oligopoly

/ˌɑːlɪˈɡɑːpəli//ˌɑːlɪˈɡɑːpəli/

(کنترل کالا یا خدمت بخصوص توسط تعداد معدودی اشخاص یا شرکت ها) چند دربستی، چند دربست گری، انحصار چند قطبی، دربازرگانی تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: oligopolies
• : تعریف: the control of supply of a good or service in a given market by a limited number of sellers.

جمله های نمونه

1. The petrol market is an oligopoly.
[ترجمه خیرخواهان] بازار بنزین به صورت انحصار چند قطبی است
|
[ترجمه گوگل]بازار بنزین یک انحصارطلبی است
[ترجمه ترگمان]بازار بنزین oligopoly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An oligopoly exists in a market with just a few sellers.
[ترجمه گوگل]یک انحصارطلبی در بازاری وجود دارد که تنها چند فروشنده دارد
[ترجمه ترگمان]An در یک بازار با چند فروشنده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is apparently a competitive oligopoly.
[ترجمه گوگل]ظاهراً یک انحصارطلبی رقابتی است
[ترجمه ترگمان]ظاهرا این یک oligopoly رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The U. S. auto industry is an oligopoly, because there are only three main producers.
[ترجمه گوگل]صنعت خودروی ایالات متحده یک انحصارطلب است، زیرا تنها سه تولید کننده اصلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]U اس صنعت خودرو oligopoly است، چرا که تنها سه تولیدکننده اصلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A duopoly is an oligopoly with only two members.
[ترجمه گوگل]دوپولی یک انحصارطلبی است که فقط دو عضو دارد
[ترجمه ترگمان]duopoly یک oligopoly با تنها دو عضو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A moderate oligopoly creates a stable structure, and moderate competition provides a healthy and lively market.
[ترجمه گوگل]یک انحصار انحصاری معتدل ساختاری باثبات ایجاد می کند و رقابت معتدل بازار سالم و بانشاطی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]A متوسط یک ساختار پایدار ایجاد می کند و رقابت متوسط یک بازار سالم و فعال را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stability of equilibrium in an oligopoly market has important implications. This paper focuses on the stability condition of equilibrium by using contraction mapping and fixed point principle.
[ترجمه گوگل]ثبات تعادل در بازار انحصارطلبی پیامدهای مهمی دارد این مقاله بر روی شرایط پایداری تعادل با استفاده از نقشه انقباض و اصل نقطه ثابت تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]ثبات تعادل در یک بازار درحالظهور دارای مفاهیم مهمی است این مقاله بر شرایط پایداری تعادل با استفاده از نگاشت انقباض و اصل نقطه ثابت تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Compare the quantity and price of an oligopoly to those of a monopoly.
[ترجمه گوگل]مقدار و قیمت یک انحصار را با یک انحصار مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]مقدار و قیمت یک oligopoly را با انحصار خود مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The proposed JV would simply turn an oligopoly of three players into a duopoly.
[ترجمه گوگل]JV پیشنهادی به سادگی یک انحصار سه بازیکن را به یک دو قطبی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]JV های پیشنهادی به سادگی یک oligopoly از سه بازیکن را به یک duopoly تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A duopoly is an oligopoly with only two members . It is the simplest type of oligopoly.
[ترجمه گوگل]دووپولی یک انحصارطلبی است که فقط دو عضو دارد این ساده ترین نوع انحصارطلبی است
[ترجمه ترگمان]A یک oligopoly با تنها دو عضو است این ساده ترین نوع oligopoly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oligopoly of the market in the coal enterprises to enter the number of configuration control of a new train of thought.
[ترجمه گوگل]انحصار بازار در شرکت های زغال سنگ برای ورود به تعداد کنترل پیکربندی یک قطار جدید فکر
[ترجمه ترگمان]ظهور بازار در شرکت های زغال سنگ برای ورود به تعداد کنترل پیکربندی یک قطار جدید تفکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As the oligopoly grows in size the magnitude of the price effect falls.
[ترجمه گوگل]با افزایش اندازه انحصارطلبی، میزان اثر قیمت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش اندازه اثر قیمت، بزرگی اثر قیمت کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oligopsony Similar to an oligopoly, but where a small number of large buyers (not sellers) control a large proportion of the market and drive prices down.
[ترجمه گوگل]الیگوسونی شبیه به انحصار چندگانه است، اما در آن تعداد کمی از خریداران بزرگ (نه فروشندگان) بخش بزرگی از بازار را کنترل می کنند و قیمت ها را پایین می آورند
[ترجمه ترگمان]Oligopsony مشابه an است، اما در آن تعداد کمی از خریداران بزرگ (فروشندگان)بخش بزرگی از بازار را کنترل می کنند و قیمت ها را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Otherwise, you have an oligopoly or cartels where the big operators act in concert (whether by design or by happenstance) to dictate prices, working conditions, etc.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، شما یک انحصار یا کارتل دارید که در آن اپراتورهای بزرگ به طور هماهنگ (چه از روی طرح یا اتفاقی) برای دیکته کردن قیمت ها، شرایط کاری و غیره عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، شما دارای oligopoly یا کارتل های بزرگ هستید که در آن اپراتورهای بزرگ در کنسرتی شرکت می کنند (چه با طراحی یا توسط happenstance)تا قیمت ها، شرایط کاری و غیره را تعیین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Third, the results clearly show the non-equivalence between tariffs and quotas in the presence of oligopoly.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، نتایج به وضوح عدم هم ارزی تعرفه ها و سهمیه ها را در حضور انحصارطلبی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]سوم، نتایج به وضوح نشان دهنده عدم تعادل بین تعرفه ها و سهمیه در حضور of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] رقابت چند جانبه

انگلیسی به انگلیسی

• scarceness of merchants, partial monopoly over market prices

پیشنهاد کاربران

دربستگی چند سویه، دربستی چند سویه
oligopoly ( اقتصاد )
واژه مصوب: انحصار چندتایی
تعریف: وضعیتی که در آن گروهی کوچک از بنگاه ها، بازار را در اختیار خود دارند
انحصار چندتایی
انحصار چند جانبه

بپرس