decorum

/dɪˈkɔːrəm//dɪˈkɔːrəm/

معنی: ادب، اداب دانی، رفتاربجا
معانی دیگر: ادب مندی، نزاکت، نیک رفتاری، رعایت احترام، (ادبیات) رعایت مناسبت و نزاکت، سزاوار سنجی، (معمولا جمع) آداب رفتار درست و احترام آمیز، مناسبت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: properness of behavior, manner, appearance, or the like; dignity; propriety.
متضاد: indecorum, license
مشابه: decency, manner, modesty, propriety, taste

- She didn't like the informality and laxity of the new minister and felt he should conduct himself with more decorum.
[ترجمه گوگل] او از غیر رسمی بودن و سستی وزیر جدید خوشش نمی آمد و احساس می کرد که او باید با نزاکت بیشتری رفتار کند
[ترجمه ترگمان] او با رعایت ادب و سهل انگاری وزیر جدید خوشش نمی آمد و احساس می کرد که باید با رعایت ادب رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the laws of decorum required that no blood be shed on the greek stage
اصول نزاکت چنین اقتضا می کرد که در صحنه ی نمایش های یونان هیچگونه خونریزی صورت نگیرد.

2. her husband was a model of decorum
شوهر او نمونه ی ادب و معرفت بود.

3. I was treated with decorum and respect throughout the investigation.
[ترجمه گوگل]در طول تحقیقات با من با نجابت و احترام برخورد شد
[ترجمه ترگمان]من با رعایت ادب و احترام تمام تحقیقات رو درمان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hope you will behave with decorum at the funeral.
[ترجمه گوگل]امیدوارم در مراسم تشییع جنازه با آراستگی رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم در مراسم تدفین رفتار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only professional decorum prevented me from picking up the remaining telltale and gnawing greedily away.
[ترجمه گوگل]فقط آراستگی حرفه ای باعث شد که نتوانم باقیمانده را بردارم و حریصانه بجوم
[ترجمه ترگمان]فقط آداب و رسوم حرفه ای مرا از برداشتن آن telltale و حریصانه خوردن منع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Family decorum is usually not well served by trying to enforce a multitude of rules and complicated procedures.
[ترجمه گوگل]آراستگی خانوادگی معمولاً با تلاش برای اجرای قوانین و رویه های پیچیده به خوبی انجام نمی شود
[ترجمه ترگمان]آداب و رسوم خانوادگی معمولا با تلاش برای اعمال مجموعه ای از قواعد و روش های پیچیده، مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the decorum we ve observed over the months since my return to the city breaks down.
[ترجمه گوگل]تمام زیبایی هایی که در طول ماه ها از بازگشت من به شهر مشاهده کرده ایم، از بین می رود
[ترجمه ترگمان]از زمانی که بازگشت من به شهر، همه ظواهر ادب را رعایت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chauvin lacks a sense of decorum in professional matters.
[ترجمه گوگل]شووین در مسائل حرفه ای فاقد حس آراستگی است
[ترجمه ترگمان]Chauvin در مسائل حرفه ای فاقد آداب و رسوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She behaves with decorum.
[ترجمه گوگل]او با آراستگی رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]او با ادب رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They nourish the spirit in a way decorum never could.
[ترجمه گوگل]آنها روح را به گونه ای تغذیه می کنند که زینت هرگز نتوانسته باشد
[ترجمه ترگمان]روح را به شکلی پرورش می دهند که هیچ وقت نمی تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cripps Christmas dinners were not noted for their decorum nor their sobriety and sooner or later the bread rolls began to fly.
[ترجمه گوگل]شام کریسمس کریپس نه به خاطر آراستگی و نه متانت آنها مورد توجه قرار گرفت و دیر یا زود نان رول ها شروع به پرواز کردند
[ترجمه ترگمان]مهمانی های شام کریسمس به خاطر رعایت ادب و هوشیاری آن ها نبود و دیر یا زود نان شروع به پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Manners as governed by etiquette, decorum, or custom.
[ترجمه گوگل]آداب و رسومی که بر اساس آداب، آداب و رسوم یا عرف حاکم است
[ترجمه ترگمان]آداب معاشرت و آداب و رسوم، آداب و رسوم، آداب و رسوم، و آداب و رسوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As young ladies we were expected to act/behave with proper decorum.
[ترجمه گوگل]به عنوان خانم های جوان از ما انتظار می رفت که با آراستگی مناسب رفتار/رفتار کنیم
[ترجمه ترگمان]همان طور که خانم های جوان ما انتظار داشتیم رفتار کنیم و ادب و نزاکت را رعایت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new King seemed to be carrying out his duties with grace and due decorum.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که پادشاه جدید وظایف خود را با فضل و نجابت انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پادشاه جدید وظایف خود را با شکوه و احترام انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادب (اسم)
manner, politeness, complaisance, curtsey, curtsy, gentilesse, decorum, politesse, pleasance

اداب دانی (اسم)
preciosity, decorum

رفتار بجا (اسم)
decorum

انگلیسی به انگلیسی

• propriety, etiquette, politeness, seemliness
decorum is behaviour that people consider to be correct and polite; a formal word.

پیشنهاد کاربران

behaviour that is controlled, calm, and polite
رفتار بجا - رفتار درست
رفتار درست
ادب
نزاکت
با رعایت آداب

بپرس