تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

گریه و زاری. قهر. کج خلقی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

خودسر. لجباز. مشکل حل نشدنی the seemingly intractable problem of human greed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

پونه کوهی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن. از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

پشت سر هم سوال پرسیدن She never grilled her husband about his work.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

کاری که به تلاش. منابع و توجه زیادی نیازمند است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

واکنش شدید. عکس العمل سیاسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ابراز عشق واحساسات به طرز مسخره ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

عصبانی شدن و سر کسی دادکشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

دوره موفقیت و قدرت کسی the paper has lost millions of readers since its heyday in 1964

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

رسمی و غیر دوستانه Their goodbyes were stiff and formal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مرید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مبهوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

بازدارنده. منع کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مجازات بسیار کم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

باغ میوه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مختصر و پر معنا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

سریع لباس پوشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

عذاب وجدان داشتن. تردید I had no scruples about eavesdropping

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

غیبت کسی را کردن Kim is always pegging Jill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را برای تصمیم گیری سنجیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

خشک و غیر صمیمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

بیا بریم بترکونیمشون. دخلشونا بیاریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تسلیم شدن. خسته. ورشکستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

باهوش. زیرک The student is so perspicacious about this problem.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آسان This is such a cinch work to do

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

جسور. اهل کارهای خطرناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به دام انداختن pigeons snared in a trap

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

سریع. چابک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

نشه. تحت تاثیر مواد مثل ماریجوآنا. مست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

Absent without leave بدون اجازه رفتن. سرباز فراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

تقدیر از همکاری کسی. شناخت خصوصیت مثبت در کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آزادی تنها با شرط خاصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

برای کاری ساخته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قانون شکنی. عهد شکستن a breach of the rules in a club or game.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

صاف کردن پرها با نوک آرایش کردن. افتخار به کاری که کرده باشید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ادویه جات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بن بست. بحث نافرجام This way leads to cul de sac .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بازرسی بدنی با دست We were frisked at the airport

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

غذا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دسیسه. توطئه چینی They connived with their mother to deceive me.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

لباس کش بافت. ساپورت. جوراب بافی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

منظورت را متوجه می شم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

چه با حال Damn, that album is tight

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

از اول شروع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

کشف کردم. ابراز پیروزی از کشف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به نزد کسی رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

جلسه ی محرمانه This conclave is too serious for . our community

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

گمشو