truant

/ˈtruːənt//ˈtruːənt/

معنی: طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن
معانی دیگر: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (طفل) گریزپا، وظیفه نشناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is absent without permission, esp. from a school.
مشابه: absentee, delinquent, no-show

(2) تعریف: one who shirks a duty or obligation.
مترادف: shirker, slacker
مشابه: absentee, delinquent, do-nothing, dodger, goof-off, loafer
صفت ( adjective )
مشتقات: truancy (n.)
(1) تعریف: absent, esp. from school, without permission.
مشابه: absent, absent without leave

(2) تعریف: neglectful of a duty or obligation.
مترادف: delinquent, derelict, negligent, remiss
مشابه: careless, do-nothing, idle, lax, lazy, neglectful, slack

جمله های نمونه

1. play truant
از مدرسه فرار کردن،وظیفه نشناسی کردن

2. . . . will bring to school a truant child (even) on friday
. . . جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

3. . . . will bring to school a truant child on fridays
. . . جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

4. She often played truant and wrote her own sick notes.
[ترجمه گوگل]او اغلب اوقات فرار می کرد و یادداشت های بیماری خود را می نوشت
[ترجمه ترگمان]او اغلب از مدرسه فرار می کرد و یادداشت های روزانه اش را می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found the truant throwing stones in the river.
[ترجمه گوگل]من فراری را پیدا کردم که در رودخانه سنگ پرتاب می کرد
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که بچه ها سنگ پرت میکنن تو رودخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nick was truant seven days this month.
[ترجمه گوگل]نیک در این ماه هفت روز غیبت داشت
[ترجمه ترگمان]نیک در این ماه هفت روز از مدرسه فرار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'll never fatten my students into playing truant.
[ترجمه گوگل]من هرگز شاگردانم را فربه نخواهم داد که گریزان بازی کنند
[ترجمه ترگمان]من هرگز دانش آموزان خود را برای بازی کردن از مدرسه پروار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The child was punished for playing truant.
[ترجمه گوگل]این کودک به دلیل بازی در مدرسه تنبیه شد
[ترجمه ترگمان]بچه برای فرار کردن تنبیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once, for example, a truant officer came knocking on the door of our rooming house in Dublin, Mississippi.
[ترجمه گوگل]برای مثال، یک بار یک افسر فراری آمد و در خانه اتاق ما در دوبلین، می سی سی پی را زد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک مامور گریز از مدرسه به در خانه ما در دابلین، میسیسیپی، حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When Tom played truant again, his mother as mad as a wet hen.
[ترجمه گوگل]وقتی تام دوباره فرار کرد، مادرش مثل یک مرغ خیس دیوانه بود
[ترجمه ترگمان]وقتی تام دوباره از مدرسه فرار می کرد مادرش مثل یک مرغ خیس دیوانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Husbands will play truant, you know.
[ترجمه گوگل]میدونی شوهرها فراری بازی میکنن
[ترجمه ترگمان] تو می دونی که \"چارلز\"، از مدرسه فرار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In my last year I played truant a lot.
[ترجمه گوگل]در سال آخر عمرم خیلی فراری بازی کردم
[ترجمه ترگمان]در سال آخر، من یک مدرسه دیگر را بازی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mother gave me a dressing down for playing truant.
[ترجمه گوگل]مادر برای فرار از مدرسه به من پانسمان داد
[ترجمه ترگمان]مادر برای بازی کردن به من لباس پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Little Boys who play truant from school are unimaginative.
[ترجمه گوگل]پسرهای کوچکی که از مدرسه فرار می کنند، بی خیال هستند
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچک که از مدرسه فرار می کنند، بی unimaginative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Peter was skinned for playing truant.
[ترجمه گوگل]پیتر به خاطر فرار از مدرسه پوست کنده شد
[ترجمه ترگمان]پیتر به خاطر بازی کردن پوست از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفره رو (اسم)
shirk, wag, dodger, slacker, shuffler, hedger, truant

مکتب گریز (اسم)
truant

شاگرد یا ادم طفره رو (اسم)
truant

از اموزشگاه گریز زدن (فعل)
truant

انگلیسی به انگلیسی

• one who stays out of school without permission, one who is absent; one who evades his responsibilities
a truant is a child who stays away from school without permission.

پیشنهاد کاربران

to miss school without permission
دانش آموزی که از مدرسه فرار کرده
A student who stays out of school illegally and without permission
دانش آموز فراری

اگر فکر کنید کلمه ای مثل ( دَررُو ) یک واژه انگلیسی باشد و مانند کلمه ( تِرواِنت ) اکنون میخواهید ترجمه اَش کنید. تمام معانی ذکرشده با کلمه دَررُو مطابقت دارد. پس در یک کلام میشود گفت که: ( ( truant=دَررُو ) )

بپرس