تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

کول کردن. برپشت یا شانه کسی سوار شدن He piggybacked his wounded friend.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دست از سرم بردار. بیخیالم شو. ولم کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ظریف و زیبا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

شاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

نادرست. پلید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

خشونت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

ادب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

معمولی. نه چیز خاصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

گفت و گوی صیمانه دو نفره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سخت کوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

گرسنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مد شدن. Trend There was a fad for wearing ripped jeans a few years ago

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

توضیح و پیشنهاد دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به صورت غیر مستقیم ارتباط برقرار کردن

پیشنهاد
٣١

موفق شدن در به دست آوردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

لِمش دستت میاد. To learn how to do sth

پیشنهاد
٣١

کسی را در بازی یا جنگ یا بحث شکست دادن طرف را قیمه قیمه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

امنه. دشمنی نمی بینم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

هشدار The revolution foreshadowed an entirely new social order.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بدلیجات. اسباب بازی I really like my bauble necklace

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شور و نشاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

گیج کننده. مهم تر و بزرگتر از هر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1. شیطان2. دو نفر پاسور باز 3. دو دولار 4. زندانی دو ساله5. یک میز برای دو نفر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

حواس کسی را از فرد مهمی پرت کردن. Outshine they were totally upstaged by their costar in the film

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دعوا رقابت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

گستاخ. جسور An insolent boy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

خودنمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

کم حرف His laconic speech

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

زیان بار he is engrossed in his work to the detriment of his married life

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بسیار خطرناک و غیرقطعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

چی گیر من میاد؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

موفقیت آمیز This is a hit song, Awesome

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پول زور گیر IF HE NEEDS MONEY HE 'Il HUSTLE SOMEONE💵

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مجادله. بحث برانگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

قابل اعتماد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

کم حرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شوید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به سختی به هدفی رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اتفاقی. بدون قاعده a hodgepodge of family photos haphazardly arranged on a table

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مودب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

موافقم. قبول دارم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

یادآوری

پیشنهاد
٣٠

بیا شرو ور تحویل هم ندیم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بارش سنگین The rain was pelting down

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تو ذوق کسی زدن. دوره ی خوشی و موفقیت ناگهانی به پایان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

آتش سوزی There is a huge conflagration on the westcoast.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

دست دوم they received hand - me - downs and toys from relatives and friends

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

جلوگیری از خطر یا اتفاقی You’ll have to comply with the new regulations if you want to keep the taxman at bay.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

فایده ای ندارد!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مختصر. موجز