تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

واکنش شدید. عکس العمل سیاسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

روش مودبانه ی نه گفتن. حالا هر چی. دروغ می گی. ساکت تنهام بذار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

تسلیم شدن. خسته. ورشکستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ابراز عشق واحساسات به طرز مسخره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Persimmon I rather eat the date than this persimmon ترجیح می دم این خرما رابخورم تا این خرمالو را.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

مجازات بسیار کم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

فرار از قانون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بی روح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

گریه و زاری. قهر. کج خلقی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

خودسر. لجباز. مشکل حل نشدنی the seemingly intractable problem of human greed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

پونه کوهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

بازرسی بدنی با دست We were frisked at the airport

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن. از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را برای تصمیم گیری سنجیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

پشت سر هم سوال پرسیدن She never grilled her husband about his work.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

کاری که به تلاش. منابع و توجه زیادی نیازمند است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

احمقانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بیا بریم بترکونیمشون. دخلشونا بیاریم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

رسمی و غیر دوستانه Their goodbyes were stiff and formal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

جسور. اهل کارهای خطرناک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مبهوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

جلسه ی محرمانه This conclave is too serious for . our community

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

بازدارنده. منع کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

به دام انداختن pigeons snared in a trap

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

سریع. چابک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

باهوش. زیرک The student is so perspicacious about this problem.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

دوره موفقیت و قدرت کسی the paper has lost millions of readers since its heyday in 1964

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

عصبانی شدن و سر کسی دادکشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

شاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مختصر و پر معنا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

سریع لباس پوشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

عذاب وجدان داشتن. تردید I had no scruples about eavesdropping

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

غیبت کسی را کردن Kim is always pegging Jill

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

توضیح و پیشنهاد دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

به نزد کسی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آزادی تنها با شرط خاصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

برای کاری ساخته شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

Absent without leave بدون اجازه رفتن. سرباز فراری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

تقدیر از همکاری کسی. شناخت خصوصیت مثبت در کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آسان This is such a cinch work to do

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

دست از سرم بردار. بیخیالم شو. ولم کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

کول کردن. برپشت یا شانه کسی سوار شدن He piggybacked his wounded friend.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ظریف و زیبا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

گستاخ. جسور An insolent boy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دسیسه. توطئه چینی They connived with their mother to deceive me.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

غذا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بن بست. بحث نافرجام This way leads to cul de sac .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ادویه جات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

صاف کردن پرها با نوک آرایش کردن. افتخار به کاری که کرده باشید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قانون شکنی. عهد شکستن a breach of the rules in a club or game.