پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٢٩)
کاری را برای کسی جبران کردن
به شدت ترسیدن یا شوکه شدن
از دست دادن پول
اخبار عاشق خشونت است برای بالا بردن بینندگانش
مراقب بودن, مواظب بودن
بسمه دیگه خسته شدم به اندازه ی کافی کشیدم
اطاعت کردن. اجرای دستور
گول زدن. چیزی را به کسی گفتن که می خواهد آن طور باشد.
جذاب نبودن. نامناسب
باهم شریک جرم بودن به صورت مرموز
لجباز It was just sheer pigheadedness on his part
بسیار خوشحال
دو کاره. دو طرحه the unit's bi - level design keeps water in the sink
آدم تنبل و بدون مسئولیت
روستایی. دهاتی. نادان
اغوا. تحریک he was deported in 1891 for his instigation and support of the protest
در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذت بردن از آن کار. وفق یافته As an outgoing person, I’m in my elem ent when I have to make a speech off the top of ...
کار گروهی و موثر We have tightened up the defence and are winning matches as a result
استراحت کردن. نشستن. خستگی در کردن
سرزنش شده
بدون مهارت و کم تجربه
در کاری بهتر بودن از کسی
بچه گدا با لباس کثیف
جدی بودن در رابطه
عضو طبقه ی کارگر
لغو کردن an order to arrest the strike leaders had been countermanded
انتقاد کردن The Board of Directors came in fo r a lot o f stick over the way they handled such a touchy issue.
درهم برهم
تجملی. لاکچری
خودخواه
سورپرایز شدن
زخمی نشده. صدمه ندیدن
گیج شدن he has an air of befuddled unworldliness
موافقت کردن و کدورت ها را کنار گذاشتن
بسیار خوشحال a seraphic smile
بسیار خسته
نوار دور لباس The dress had red satin flounces at the bottom.
غضروفی
بویایی
استخوانی شدن. سخت شدن
یخ شکن
کارگر کارهای خسته کننده
ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرده یه دفعه بروز می کند. She’s not normally so outgoing; I never believed she had it in her to perform in front of ...
آشتی کردن, پایان دادن به بحث و دعوا
کف کننده fizzy mineral water
پول از حساب بیرون کشیدن. طول کشیدن غیرعادی چیزی. با جزئیات کامل اطلاع دادن. خودمانی صحبت کردن
تولید بیش از حد نیاز We churn toys out by the thousand.
اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست
پنکیک
بی کلاس. لباس نامناسب she could achieve the kind of casual chic that made every other woman around her look dowdy