداری، عقیق، هالسیون، جاسپر، الماس، یاقوت سرخ و یاقوت کبود لحظه ای منتظر می مانند
[ترجمه ترگمان]یک کریستال kind، agate، halcyon، jasper، الماس، الماس و sapphirine یک لحظه منتظر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In lapidary Inscription a man be not upon oath.
[ترجمه گوگل]در کتیبه لپیداری مرد سوگند یاد نکند
[ترجمه ترگمان]در lapidary، یک مرد قسم نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Difuni will be beautiful lapidary and careful write in an ornate style, it is foil in order to enchase the diamond in platinic gold, make the precious jewelry of quality colour profusion.
[ترجمه گوگل]دیفونی لپه‌دار زیبا خواهد بود و با دقت به سبکی آراسته می‌نویسد، فویل است تا الماس را در طلای پلاتین قرار دهد، جواهرات گرانبها را با رنگ‌های باکیفیت فراوان کند
[ترجمه ترگمان]Difuni زیبا و زیبا خواهد بود و با سبک پر نقش و نگار می نویسند، فویل پیچ می خورد تا الماس را از طلای platinic باز کند، و جواهرات گران بها و فراوانی را بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Products : Mineral Specimens, Rocks and Crystals Semi - Precious Stone Jewellery, Amateur Lapidary Equipment.
[ترجمه گوگل]محصولات : نمونه های معدنی، سنگ ها و کریستال های نیمه - جواهرات سنگ های قیمتی، تجهیزات لاپیداری آماتور
[ترجمه ترگمان]محصولات: مواد معدنی نمونه ها، Rocks و کریستال های نیمه - گرانبها، تجهیزات lapidary آماتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوهر شناس (اسم)
gemmologist, lapidary, lapidarian

سنگ شناس (اسم)
lapidary, lapidarian

منقوش روی سنگ (صفت)
lapidary, lapidarian

وابسته به سنگ های قیمتی (صفت)
lapidary, lapidarian

انگلیسی به انگلیسی

• one who cuts and polishes gems; expert on precious stones and the art of cutting and engraving them, lapidarist; book on precious stones; art of cutting and polishing precious stones
of or pertaining to the art of cutting and engraving precious stones; precise and exact; of or pertaining to the inscriptions engraved in stone monuments

پیشنهاد کاربران

بپرس