پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
واکنش شدید. عکس العمل سیاسی
روش مودبانه ی نه گفتن. حالا هر چی. دروغ می گی. ساکت تنهام بذار
تسلیم شدن. خسته. ورشکستن
ابراز عشق واحساسات به طرز مسخره ای
Persimmon I rather eat the date than this persimmon ترجیح می دم این خرما رابخورم تا این خرمالو را.
مجازات بسیار کم
فرار از قانون
بی روح
گریه و زاری. قهر. کج خلقی.
خودسر. لجباز. مشکل حل نشدنی the seemingly intractable problem of human greed
پونه کوهی
بازرسی بدنی با دست We were frisked at the airport
رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن. از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن
ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را برای تصمیم گیری سنجیدن
پشت سر هم سوال پرسیدن She never grilled her husband about his work.
کاری که به تلاش. منابع و توجه زیادی نیازمند است.
احمقانه
بیا بریم بترکونیمشون. دخلشونا بیاریم
رسمی و غیر دوستانه Their goodbyes were stiff and formal
جسور. اهل کارهای خطرناک
مبهوت
جلسه ی محرمانه This conclave is too serious for . our community
بازدارنده. منع کننده
به دام انداختن pigeons snared in a trap
سریع. چابک
باهوش. زیرک The student is so perspicacious about this problem.
دوره موفقیت و قدرت کسی the paper has lost millions of readers since its heyday in 1964
عصبانی شدن و سر کسی دادکشیدن
شاد
مختصر و پر معنا
سریع لباس پوشیدن
عذاب وجدان داشتن. تردید I had no scruples about eavesdropping
غیبت کسی را کردن Kim is always pegging Jill
توضیح و پیشنهاد دادن
به نزد کسی رفتن
آزادی تنها با شرط خاصی
برای کاری ساخته شدن
Absent without leave بدون اجازه رفتن. سرباز فراری
تقدیر از همکاری کسی. شناخت خصوصیت مثبت در کسی
آسان This is such a cinch work to do
دست از سرم بردار. بیخیالم شو. ولم کن
کول کردن. برپشت یا شانه کسی سوار شدن He piggybacked his wounded friend.
ظریف و زیبا
گستاخ. جسور An insolent boy
دسیسه. توطئه چینی They connived with their mother to deceive me.
غذا
بن بست. بحث نافرجام This way leads to cul de sac .
ادویه جات
صاف کردن پرها با نوک آرایش کردن. افتخار به کاری که کرده باشید
قانون شکنی. عهد شکستن a breach of the rules in a club or game.