پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٥٩)

بازدید
٣,٥٥٩
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاشیه مثال: There's not much margin for error in this project. در این پروژه حاشیه برای اشتباه وجود ندارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

کنسرت مثال: We're going to a concert tomorrow night. ما فردا شب به یک کنسرت می رویم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ضربه / لمس مثال: He gave a tap on the door before entering. پیش از ورود به در، یک ضربه به در داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فوق العاده مثال: Her talent for painting is truly extraordinary. استعداد او برای نقاشی واقعاً فوق العاده است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلامتی مثال: Regular exercise is important for maintaining good health. تمرین منظم برای حفظ سلامتی مهم است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته / رده مثال: This book falls into the category of science fiction. این کتاب در دسته ی داستان علمی قرار دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلاش مثال: Despite several attempts, he couldn't solve the problem. با وجود تلاش های متعدد، او نتوانست مشکل را حل کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت / توانایی مثال: Weightlifting requires a lot of strength. پرورش وزنی نیاز به توانایی زیادی دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل کردن مثال: She can't carry all those bags by herself. او نمی تواند همه این کیف ها را به تنهایی حمل کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مانند / مثل مثال: He swims like a fish. او شنا می کند مانند یک ماهی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مناسب مثال: These shoes don't fit me anymore. این کفش ها دیگر به اندازه مناسبی برای من نیستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه مثال: She wore a short dress to the party. او یک لباس کوتاه به مهمانی پوشید.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرم مثال: The kitten's fur was soft to the touch. پشم گربه نرم بود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تسویه کردن مثال: They agreed to settle their differences outside of court. آن ها موافقت کردند که اختلافاتشان را خارج از دادگاه تسویه کنند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدهکار بودن / بدهی داشتن مثال: I owe my success to my hard work and determination. من موفقیت خود را به کار سخت و اراده ای که داشتم بدهکار هستم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاصله مثال: The distance between the two cities is about 100 miles. فاصله بین دو شهر حدود ۱۰۰ مایل است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی مثال: There's something strange about that house. در مورد این خانه چیزی عجیب است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خوب مثال: She's a good friend who's always there for me. او یک دوست خوب است که همیشه در کنار من است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

عبور مثال: We need to wait for the pedestrian to cross the street. ما باید منتظر عبور عابر پیاده از خیابان باشیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولی مثال: It's normal to feel nervous before an exam. قبل از امتحان احساس عصبانیت کردن معمولی است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مستقل مثال: She's an independent thinker who doesn't follow the crowd. او یک فکرکننده مستقل است که پیرو رای عمومی نمی شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

رسیدگی کردن به / دستگیره مثال: He knows how to handle difficult situations calmly. او می داند چگونه به آرامی با موقعیت های دشوار برخورد کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزمره مثال: The song reflects the struggles of everyday life. این آهنگ نشان دهنده مشکلات زندگی روزمره است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادآوری کردن مثال: She set an alarm to remind her to take her medication. او یک هشدار تنظیم کرد تا به یاد داشته باشد که داروهایش را بخورد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دانش آموز مثال: The student raised his hand to ask a question. دانش آموز دستش را برای پرسیدن سوال بلند کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

صعود کردن مثال: They plan to mount an expedition to the summit of the mountain. آن ها قصد دارند یک سفر به قله کوه راه اندازی کنند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

نکته مثال: He gave her some tips on how to improve her cooking. او به او چند نکته در مورد بهبود پخت و پز داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متن مثال: Can you send me the text of the email? آیا می توانید متن ایمیل را به من ارسال کنید؟

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

پیامد / نتیجه مثال: His absence from the meeting had serious implications for the project. غیبت او از جلسه پیامدهای جدی برای پروژه داشت.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تجاوز کردن مثال: The project's costs exceeded the budgeted amount. هزینه های پروژه مقدار بودجه را تجاوز کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عسل مثال: She likes to add honey to her tea for sweetness. او دوست دارد عسل به چایش اضافه کند تا شیرین شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همراهی کردن مثال: The guide will accompany us on our hike through the forest. راهنما همراه ما در قدم زنی از طریق جنگل خواهد بود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه ثابت مثال: He felt uncomfortable under her intense stare. او زیر نگاه ثابت و گرم او احساس ناراحتی کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقایسه مثال: She made a comparison between the two products before making a decision. او قبل از تصمیم گیری یک مقایسه بین دو محصول انجام داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمپین مثال: The environmental organization launched a campaign to reduce plastic waste. سازمان محیط زیستی یک کمپین برای کاهش زباله های پلاستیکی راه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

دوباره مثال: Let's try that experiment again to see if we get the same results. بیا اون آزمایش رو دوباره انجام بدیم تا ببینیم آیا نتایج مشابهی می گی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیبا مثال: The sunset painted a beautiful picture across the sky. غروب خورشید یک تصویر زیبا را در آسمان رقم زد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت مثال: The multinational corporation operates in over 50 countries. این شرکت چند ملیتی در بیش از ۵۰ کشور فعالیت می کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تخصیص دادن مثال: She devotes all her free time to volunteering at the local shelter. او تمام وقت آزادش را به داوطلبی در پناهگاه محلی اختصاص می دهد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پایه / بنیان مثال: Education is the foundation of a prosperous society. آموزش پایه ای برای یک جامعه موفق است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر مثال: All citizens should have equal rights and opportunities. همه شهروندان باید حقوق و فرصت های برابری داشته باشند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داشتن مثال: She possesses excellent problem - solving skills. او دارای مهارت های عالی حل مسئله است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برجسته مثال: The company is a leading provider of innovative technology. این شرکت یکی از ارائه دهندگان برجسته فناوری های نوآورانه است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محافظت مثال: Wearing a helmet offers protection during bike rides. پوشیدن کلاه خود محافظت را در طول سوارکاری با دوچرخه ارائه می دهد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرم مثال: She applied the cream to soothe her sunburn. او کرم را برای آرام کردن سوختگی های خورشیدیش مالید.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمات مثال: Customer service representatives are available to assist you. نمایندگان خدمات مشتریان برای کمک به شما در دسترس هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

معمولی مثال: His behavior is typical of someone who lacks confidence. رفتار او معمولی برای کسی است که اعتماد به نفس ندارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نزدیکانه مثال: She followed the news closely to stay informed. او به دقت اخبار را دنبال می کند تا اطلاعاتش را تازه نگه دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند مثال: The tree in our backyard is very tall. درخت در حیاط پشتیله ما بسیار بلند است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخطار دادن مثال: The weather forecast warned of heavy rain and strong winds. پیش بینی هوا از بارش سنگین باران و بادهای شدید هشدار داد.