تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

لجباز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بدبختی پشت بدبختی. بدتر از قبل شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

داد و فریاد کردن That’s hardly the point, ’ he blustered

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بدون فکرکردن حرف زدن. فی البداهه I can't tell you off the top of my head

پیشنهاد
٢٦

پشت وپیش کردن لباس. وارونه پارچه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

با ماشین رفتن دنبال کسی Anthony will scoop up the kids at 6 pm.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مسئله بغرنج. معمای پردردسر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

غیر موثق. غیرقابل اعتماددر بیزینس cheap suits made by fly - by - night operators"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

سیار. تحرک a peripatetic music teacher

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

آراسته. ظاهر مرتب he looked as spruce as if he were getting married

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دانش آموز فراری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

شرایطی با مشکلات حل نشدنی. شرایط سخت بدون پیشرفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کلکمون کندست. کارمون تمومه. می میریم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کند. بازدارنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

واقع در طرف مقابل زمین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

غوغا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پیاده روی و گردش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مردم. عامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به طور مضحکی کوچک. ناکافی "They were given a derisory pay rise"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1. سرزنش کردن. توهین کردن. 2. نا امید کردن. شکست دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پرحرفی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند Jo tried to steer clear of political issues.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

شیک و گران. با کلاس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مهمانی و بزم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

یه چیزی باید عوض بشه. همیشه که نباید این طوری ادامه پیدا کنه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

طفره رفتن I always ducked out of history lessons at school.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ناخوانا. غیر قابل فهم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ورزشی که در آن از ساختمانها می پرند و در خیابان می دوند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لاغر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

قهقه. خنده ی بلند We guffawed at what Graham had written.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلانی شخصیت خاصی داره. فلان شرایط ویژگی خاصی دارد. I'd had him pegged as a troublemaker.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بذله گویی مزاح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

همه چیز خوب پیش می ره. بهتر شدن شرایط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فقیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ناپدید شدن یا از بین رفتن مشکلی یا حس بدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رد کردن. غیر مشخص. گنگ her tone was noncommittal, and her face gave nothing away"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خودخواه the writer takes a rather snobbish tone

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شرایط غیر عادی. دقیقا مشکل را نفهمیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زمان پیشرفت و موفقیت you're in the prime of life

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پیشگیری. از ابتدا جلوگیری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیمار روانی Whoever sent those letters has a twisted mind

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d better brush up on your general knowledge before putting yourself down for the college quiz.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی دقت و با عجله انجام دادن He gave a slapdash performance

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کار دفتری مخصوصا نگه داری اسناد و حسابها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مطیع. فرمانبردار. بدون شکایت کاری را انجام دادن

پیشنهاد
٢٥

سریع کسی را برانداز کردن. نگاه اجمالی به کسی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Excuse my type ببخشید اشتباه تایپ کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلنگا بستن. در رفتن. فرار کردن He 's getting out of dodge

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

غار شناسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شایسته ی مجازات