پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
کف کننده fizzy mineral water
پول از حساب بیرون کشیدن. طول کشیدن غیرعادی چیزی. با جزئیات کامل اطلاع دادن. خودمانی صحبت کردن
تولید بیش از حد نیاز We churn toys out by the thousand.
اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست
دشمنی دیرینه sixteen miserable months of rancorous disputes
سرسخت the overall robustness of national and international financial systems
گول زدن ویا کارهای بد کردن برای برآوردن خواسته ها
از دست دادن اعتماد به نفس. با شرایط کنار نیامدن
تمایل نداشتن برای اطلاع دادن Tania was always coy about her age
احساساتی
مجبور کردن به انجام چیزی He knew that he should apologize, but he couldn't bring himself to do it
لغو کردن an order to arrest the strike leaders had been countermanded
کلوپ شبانه. بار
آدم بی اهمیت. هیچ کس
واقعی a broad smile of unfeigned delight
سخن سرایی
بمباران. به توپ بستن
افشای کسی. رسوایی
چند سال پیش. مدت ها پیش It all seems light years ago now
پوزخند. خنده زورکی she simpered, looking pleased with herself
اجازه ندادن برای ناراحت کردن یا خجالت زده کردن کسی
بسیار خوشحال a seraphic smile
سرپیچی. سرکش
استخوانی شدن. سخت شدن
نصیحت آمیز
توهین کردن. فحش دادن no one else attracted such vituperation from him
شرایط سخت
ناممکن
مطیع. فرمانبردار
برگ درختان. شاخ و برگ
به دو قسمت تقسیم کردن
بی کلاس. لباس نامناسب she could achieve the kind of casual chic that made every other woman around her look dowdy
پنکیک
لوچی. دوبینی
شهوانی. هرزه the media’s love of salacious gossip
بسیار توانا و با استعداد
شیفت کاری شبانه
مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن
آزار دادن کسی He really knows how to rub her up the wrong way.
اثر روانگردان
لباس جلف و جیغ
تلاش فراوان برای به دست آوردن چیزی
خوب شدن. قوی شدن. بهتر شدن Pascoe was drinking whisky to take the edge off the pain
در مورد سلامتی مضطرب بودن
شادی. نشاط the sudden gaiety of children's laughter
غیر قابل لمس an impalpable ghost
آزار دیده
وقتی چیزی در دسترس نباشد
ساییدن to prevent chafe the ropes should lie flat
نازک. شکننده. قانع نکردن. پیمان بی اساس