تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کلکمون کندست. کارمون تمومه. می میریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

غوغا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

داغون شدن. آهن پاره شده The car was totalled.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تغییر غیر منتظره و مبهم. دمدمی مزاج. شرایط متغییر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1. سرزنش کردن. توهین کردن. 2. نا امید کردن. شکست دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پرحرفی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مردم. عامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پیاده روی و گردش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به طور مضحکی کوچک. ناکافی "They were given a derisory pay rise"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بی مزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند Jo tried to steer clear of political issues.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

طفره رفتن I always ducked out of history lessons at school.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ورزشی که در آن از ساختمانها می پرند و در خیابان می دوند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مهمانی و بزم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لاغر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلانی شخصیت خاصی داره. فلان شرایط ویژگی خاصی دارد. I'd had him pegged as a troublemaker.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

قهقه. خنده ی بلند We guffawed at what Graham had written.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بذله گویی مزاح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بیش از حد. افراطی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

همه چیز خوب پیش می ره. بهتر شدن شرایط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ناپدید شدن یا از بین رفتن مشکلی یا حس بدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رد کردن. غیر مشخص. گنگ her tone was noncommittal, and her face gave nothing away"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

زمان پیشرفت و موفقیت you're in the prime of life

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شرایط غیر عادی. دقیقا مشکل را نفهمیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بدبختی پشت بدبختی. بدتر از قبل شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

داد و فریاد کردن That’s hardly the point, ’ he blustered

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیمار روانی Whoever sent those letters has a twisted mind

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

با ماشین رفتن دنبال کسی Anthony will scoop up the kids at 6 pm.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پرس و جو برای کسب اطلاعات Police canvassed the neighborhood, but didn’t find any witnesses

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d better brush up on your general knowledge before putting yourself down for the college quiz.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مسئله بغرنج. معمای پردردسر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کار دفتری مخصوصا نگه داری اسناد و حسابها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مطیع. فرمانبردار. بدون شکایت کاری را انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی دقت و با عجله انجام دادن He gave a slapdash performance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

آراسته. ظاهر مرتب he looked as spruce as if he were getting married

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کند. بازدارنده

پیشنهاد
٢٥

سریع کسی را برانداز کردن. نگاه اجمالی به کسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Excuse my type ببخشید اشتباه تایپ کردم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دانش آموز فراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلنگا بستن. در رفتن. فرار کردن He 's getting out of dodge

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شایسته ی مجازات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لجباز. سنگدل They argued, but he remained obdurate.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

غار شناسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بو بسیار بد the fetid water of the marsh

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

از همه دور بودن. گوشه نشینی. منزوی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

چین چینی تا کردن she was absently pleating her skirt between her fingers"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

طولانی نوشتن a critic with a reputation for verbosity"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بداخلاق. اذیت شدن. عصبانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فراوان there were prizes galore for everything"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

نزدیک بین