تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کف کننده fizzy mineral water

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پول از حساب بیرون کشیدن. طول کشیدن غیرعادی چیزی. با جزئیات کامل اطلاع دادن. خودمانی صحبت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تولید بیش از حد نیاز We churn toys out by the thousand.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دشمنی دیرینه sixteen miserable months of rancorous disputes

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرسخت the overall robustness of national and international financial systems

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گول زدن ویا کارهای بد کردن برای برآوردن خواسته ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از دست دادن اعتماد به نفس. با شرایط کنار نیامدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمایل نداشتن برای اطلاع دادن Tania was always coy about her age

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

احساساتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مجبور کردن به انجام چیزی He knew that he should apologize, but he couldn't bring himself to do it

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لغو کردن an order to arrest the strike leaders had been countermanded

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کلوپ شبانه. بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آدم بی اهمیت. هیچ کس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واقعی a broad smile of unfeigned delight

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سخن سرایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بمباران. به توپ بستن

پیشنهاد
١٠

افشای کسی. رسوایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چند سال پیش. مدت ها پیش It all seems light years ago now

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پوزخند. خنده زورکی she simpered, looking pleased with herself

پیشنهاد
٧

اجازه ندادن برای ناراحت کردن یا خجالت زده کردن کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسیار خوشحال a seraphic smile

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرپیچی. سرکش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

استخوانی شدن. سخت شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نصیحت آمیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توهین کردن. فحش دادن no one else attracted such vituperation from him

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شرایط سخت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ناممکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مطیع. فرمانبردار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

برگ درختان. شاخ و برگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به دو قسمت تقسیم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی کلاس. لباس نامناسب she could achieve the kind of casual chic that made every other woman around her look dowdy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

پنکیک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

لوچی. دوبینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شهوانی. هرزه the media’s love of salacious gossip

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسیار توانا و با استعداد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شیفت کاری شبانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن

پیشنهاد
١١

آزار دادن کسی He really knows how to rub her up the wrong way.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

اثر روانگردان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

لباس جلف و جیغ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تلاش فراوان برای به دست آوردن چیزی

پیشنهاد
١١

خوب شدن. قوی شدن. بهتر شدن Pascoe was drinking whisky to take the edge off the pain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در مورد سلامتی مضطرب بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شادی. نشاط the sudden gaiety of children's laughter

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

غیر قابل لمس an impalpable ghost

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

آزار دیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

وقتی چیزی در دسترس نباشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ساییدن to prevent chafe the ropes should lie flat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

نازک. شکننده. قانع نکردن. پیمان بی اساس