تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سطح درک و فهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بسیار عصبانی. آماده ی دعوا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شیرآب را باز گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

برنامه ساعت کاری A new comedy is scheduled for the 9 pm time slot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

حذف کردن. شامل نشدن. به جا مانده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

خبر دست اول و داغ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

شگفت زده. گیج شده. هیجان زده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بهم ریختگی a drawer full of letters jumbled together

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

جذاب و پرزرق و برق she was resplendent in a sea - green dress

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

این قدر به رخ ما نکش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

حساب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

دور انداختن. از شر چیزی خلاص شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

فروشگاه محلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

He is at odds with his boss مخالفت. ناسازگاری. موفق نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خستگی بعد از پرواز به کشوری دیگر و به خاطر اختلاف زمان I’m suffering from jet lag but I’ll feel better after a good night’s sleep

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

شیطانی his diabolical cunning

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

قنادی chocolate and fudge are made daily at the village confectionery

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

افشاگر. هوچی Being a muckraker is considered sleazy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

اطلاع کسب کردن He is inquiring into the matter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بی مزه. کسل کننده. ایده ی بسیار ساده jejune political opinions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بی تفاوت. آرام. خون سرد I want to be insouciance and don’t think so much until I will sleep.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مشغول. کلی کار داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فهمیدم. گرفتمش. گولت زدم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مغرور She raised her hand in an imperious gesture.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قانون مند و سخت گیر He is a stickler

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

قضاوت درست و تصمیم گیری سریع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کلا. روی هم رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آدم بسیار عجیب. عصبانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

شگفت زده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مجتمع مسکونی The town has one of the best leisure complexes in the country

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

روزنامه ی کهنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

گدای ولگرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

عالی a divinely inspired idea

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

غیرممکنه این اتفاق بیفتد. حق شرکت در مسابقه را نداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

a dapper little man in a grey suit مرد خوش تیپ و خوش لباس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

موافقت کردن برای کمک کردن ویا موافقت برای مسئولیت قبول کردن Residents will have to step up if they want to rid this area of crime.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

غیر قابل تحمل. غیر قابل توجیه Matt's behavior was inexcusable"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

having a red or flushed complexion. "a stout man with a florid face"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

گروه ازدحام A throng of newsmen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1. با دقت زیر نظر گرفتن یا کنترل کردن2. معتاد به مواد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پشت سرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

استعاره از کار تکراری و بیهوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

چغلی نکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دماغم گرفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

کلاه برداری government waste has bilked the taxpayer of billions of dollars"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مصمم برای انجام کاری مخصوصا کار بد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دماغ شناسی This one relate to our rhinology section.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پرانرژی. مشتاق. بلندپرواز She’s got a lot of get up and go.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ترحم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

آویزان a droopy clock