پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
صبر کردن، تاخیر داشتن
ضدحال، ناامیدی
اتوموبیلی که خوب کار نمی کنه.
شرایط عالی، مثل نو My car is in mint condition.
وقتی لباسی برای شخصی کوچک باشد.
کالا موجود است
رایگان
در دسترس بودن، برای فروختن جنسی در رنگها و سایزها و. . . ?Does this jacket come in leather آیا این کت جنس چرمش هم در دسترسه؟ ( هنوز چرمیش هم دارین ...
آنتن نمی ده. I can barely hear you. we're breaking up.
کاری را برای کسی جبران کردن
به شدت ترسیدن یا شوکه شدن
از دست دادن پول
اخبار عاشق خشونت است برای بالا بردن بینندگانش
بسمه دیگه خسته شدم به اندازه ی کافی کشیدم
اطاعت کردن. اجرای دستور
گول زدن. چیزی را به کسی گفتن که می خواهد آن طور باشد.
جذاب نبودن. نامناسب
باهم شریک جرم بودن به صورت مرموز
لجباز It was just sheer pigheadedness on his part
بسیار خوشحال
دو کاره. دو طرحه the unit's bi - level design keeps water in the sink
مراقب بودن, مواظب بودن
آدم تنبل و بدون مسئولیت
روستایی. دهاتی. نادان
اغوا. تحریک he was deported in 1891 for his instigation and support of the protest
در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذت بردن از آن کار. وفق یافته As an outgoing person, I’m in my elem ent when I have to make a speech off the top of ...
کار گروهی و موثر We have tightened up the defence and are winning matches as a result
استراحت کردن. نشستن. خستگی در کردن
بدون مهارت و کم تجربه
در کاری بهتر بودن از کسی
جدی بودن در رابطه
بچه گدا با لباس کثیف
عضو طبقه ی کارگر
لغو کردن an order to arrest the strike leaders had been countermanded
سرزنش شده
درهم برهم
تجملی. لاکچری
خودخواه
سورپرایز شدن
زخمی نشده. صدمه ندیدن
انتقاد کردن The Board of Directors came in fo r a lot o f stick over the way they handled such a touchy issue.
گیج شدن he has an air of befuddled unworldliness
موافقت کردن و کدورت ها را کنار گذاشتن
بسیار خوشحال a seraphic smile
بسیار خسته
نوار دور لباس The dress had red satin flounces at the bottom.
بویایی
غضروفی
یخ شکن
کارگر کارهای خسته کننده