peckish

/ˈpekɪʃ//ˈpekɪʃ/

(انگلیس - عامیانه)، گرسنه

جمله های نمونه

1. By ten o'clock I was feeling rather peckish, even though I'd had a large breakfast.
[ترجمه کاوه حقوقی] با وجود اینکه صبحانه مفصلی خورده بودم، ساعت ده احساس کمی گرسنگی می کردم.
|
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه صبحانه ی زیادی خورده بودم، تا ساعت ده احساس می کردم نسبتاً بداخلاق
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ده خوشحال بودم، حتی با وجود اینکه صبحانه مفصلی خورده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was feeling a bit peckish .
[ترجمه سعید] او کمی احساس گرسنگی داشت
|
[ترجمه گوگل]او کمی بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]او کمی از جا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The kids were getting peckish so Sammy found a cafe nearby.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها بداخلاق می‌شدند، بنابراین سامی یک کافه در همان نزدیکی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]بچه ها داشتند peckish می کردند تا سامی یک کافه در آن نزدیکی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the stage when party-goers get peckish.
[ترجمه گوگل]این مرحله ای است که مهمانداران بداخلاق می شوند
[ترجمه ترگمان]این مرحله ای است که goers party می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm feeling a bit peckish. What's in the fridge?
[ترجمه گوگل]من کمی احساس بدی دارم داخل یخچال چیه؟
[ترجمه ترگمان]کمی احساس خستگی می کنم تو یخچال چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With some tuna mousse, if you're really feeling peckish.
[ترجمه گوگل]با مقداری موس ماهی تن، اگر واقعاً احساس بداخلاقی می کنید
[ترجمه ترگمان]با چند تا ماهی تن ماهی، اگر شما واقعا گرسنه هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gayle: I'm a bit peckish too, but it's quite late and we don't want anything too heavy before we go to bed.
[ترجمه گوگل]گیل: من هم کمی بداخلاق هستم، اما خیلی دیر شده است و ما قبل از رفتن به رختخواب چیزی خیلی سنگین نمی خواهیم
[ترجمه ترگمان]من هم کمی گرسنه هستم، اما خیلی دیر است و قبل از رفتن به رختخواب چیز زیادی نمی خواهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Qiao son, don't eat will peckish of, very unpalatable, I seek some game, your etc. writes.
[ترجمه گوگل]کیائو پسر، نخور، نخور، بسیار ناخوشایند، من به دنبال برخی از بازی، شما و غیره می نویسد
[ترجمه ترگمان]پسر Qiao، چیزی نمی خوری، خیلی تلخ است، من به دنبال یک بازی هستم، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Speaking of which, if you're feeling peckish, a few minutes' stroll away is the barbecue buffet at Punch, where you can tuck into a vast collection of ribs, salmon, prawns and salads.
[ترجمه گوگل]اگر در این مورد صحبت می‌کنید، با قدم زدن چند دقیقه دورتر، بوفه باربیکیو در پانچ است، جایی که می‌توانید مجموعه وسیعی از دنده‌ها، ماهی قزل آلا، میگو و سالاد را در آن قرار دهید
[ترجمه ترگمان]حالا که صحبت از آن شد، اگر شما گرسنه هستید، چند دقیقه قدم بزنید، خوراک کبابی در پانچ، جایی که می توانید در یک مجموعه عظیم از دنده، ماهی آزاد، میگو و سالاد بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you're feeling peckish at 10pm, have a small snack.
[ترجمه گوگل]اگر در ساعت 10 شب احساس کسالت می کنید، یک میان وعده کوچک بخورید
[ترجمه ترگمان]اگر در ساعت ۱۰ بعد از ظهر احساس راحتی می کنید، یک اسنک بسیار کوچک بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lenore: Yes, I am a bit peckish, especially as I didn't have anything for breakfast.
[ترجمه گوگل]لنور: بله، من کمی بداخلاق هستم، به خصوص که برای صبحانه چیزی نخوردم
[ترجمه ترگمان]بله، من کمی گرسنه هستم، به خصوص که چیزی برای صبحانه نخوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What do a peckish bee-eater, shaggy bison going head-to-head in snow and pelicans dancing in a pristine lake all have in common?
[ترجمه گوگل]یک زنبور خوار، گاومیش کوهان دار پشمالو که در برف سر به سر می رود و پلیکان هایی که در یک دریاچه بکر می رقصند، چه وجه مشترکی دارند؟
[ترجمه ترگمان]گاومیش آبی peckish که سر تا سر در برف به سر می برند و پلیکان ها در یک دریاچه بکر به سر می برند چه کار مشترکی دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The man who is injured is equally peckish abdomen, and then heard call a voice, unbearable furious, criticize openly.
[ترجمه گوگل]مردی که مجروح شده است به همان اندازه شکمش تیز است، و پس از آن صدایی شنیده می شود، خشم غیر قابل تحمل، انتقاد آشکار
[ترجمه ترگمان]مردی که مجروح شده به همان اندازه شکم دارد و بعد صدای یک صدا، غیرقابل تحمل و خشمگین را می شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is there anything to eat? I'm feeling a bit peckish.
[ترجمه گوگل]چیزی برای خوردن هست؟ من کمی احساس بدی دارم
[ترجمه ترگمان]چیزی برای خوردن هست؟ کمی احساس خستگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british) hungry; (american) grouchy, annoyed
if you say that you are feeling peckish, you mean that you are fairly hungry; an informal word.

پیشنهاد کاربران

slightly hungry
کمی گرسنه، تا حدودی گرسنه ( به معنی گرسنگی معمولی یا شدید نیست )
•Is there anything to eat? I’m feeling a bit peckish.
چیزی هست بخورم؟ یه خورده گشنمه.
منبع: Oxford dictionary
احساس ضعف کردن ، by ten o'clock , I'm feeling peckish , even though I had a large breakfast . تا ساعت ده با اینکه صبحانه هم زیاد خوردم بازم ضعف می کنم
نفرین شده جوف و گرسنگی
گرسنه

بپرس