پیشنهاد‌های فرزاد یوسف زاده (٥٦)

بازدید
٣٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پایبند چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سماجت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

جا خوش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیخ ایستاده، شق استاده شق ایستاده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

متذکرانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکایت کردن انگشت اتهام دراز کردن نالیدن از دست کسی سرزنش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرکوفت زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

آویژه، پاک، خالص، بی نقص، کامل، دست نخورده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وا دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

حواس کسی را پرت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نقطه شروع، آغاز، روز اول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

- - نوعی شروع بازی شطرنج که بازیکن با سوزاندن چند مهره پیاده خود موقعیت های بهتر را در ادامه بازی برای خود ایجاد می کند - - - استراتژی ( ریختن ) ، م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

موضوع فرعی، موضوع حاشیه ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

گشتن و بالاخره یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( برای ئوست ) پریده رنگ و زردنبو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

آینده دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

کارگر افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

با احساسات شدید برخورد کردن احساسات به خرج دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لی لی به لالا گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

( شخص ) سرزنده، پرروحیه، بانشاط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور ملایم برانگیختن ( مثلا با استفاده از کلمات سکسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

لبریز شادی ( حباب وار براندازم از نشاط کلاه - - اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد==حافظ ) خرکیف، سرشار از احساسی مثبت مثال: she was bubbling over wit ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غلیان داشتن، غلیان کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شاد و سرزنده حرف زدن، با انرژی و یک ریز حرف زدن، یک بند حرف زدن، در و مروارید ریختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

( مزاج ) دمدمی، بوالهوس، متلون، متغیر، مودی ( moody ) ، ویری،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هیجانی، آسیمه، ناپایدار، زودافگار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

چاشنی زدن به چیزی، پیاز داغش را زیاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به فحش بستن هر چه از دهانش درآمد گفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سبکسری، سرخوشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

1 - آدم چس - ناله، ننه من غریبم باز، آدمی که مشکلاتش را اغراق شده تعریف کند مثال She offers to do extra work, then plays the martyr! ================ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تزکیه نفس، رستگاری، انجام کار خیر برای آمرزش گناهان و پاک شدن Christian Theology the state or condition, necessary for salvation, of being blameless ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بچه دردسرآفرین، بچه شر و شور، سرتق، تخس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

کیفور شدن، خوش خوشان شدن، لای ابرها رفتن ‘‘Don't flatter yourself! I wasn't doing it for your benefit!’’

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نامتعهد دارای موضع نامشخص The ambassador was typically noncommittal when asked whether further sanctions would be introduced

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( در مورد پره ها و سوراخ بینی ) گشاده، فراخ، پهن his head lifted fractionally, his nostrils flaring

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

زبانه کشیدن ( احساس ) ، شعله کشیدن ( احساس ) غلیان کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خیز برداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آتشین، زبانه کش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

گنده گوزانه، کلمات غلو آمیز به کار بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

ناموفق ( مخصوصاً در مورد کارهای بد ) مثال: an attempted suicide unsuccessful - not successful; having failed or having an unfavorable outcome used ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - شلتاق کردن، ورجه وورجه کردن، خرغلت زدن، 2 - ور رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ساختارشکنانه، ساختارشکنی showing contempt for accepted standards of behaviour, esp of honesty or morality the politician betrayed his promises in a ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کش دادن موضوع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دستی به سر و رو کشیدن، آراستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

موهومی، اثیری، انتزاعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تف دادن ( چرت و پرت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر هم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جان آوردن، به لب رساندن، عمیقا جریحه دار کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ارزش بالا قائل بودن برا کسی یا چیزی احترام ویژه قایل بودن

١