پیشنهاد‌های Shirinbahari (١,٠٣٨)

نرم کننده

شیک

شال گردن

آدم تنبلی که هیچ دستاوردی ندارد.

a dinky little bag جذاب. زیبا و کوچک

روش کار. عادت کاری modus operandi

پادویی برای کسی کردن

فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش می رود در صورتی که این طور نیست.

مثل قبله فرقی نکرده I 'm getting tired of the same ol same ol

دورگه

به تدریج

ناراحت شدن. توهین شده She felt put out that she hadn't been cosulted

خوش اندام

ژولیده و کثیف

شادی. نشاط his six - foot frame shook with mirth

مشکوکانه the reformers looked askance at the mystical tradition

منزوی. گوشه نشین

فی البداهه I can't think of a better answer offhand

دوست داشتن و دوست بودن I’ve always got on well with Henry. پیشرفت کردن How are you getting on with your essay ادامه دادن Be quiet and get on with yo ...

کفرگویی desecration of the temple by profane adolescents

بد اخلاقی

جن یا روح کوچک بدجنس

حرکت گروهی و وحشیانه several thousand demonstrators rampaged through the city

کالای قاچاق

احساساتی افراطی که باعث شرمساری می شود. a mawkish love story

شجاع و مصمم

ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Having his integrity questioned set Jim off like nothing I've seen before.

لپ تاب کوچک

شرایطی که منجر به مشکل یا تردید می شود the country's water shortage was a stumbling block to investors

پرسه زدن. گردش He came sauntering down the road with his hands in his pockets

سخن چین. فضول

جمله ای که واج های ابتدایی شبیه هم دارند و تلفظ شان برای همه سخت است. Peter Piper picked a peck of pickled peppe

جذاب

گه گاهی

خستگی ناپذیر his apparently unflagging enthusiasm impressed her

خوشمزه

صدمه زدن. دریدن. انتقاد شدیدکردن. شکست دادن آسان در مسابقات ورزشی the herdsmen were mauled by lions

برآمدگی. تحمیل کردن

مقدار کمی نمک

مشکل. مانع It’s an interesting job. The only snag is that it’s not very well paid.

بهم ریخته. پخش شده strewn flower petals

کولاک. باد شدید همراه با برف

معتاد به شکلات

کثیف. نامرغوب A sleazy home

راضی بودن از دارایی. قناعت کردن If you quit your job, you'll have to make do with fewer material possessions

پیش گویی. Presage the eclipses portend some major events"

پر زرق و برق. شیک This is a real ritzy car.

پر خوری کردن

نزدیک Winter draws nigh

نقطه ی اوج